متن و جملات

متن عاشقانه دلتنگی و دوری (دلنوشته و متن احساسی دلتنگ شدن)

متن عاشقانه دلتنگی و دوری را در هم نگاران قرار داده‌ایم. این متن‌های غمگین مخصوص کسانی است که عشقِ خود را از دست داده اما یاد و خاطره او را زنده نگه داشته‌اند. پس اگر به دنبال چنین متونی هستید، با هم نگاران همراه شوید.

متن غمگین دلتنگی و دوری

“دوری تو مثل بارونیه که نمی‌تونم زیرش چتر بگیرم، هر قطره‌ش قلبمو خیس غم می‌کنه.”

“دلتنگتم، مثل پرنده‌ای که آسمونشو گم کرده و نمی‌دونه کجا باید فرود بیاد.”

“فاصله‌ها فقط جسممو از تو دور کردن، روحم هنوز کنارته، ولی این جدایی داره منو می‌کشه.”

“هر شب به یادت چشمامو می‌بندم، ولی صبح که بیدار می‌شم، جای خالیت بیشتر از همیشه به چشم میاد.”

“دلتنگ صداتم، اون حرفایی که حتی تو سکوتت هم آرامشم بود، حالا فقط یه خاطره‌ست که قلبمو می‌سوزونه.”

“دوری تو مثل یه زخم عمیقه که هر روز صبح با دیدن جای خالیت دوباره تازه می‌شه، انگار هیچ‌وقت قرار نیست این درد التیام پیدا کنه و من فقط یاد گرفتم با این دلتنگی بی‌پایان کنار بیام، ولی هر لحظه که می‌گذره قلبم بیشتر از قبل زیر بار این غم خم می‌شه.”

“دلتنگتم، مثل یه مسافر گمشده تو یه جاده بی‌انتها که نمی‌دونه مقصدش کجاست، فقط می‌دونه که هر قدمش بدون تو سنگین‌تر از قبله؛ هر صدا و هر منظره‌ای که می‌بینم بهم یادآوری می‌کنه که تو کنارم نیستی و این حس تنهایی داره روحمو آروم آروم می‌خوره.”

“فاصله بین ما فقط چند تا عدد روی نقشه نیست، یه دنیای بزرگ و سرد و خالیه که هر روز صبح که چشمامو باز می‌کنم، بیشتر از دیروز بهم یادآوری می‌کنه که تو دیگه اینجا نیستی و من باید با این سکوتی که جای صداتو گرفته، با این خونه‌ای که بوی تو رو دیگه نداره، زندگی کنم.”

“هر شب که می‌خوابم، تو رویاهام دنبالت می‌گردم، دنبال اون لبخندت، اون نگاهت که یه روزی همه دنیای من بود، ولی صبح که بیدار می‌شم، جای خالیت مثل یه سایه سرد رو قلبم می‌افته و من می‌مونم با یه دلتنگی که نه می‌تونم بهش عادت کنم، نه می‌تونم ازش فرار کنم.”

“دلتنگ روزایی‌ام که حتی سکوت بینمون هم پر از حرف بود، حالا این دوری مثل یه دیوار بلند بینمون کشیده شده که نه می‌تونم ازش بالا برم، نه می‌تونم بشکنمش، فقط می‌تونم پشتش بشینم و به یادت اشک بریزم، به یاد اون لحظه‌هایی که دیگه هیچ‌وقت برنمی‌گردن.”

عکس نوشته دوری و دلتنگی

آنقدر اشکهایم را به دریا میریزم تا تو را پیدا کنند.

تنها آن وقت است که دلتنگی و انتظار من برای تو به پایان میرسد.

با هر صدای ساعت این امید در قلبم زنده می‌شود که به لحظه بودن در کنار تو نزدیک‌تر میشوم.

بوی تو

خطوط چهره‌ات

لمس دستانت

با من هستند

در قلبم

در ذهنم

گرچه تو از من دوری

من عشق را نمی‌شناسم.

من شادی را نمی‌شناسم.

تنها تو را می‌شناسم و بدون تو نمی‌توانم حتی یک قدم در مسیر زندگی پیش روم.

همسر عزیزم دیوانه‌ وار دلتنگت هستم.

با رفتنت

قلبم را هم با خود بردی

و من در انتظار روزی هستم که تو بازمی‌گردی

و قلبم را با خود باز میگردانی

و من کامل می‌شوم.

دستم به بیداریت که نرسید

این بارخواهشم را عوض خواهم کرد

گوشه دنجی درخوابهای آشفته ام قرار بذار

دلتنگ آن قسمت از قلبم هستم که تو با خود برده‌ای.

چه وقت آن را به من بازمی‌گردانی؟

آنچه بودنت به من می‌بخشد،

وصفش در کلمات نمی‌گنجد،

و اشتیاق من برای دیدنت،

تا در را باز کنم

و روی زیبای تو

چشمانم را روشن کند.

تنها تو هستی که

دوریت،

نبودنت،

قلبم را به درد می‌آورد.

کاش به جای “دلم” گلویم “تنگ” میشد

هوا نمی ریسید و خلاص

ریشه ام دریاست

به دنیا که آمدم آب از سرم گذشته بود

هیچ طوفانی به خفگی ام نمی انجامد

غرق نخواهم شد مگر در خودم

دیـالوگِ همیشه یـک نفـره ام را

هـی مـرور میکـنم تا وقتی به چشم هایت میرسم حرفی برای گفتن داشته باشم

اگــر انگشت های هیــس دوبـاره ژسـت عــاشقانه ام را به هـم نزنند

فاصله را تاب می‌آورم،

به این امید که تو روزی باز خواهی گشت

و قلب من تپیدن را از نو آغاز خواهد کرد.

فاصله هرچقدر زیاد هیچ است،

پیش عشق من به تو.

چه می‌شد اگر می‌توانستم

به جای آنکه دلتنگش باشم

بوسه‌ای بر گونه اش بنشانم.

یک نفر برای اینکه عاشقانه بوسه‌ای بر گونه‌اش بنشانم

یک نفر برای اینکه سرخوشانه با او بخندم

یک نفر برای اینکه سر بر شانه‌اش بگذارم و با او از خود بگویم

یک نفر برای اینکه در تاریک ترین لحظه‌های غم ، لبخند بر لبانم بنشاند

یک نفر برای من تا از عمیق‌ترین نقطه قلبم دوستش بدارم

نزدیک من بیا و جای خالی همه این یک نفرها را پر کن

دلتنگت هستم

هر وقت دلم برات تنگ می شه دستم رو روی قلبم میزارم و تو رو توی قلبم حس می کنم

با این که از من دوری اما من هر روز بیشتر و بیشتر عاشقت می شوم

دلتنگی احساس قشنگیه

وقتی بدونی اونی که دوسش داری

هیچ وقت فراموشت نمی کنه

همسر مهربانم

وقتی دلم برات تنگ می شه می فهمم

چقدر خوش شانسم که یه آدم فوق العاده برای دلتنگ شدن دارم

متن عاشقانه دلتنگی

شمارش ثانیه ها تا لحظه ای که دوباره با هم باشیم تنهایی من رو تسکین نمی ده

دلم برات خیلی تنگ شده عسلم

فاصله به اندازه ای نیست که بتواند آتش سوزان قلبم نسبت به تو را خاموش کند

منتظر زمانی هستم که دوباره با هم خواهیم بود، دوستت دارم خیلی زیاد

هر روز مشتاقانه منتظرم تا تو از در وارد شوی و به من بگویی که دوره جدایی و دوری به پایان رسیده

بهتره تنها باشی تا با کسی باشی که به تو احساس تنهایی می دهد

هیچ کس هرگز نمی تونه جای تو رو در قلبم بگیره

تو تنها کسی هستی که من رو شاد می کنه

تو همه اون چیزی هستی که توی زندگیم نیاز دارم و من هنوز منتظر برگشتن ات هستم

هر آهنگی که گوش می دهم به یادم می آورد که چقدر دلتنگت هستم و می خواهم تو کنارم باشی

هر بار که تو را می بینم بیشتر عاشقت می شوم و نمی توانم منتظر دوباره دیدنت باشم

دلم برات خیلی تنگ شده!

صبر من کم است.

بی طاقتم.

اما انتظار، اگر برای رسیدن به تو باشد،

تا ابد تحمل می‌کنم.

تنها روزی از عشق تو و اشتیاق وصالت دلزده می‌شوم که

ستاره‌های شب دیگر ندرخشند

و ماه

از آسمان به زمین سقوط کند.

تا آن هنگام که تو را در میان آغوشم داشته باشم،

تو در میان قلبم هستی.

فرسخ‌ها و ساعت ها فاصله

هیچ است

آن هنگام که می‌دانم تو در قلب من هستی.

کیلومترها دور تر از من،

و صدایت همچنان آرامش بخش تر از هر آوایی.

سالها پیش با تو غریبه بودم و تو در کنارم نبودی.

امروز اما طعم بودنت را چشیده‌ام

و تاب آوردن دوریت سخت ترین کار دنیاست.

عشق ما مانند افسانه‌هاست.

مدتهاست که من انتظار آمدنت را می‌کشم،

تا با بوسه‌ای مرا از این خواب طولانی بیدار کنی و به زندگی بازگردانی.

ایمان دارم که

در نبرد عشق و فاصله،

عشق پیرزو میدان است.

خوابیدن دشوار است وقتی از تو دورم.

ولی

مشتاق خوابم

زیرا که می‌دانم تو در رویایم

انتظار من را می‌کشی.

فاصله ما اگرچه دلتنگم کرده است

اما،

به من یادآوری می‌کند چه اندازه عاشق هستم.

دلتنگش شدم

چشمانم را بستم

او را از میان خاطره‌ها بیرون آوردم

در میان آغوشم تصورش کردم

لبخندی بر لبم بود

قطره اشکی از گوشه چشمم جاری شد.

شعر دلتنگی و دوری

هر ذره از وجودم شعر می شود

بی تاب خواستن تو

انتظار و شوق وصال تو

آری می خواهم شاعر شوم

می خواهم هر مصرعم آینه ای باشد صاف

در انعکاس مهربانی تو

و به باغ احساس

و حرف های دلم هر یک دفتر شعری باشد

که در آن

غزل غزل تو را بسرایم

مهربانم

دلتنگ که می شوی دیگر انتظار معنا ندارد

یک نگاه کمی نامهربان

یک واژه ی کمی دور از انتظار

یک لحظه فاصله

میشکند دیوار فولادی بغضت را

مهم نیست که چند سال گذشته است.

مهم نیست که چقدر از هم فاصله داریم.

هر کجای این دنیا که باشیم،

حتی اگر همه کائنات بخواهند ما را از هم جدا کنند،

من راهی به سوی تو پیدا خواهم کرد.

دلتنگم ولی

امیدوار.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا