روشهای ایجاد انگیزه یکی از موضوعات مهم و پرطرفدار در زمینه روان شناسی، مدیریت و آموزش است. انگیزه به معنای داشتن دلیل، هدف و اراده برای انجام یک کار یا رسیدن به یک نتیجه است. انگیزه میتواند تأثیر بسزایی بر روی عملکرد، خلاقیت، رضایت، خود اعتماد و خوشبختی فرد داشته باشد؛ اما چگونه میتوانیم انگیزه خود را افزایش دهیم؟ آیا روشهای ایجاد انگیزه عمومی و یکسان برای همه هستند یا باید به شخصیت، نیازها و شرایط هر فرد توجه کرد؟
در این مقاله، قصد داریم به این سوالات پاسخ دهیم و روشهای ایجاد انگیزه را از منظر نظریههای روان شناسی و تجربههای عملی مورد بررسی قرار دهیم. هدف ما ارائه یک راهنمای جامع و کاربردی برای کسانی است که میخواهند انگیزه خود را در زمینههای مختلف زندگی بهبود بخشند.
فهرست موضوعات این مطلب
تعریف انگیزه و انواع آننظریههای روان شناسی در مورد انگیزهنظریه غریزهنظریه انتظارنظریه هدف گذارینظریه انگیزش شایستگینظریه انگیزش خود تعیینیروشهای ایجاد انگیزه در خودنوشتن علت اهداف یکی از روشهای روان شناسی ایجاد انگیزهتقسیم کردن کارها به قسمتهای کوچکترجشن گرفتن برای موفقیتهاایجاد محیط مناسب و تحریک کنندهروشهای دیگر ایجاد انگیزهسخن آخرتعریف انگیزه و انواع آن
انگیزه یکی از مفاهیم کلیدی در روانشناسی است که به مطالعه عواملی میپردازد که رفتار، عملکرد و یادگیری انسان را شکل میدهند؛ اما چگونه میتوانیم انگیزه خود را افزایش دهیم؟ آیا روشهای ایجاد انگیزه عمومی و یکسان برای همه هستند یا باید به شخصیت، نیازها و شرایط هر فرد توجه کرد؟
برای پاسخ به این سوالات، لازم است که ابتدا انواع انگیزه را بشناسیم و بدانیم که هر نوع انگیزه چه ویژگیها، مزایا و معایبی دارد. به طور کلی، انگیزه را میتوان به دو نوع درونی و بیرونی تقسیم بندی کرد. انگیزه درونی زمانی ایجاد میشود که فرد از درون خود به دنبال انجام یک کار است و از انجام آن لذت میبرد. انگیزه بیرونی زمانی ایجاد میشود که فرد به دنبال پاداش یا جلوگیری از تنبیه خارجی است و از انجام کار به خاطر عواقب آن استفاده میکند.
هر دو نوع انگیزه میتوانند موثر باشند، اما انگیزه درونی معمولاً برتری دارد. چرا که انگیزه درونی باعث میشود فرد بیشتر به خود اعتماد کند، بیشتر یاد بگیرد، بیشتر خلاق باشد و بیشتر از کار خود راضی باشد. انگیزه بیرونی ممکن است در کوتاه مدت مفید باشد، اما در بلند مدت ممکن است باعث کاهش انگیزه، افزایش استرس، کاهش کیفیت کار و کاهش خوشبختی شود.
به علاوه، انگیزه را میتوان به چند نوع دیگر نیز تقسیم بندی کرد. انگیزه همبسته زمانی ایجاد میشود که فرد به دلیل تعلق خود به یک گروه یا جامعه، تلاش برای رضایت گروه و اعتبار به دست آوردن در جامعه دارد. انگیزه رقابتی زمانی ایجاد میشود که فرد به دلیل وجود رقابت و مقایسه با دیگران، تلاش برای بهترین عملکرد را از خود نشان دهد و در مقایسه با دیگران پیشرو باشد. انگیزه اجتنابی زمانی ایجاد میشود که فرد به دلیل تمایل به اجتناب از عواقب منفی، تلاش برای جلوگیری از وقوع عواقب ناخواسته و نامطلوب دارد و به دنبال حفظ وضعیت کنونی خود است.
این انواع انگیزهها ممکن است با یکدیگر ترکیب شوند و هر فرد ممکن است در طول زمان و در شرایط مختلف از انگیزههای مختلف بهره ببرد؛ بنابراین، برای افزایش انگیزه خود، لازم است که بدانیم که چه نوع انگیزهای برای ما مناسبتر است و چه عواملی میتوانند انگیزه ما را تقویت یا ضعیف کنند. برای این منظور، میتوانیم از نظریهها و روشهای روانشناسی در زمینه انگیزه استفاده کنیم که در ادامه به برخی از آنها اشاره میکنیم.
نظریههای روان شناسی در مورد انگیزه
در ادامه، به معرفی و تحلیل چهار نظریه معروف روان شناسی در زمینه انگیزه میپردازیم. این نظریهها عبارتند از:
نظریه غریزه
این نظریه بر اساس نظریه تکامل داروین و ایده این است که انگیزه یک الگوی رفتاری زیستی و از پیش تعیین شدهی فطری است. به این معنا که وقتی جانوران و آدمیان با دستگاههای از پیش تعیین شدهی خود به این جهان وارد میشوند، برای رشد و ادامهی زندگی چارهای ندارند جز آنکه بنا به توانمندیها و مقتضیات الگوهای زیستی خود رفتار کنند. به عقیدهی آنان غریزهها هستند که انرژی یا کارمایهی لازم را فراهم میآورند و به رفتار شکل و جهت میدهند. مثالهایی از غریزهها عبارتند از: غریزه غذا خوردن، غریزه تشنگی، غریزه جنسی، غریزه مادری و غریزه پرخاشگری.
نظریه انتظار
این نظریه بر اساس ایده این است که انسانها رفتار خود را برحسب نتیجهای که انتظار دارند، تنظیم میکنند. به عقیدهی ویکتور وروم، مخترع این نظریه، انگیزه بر اساس سه عامل تعیین میشود: ارزش، انتظار و اهداف. ارزش به میزان اهمیت یا جذابیت یک پاداش یا یک نتیجه اشاره دارد. انتظار به احتمال رسیدن به یک نتیجه با توجه به عملکرد اشاره دارد.
اهداف به هدفهایی اشاره دارد که فرد برای خود تعیین میکند؛ به عبارت دیگر، انگیزه برابر است با حاصل ضرب ارزش در انتظار در اهداف. مثالهایی از این نظریه عبارتند از: اگر فردی ارزش بالایی برای گرفتن نمره خوب در امتحان قائل باشد، انتظار داشته باشد که با مطالعه بتواند به نمره خوب برسد و هدف خود را برای گرفتن نمره خوب تعیین کند، انگیزه او برای مطالعه بالا خواهد رفت.
نظریه هدف گذاری
این نظریه بر اساس ایده این است که انگیزه بر اساس هدفهایی تعیین میشود که فرد برای خود قرار میدهد. به عقیدهی ادوین لاک و گری لاتام، مخترعان این نظریه، هدفهایی که خاص، چالش برانگیز، قابل اندازهگیری و قابل دستیابی باشند، انگیزه را افزایش میدهند. همچنین، بازخورد، تعهد و راهبرد های خود تنظیمی نیز نقش مهمی در افزایش انگیزه دارند. مثالهایی از این نظریه عبارتند از: اگر فردی هدف خود را برای کاهش وزن خود به صورت ۵ کیلوگرم در ماه تعیین کند، بازخورد مرتب از پیشرفت خود بگیرد، به هدف خود متعهد باشد و راهبردهایی مانند رژیم غذایی و ورزش را پیش بگیرد، انگیزه او برای کاهش وزن بالا خواهد رفت.
نظریه انگیزش شایستگی
این نظریه بر اساس ایده این است که انسانها به دنبال احساس شایستگی، ارتباط و خودمختاری هستند. به عقیدهی ریچارد رایان و ادوارد دسی، مخترعان این نظریه، انگیزه درونی زمانی ایجاد میشود که سه نیاز روانی اساسی فرد برآورده شوند.
این سه نیاز عبارتند از: نیاز به شایستگی که به معنای احساس توانایی و مهارت در انجام کارها است. نیاز به ارتباط که به معنای احساس تعلق و محبت به دیگران است. نیاز به خودمختاری که به معنای احساس کنترل و انتخاب در زندگی است. مثالهایی از این نظریه عبارتند از: اگر فردی در یک کاری مهارت پیدا کند، با دیگران رابطه خوبی داشته باشد و احساس کند که خودش تصمیم گیرنده است، انگیزه درونی او برای انجام آن کار بالا خواهد رفت.
نظریه انگیزش خود تعیینی
این نظریه بر اساس ایده این است که انسانها به دنبال ارتقای خود هستند و انگیزه را به عنوان یک فرایند خود تنظیمی میبینند. به عقیدهی آلبرت باندورا، مخترع این نظریه، انگیزه بر اساس چهار عامل تعیین میشود: خود کارآمدی، خود ارزیابی، خود تنظیمی و خود تحریکی. خود کارآمدی به احساس توانایی فرد در انجام یک کار اشاره دارد. خود ارزیابی به ارزیابی فرد از عملکرد خود و مقایسه آن با هدفها و استانداردها اشاره دارد. خود تنظیمی به راهبردهایی اشاره دارد که فرد برای تنظیم رفتار خود بر اساس هدفها و بازخوردها استفاده میکند.
خود تحریکی به پاداشها و تنبیههایی اشاره دارد که فرد برای خود قرار میدهد. مثالهایی از این نظریه عبارتند از: اگر فردی احساس کند که میتواند یک کار را انجام دهد، عملکرد خود را ارزیابی کند، راهبردهایی مانند برنامه ریزی و نظارت را پیش بگیرد و خود را با پاداشهایی مانند تشویق و تقدیر محرک کند، انگیزه او برای انجام آن کار بالا خواهد رفت.
روشهای ایجاد انگیزه در خود
در این بخش، به بررسی 4 روش کاربردی و موثر برای ایجاد انگیزه در خود آورده میشوند. این روشها عبارتند از: نوشتن علت اهداف، تقسیم کردن کارها به قسمتهای کوچکتر، جشن گرفتن برای موفقیتها و… است. در ادامه به بررسی هر کدام از آنها میپردازیم.
نوشتن علت اهداف یکی از روشهای روان شناسی ایجاد انگیزه
وقتی ما علت انجام یک کار را بنویسیم، ما به خودمان یادآوری میکنیم که چرا این کار برای ما مهم است و چه فایدهای از آن خواهیم برد. این کار باعث میشود که ارزش آن کار در ذهن ما افزایش یابد و احساس معناداری و هدفمندی پیدا کنیم. همچنین، نوشتن علت میتواند به ما کمک کند که انتظارات خود را از عملکرد خود و نتیجه مورد نظر شفاف کنیم و با واقعیت سنجی کنیم.
این کار باعث میشود که احساس اطمینان و اعتماد به نفس داشته باشیم و بدانیم که چه چیزی را میخواهیم و چه چیزی را میتوانیم به دست آوریم. علاوه بر این، نوشتن علت میتواند به ما کمک کند که هدفهای خود را به صورت خاص، چالش برانگیز، قابل اندازهگیری و قابل دستیابی بیان کنیم و برای رسیدن به آنها برنامه ریزی و راهبرد داشته باشیم. این کار باعث میشود که احساس مسئولیت و تعهد داشته باشیم و پیشرفت خود را ارزیابی و بازخورد بگیریم.
به طور خلاصه، نوشتن علت یکی از روشهای روان شناسی ایجاد انگیزه است که با کمک به افزایش ارزش، انتظار و اهداف، میتواند انگیزه ما را برای انجام یک کار تقویت کند. برای استفاده از این روش، لازم است که قبل از انجام یک کار، به خود بپرسیم که چرا این کار را میخواهیم انجام دهیم و چه فایدهای از آن خواهیم داشت. سپس، جواب خود را به صورت کتبی بنویسیم و به آن مراجعه کنیم.
تقسیم کردن کارها به قسمتهای کوچکتر
وقتی ما کارهای بزرگ و پیچیده را به قسمتهای کوچک و ساده تقسیم میکنیم، چندین مزیت را به دست میآوریم:
ما احساس سردرگمی و اضطراب کمتری خواهیم داشت، زیرا کار را به صورت قابل مدیریت و قابل فهم میبینیم.ما احساس اطمینان و کارآمدی بیشتری خواهیم داشت، زیرا کار را به صورت قابل انجام و قابل اندازهگیری میبینیم.ما احساس پیشرفت و موفقیت بیشتری خواهیم داشت، زیرا کار را به صورت قابل ارزیابی و قابل بازخورد میبینیم.ما احساس تعهد و مسئولیت بیشتری خواهیم داشت، زیرا کار را به صورت قابل کنترل و قابل انتخاب میبینیم.
به طور خلاصه، تقسیم کردن کارها به قسمتهای کوچکتر یکی از روشهای روان شناسی ایجاد انگیزه است که با کمک به افزایش ارزش، انتظار و اهداف، میتواند انگیزه ما را برای انجام یک کار تقویت کند. برای استفاده از این روش، لازم است که قبل از شروع یک کار، آن را به چندین مرحله یا زیرکار تقسیم کنیم و برای هر مرحله یا زیرکار یک زمان، یک معیار و یک جایزه تعیین کنیم. سپس، با تمرکز بر هر مرحله یا زیرکار به ترتیب، کار را انجام دهیم و پس از اتمام هر مرحله یا زیرکار، خود را ارزیابی کنیم و خود را با جایزهای محرک کنیم.
جشن گرفتن برای موفقیتها
وقتی ما برای رسیدن به یک هدف یا انجام یک کار موفقیت آمیز، خود را با جشن گرفتن، تشویق کردن، تقدیر نمودن و پاداش دادن محرک کنیم، در انتها چندین مزیت را به دست میآوریم:
احساس ارزشمندی و معناداری بیشتری خواهیم داشت، زیرا کاری را که برای ما مهم است و چه فایدهای از آن خواهیم برد، به یاد میآوریم.احساس اطمینان و اعتماد به نفس بیشتری خواهیم داشت، زیرا عملکرد خود را ارزیابی کرده و با هدفها و استانداردهای خود مقایسه میکنیم.احساس خود کارآمدی و توانمندی بیشتری خواهیم داشت، زیرا مهارتها و تواناییهای خود را شناسایی کرده و به آنها افزوده میشویم.احساس لذت و خوشحالی بیشتری خواهیم داشت، زیرا مغز ما با ترشح هورمونهای مثبت مانند دوپامین، سروتونین و اندورفین، حال خوبی را به ما منتقل میکند.
جشن گرفتن برای موفقیتها یکی از روشهای روان شناسی ایجاد انگیزه است که با کمک به افزایش ارزش، انتظار و خود کارآمدی، میتواند انگیزه ما را برای انجام یک کار تقویت کند. برای استفاده از این روش، لازم است که بعد از رسیدن به یک هدف یا انجام یک کار موفقیت آمیز، خود را با یکی از روشهای زیر محرک کنیم:
جشن گرفتن با دوستان و خانواده و به اشتراک گذاشتن شادی خود با آنهاتشویق و تحسین خود با کلمات مثبت و ابراز افتخار از خودتقدیر نمودن از خود با گرفتن یک گواهینامه، یک مدال، یک جام یا یک گلدانپاداش دادن به خود با خرید یک چیزی که دوست داریم، رفتن به یک مکانی که علاقه مندیم، خوردن یک غذایی که دوست داریم یا انجام یک فعالیتی که دوست داریمتشکر کردن از خداوند و از افرادی که در رسیدن به موفقیت ما کمک کردهاند
این روشها میتوانند به ما کمک کنند که انگیزه خود را برای انجام کار حفظ و افزایش دهیم.
ایجاد محیط مناسب و تحریک کننده
وقتی ما محیطی را که در آن فعالیت میکنیم، به گونهای طراحی و تنظیم کنیم که با نیازها، علایق و هدفهای ما هماهنگ باشد، به چندین مزیت میرسیم که شامل موارد زیر است:
احساس راحتی و آرامش بیشتری خواهیم داشت، زیرا محیط را از عوامل مزاحم و مختل کننده مانند صدا، نور، دما، بو و … پاکسازی میکنیم.احساس تمرکز و توجه بیشتری خواهیم داشت، زیرا محیط را از عوامل پراکنده کننده مانند تلفن، تلویزیون، رایانه، اینترنت و … دور میکنیم.احساس انگیزه و اشتیاق بیشتری خواهیم داشت، زیرا محیط را با عوامل تحریک کننده مانند رنگها، عکسها، نقل قولها، آهنگ، جوایز و … غنی میکنیم.احساس خلاقیت و نوآوری بیشتری خواهیم داشت، زیرا محیط را با عوامل الهام بخش مانند کتابها، مجلات، فیلمها، بازیها، ابزارها و … مجهز میکنیم.
ایجاد محیط مناسب و تحریک کننده یکی از روشهای روان شناسی ایجاد انگیزه است که با کمک به افزایش ارزش، انتظار و خود کارآمدی، میتواند انگیزه ما را برای انجام یک کار تقویت کند. برای استفاده از این روش، لازم است که قبل از شروع یک کار، محیطی را که در آن قرار داریم، به گونهای طراحی و تنظیم کنیم که با نیازها، علایق و هدفهای ما هماهنگ باشد و از عوامل مزاحم، پراکنده کننده، تحریک کننده و الهام بخش به نحو احسن استفاده کنیم. این کار میتواند به ما کمک کند که انگیزه خود را برای انجام کار حفظ و افزایش دهیم.
روشهای دیگر ایجاد انگیزه
در این بخش، ما چند روش دیگر برای ایجاد انگیزه را معرفی میکنیم که بر اساس نظریههای دیگری در روان شناسی انگیزه پایه ریزی شده اند. این روشها عبارتند از:
– تعیین اهداف واقع بینانه و قابل اندازهگیری. این روش بر اساس نظریه تعیین هدف لاک و لاتام شکل گرفته است. این نظریه بیان میکند که تعیین اهدافی که هم مشخص و هم چالش برانگیز باشند، میتواند انگیزه و عملکرد را بهبود بخشد. این اهداف باید همراه با بازخورد مناسب و اعتماد به نفس کافی باشند. برای تعیین اهداف، میتوان از مدل SMART استفاده کرد. این مدل بیان میکند که اهداف باید Specific (مشخص)، Measurable (قابل اندازهگیری)، Achievable (قابل دستیابی)، Relevant (مرتبط) و Time-bound (محدود به زمان) باشند.
– ایجاد تعادل بین کار و زندگی. این روش بر اساس نظریه تعادل کار و زندگی گرینهاوس ارائه شده است. این نظریه بیان میکند که افراد باید بین نقشهای مختلف خود در کار و زندگی، تعادل برقرار کنند. این تعادل میتواند از استرس، خستگی و بیرغبتی جلوگیری کند و انگیزه، رضایت و خوشبختی را افزایش دهد. برای ایجاد تعادل بین کار و زندگی، میتوان از روشهایی مانند تنظیم برنامه هم نگاران، تقسیم وظایف، اولویت بندی کارها، انجام فعالیتهای تفریحی و مراقبت از سلامت استفاده کرد.
– ایجاد انگیزه از درون. این روش بر اساس نظریه انگیزش از درون و از بیرون دسی و رایان پیشنهاد شده است. این نظریه بیان میکند که انگیزه میتواند از دو منبع داخلی و خارجی ناشی شود. انگیزه از درون زمانی رخ میدهد که فرد به دلیل علاقه، لذت و ارزش خود به یک کار، آن را انجام دهد. انگیزه از بیرون زمانی رخ میدهد که فرد به دلیل تحت تأثیر قرار گرفتن از عوامل خارجی مانند پاداش، تنبیه، تحسین یا انتقاد، یک کار را انجام دهد.
این نظریه میگوید که انگیزه از درون میتواند موثرتر و پایدارتر از انگیزه از بیرون باشد. برای ایجاد انگیزه از درون، میتوان از روشهایی مانند انتخاب کارهایی که با علایق و استعدادهای ما همخوانی دارند، ایجاد چالش و یادگیری مداوم در کار، ایجاد ارتباط معنادار و همکاری با دیگران در کار و ایجاد احساس خودمختاری و مشارکت در تصمیم گیری های مربوط به کار استفاده کرد.
سخن آخر
انگیزه یک مفهوم روان شناسی است که به دلیل، هدف و اراده برای انجام یک کار یا رسیدن به یک نتیجه تعریف میشود. همچنین میتواند تأثیر بسزایی بر روی عملکرد، یادگیری، خلاقیت، رضایت و خوشبختی فرد داشته باشد.
انگیزه از دو منبع داخلی و خارجی ناشی شود. انگیزه از درون زمانی رخ میدهد که فرد به دلیل علاقه، لذت و ارزش خود به یک کار، آن را انجام دهد. انگیزه از بیرون زمانی رخ میدهد که فرد به دلیل تحت تأثیر قرار گرفتن از عوامل خارجی مانند پاداش، تنبیه، تحسین یا انتقاد، یک کار را انجام دهد.
انگیزه بر اساس سه عامل اصلی ارزش، انتظار و خود کارآمدی تعیین میشود. ارزش به میزان اهمیت و مفید بودن یک نتیجه اشاره دارد. انتظار به میزان احتمال رسیدن به یک نتیجه با تلاش اشاره دارد. خود کارآمدی به میزان اعتماد به توانایی و مهارت خود در انجام یک کار اشاره دارد.
برای افزایش انگیزه، میتوان از چندین روش روان شناسی استفاده کرد که بر اساس نظریههای مختلف در زمینه انگیزه پایه ریزی شده اند. این روشها عبارتند از: نوشتن علت، تقسیم کردن کارها به قسمتهای کوچکتر، جشن گرفتن برای موفقیتها، ایجاد محیط مناسب و تحریک کننده، تعیین اهداف واقع بینانه و قابل اندازهگیری، ایجاد تعادل بین کار و زندگی و ایجاد انگیزه از درون.