در این مطلب متن عاشقانه آغوش، جملات درباره به آغوش کشیدن یار و عشق را با جملات کوتاه احساسی گردآوری کرده ایم.
فهرست موضوعات این مطلب
جملات به آغوش کشیدن عشقمتن احساسی آغوش یارجملات ادبی بغل کردن عشقشعر آغوش یارمتن زیبا و عاشقانه آغوش عشقجملات به آغوش کشیدن عشق
چه اشتباهی می‌کنندآنهایی که برای آغوش گرفتن،دنبالِ تاریخ و تقویم می‌روند!
***
روزگاری یک تبسم
یک نگاه
خوش تر
از گرمای صد آغوش بود . . .
***
سلامتیه حرفایی که نه میشه اس ام اس کرد
نه تو چت تایپ کرد
نه میشه پای تلفن گفت
حرفایی که فقط مال وقتیه
که تو رو در آغوش دارم
***
به آغوش مرگ میرومهمچون ماهی . . .که خود را به دام صیاد می اندازد
چیـزی بـگوبیـن خـودمان باشـدمثلاً یڪ دوستت دآرمــ••وسـط آغوش
متن احساسی آغوش یار
همیشہڪسانی هستند ڪه درنھایت دلتنگینمےتوانیم آنھا را درآغوش بگیریم…بدترین اتفاق شاید همین باشد..
کاش ممنوعه نبودیآن وقتآنقدر سیر در آغوش میکشیدمتکه یادم برود دوریکه یادم برود نیستی#طُ نمیدانی اما فاصله میتوانداز هر مخدری کشنده تر باشد…
***
پنجشنبه ها بایدصاحب عاشقانه هایتبنشیند کنارت ،قلم را کنار بگذاری و ..دوستت دارم رابسپاری به چشم ها ،به دست ها به آغوش …
***
تو…مگو ترین راز منی!نِگهت میدارم،سخت! نِگهت می دارم،دشوار! نِگهت میدارم، در آغوش!نگاهم کن گاهی…دل خوش می شوم به همین!
***
آغوشت …
آنچنان پای بندم به این کیش که هزار شیطان نمی توانند
لحظه ای ذره ای ایمانم را سست کنند
اگر از عشق بباردبی کسییا که از درد شود،دلواپسیباز بی بهانهعاشق می شومباز با این دل ،صادق می شومشعله را آغوش میگیرم ز دردبی سبببغض دقایق می شومباز عاشق می شوم………………
جملات ادبی بغل کردن عشق
طعم سیب می دهد لب هایش و من گناهکارترین حوّای زمینم
بهشت همینجاست ، در آغوش تو با لب های ممنوعه ات
هر شب …….زیر باران نگاهم …..با یاد تو در دفتر عاشقانه هایمقدم می زنم …..عزیزم ……… فقط تودر آغوش گرمت …..شعرهایم را بخوان …و با نگاه مهربانت نوازش کنمن سال ها چشم انتظار چترنگاهت می مانم ….همیشه دلتنگ ….همیشه دلواپس …
***
چنان از بوے
آغوش تو مستم
ڪه گاهے مے رود
یادم ڪه هستم
***
تو رابه آغوش می‌کشم؛و نفسم به پرنده‌ای سرخ می‌ماند،که در آسمان طلایی گیسوانت،به پرواز درآمده است …!
شعر آغوش یار
بوی تو می دهد آغوش خالی امای واقعیت عشق خیالی اممست توئم که قنوتم ترانه شدچون مومن تو شدم لاابالی امبعد از تو بی خبرم از خودم بگواین روزها چه شدم در چه حالی امروزی یقین تو بودم ولی گذشتامروز فاجعه ای احتمالی امشعرم شکفتن بارانی تو بودحالا فقط خبر خشکسالی امبی هیچ دلهره حال مرا بپرسروزی که من جسدی این حوالی ام
**میخواهم برگردم به آغوش توآنجا که روح خسته ام سیرابمیشود و جزیره ای از نور نمایانمیخواهم به جستجوی تو بپردازمچون طفلی که در تاریکی به دنبالپستان مادر میگردد….میخواهم تنت را چون روپوشی ازشب لمس کنم..خودت را از من دریغمکن..رویاهایم را به تباهی مکشانمیخواهم در گذرم چون تابش آفتاباز تندیس مرمرینت…
لبهایت نجوای باران داردچشمهایت پوستین ابر بر تن
قلبت اما دیواری از تردید بنا داشتهپناه نفسهای به شماره افتاده ام…
کجای مرزو بوم آغوش توست!؟
***
از تنهایی گریزی نیست
بگذار آغوشم برای همیشه یخ بزند
نمی خواهم کسی شال گردن اضافی اش را
دور گردن آدم برفی احساسم بیاندازد
نمیدانم چه شدسر از دلت در آوردمخواب بود یا رویا …فروردین بود یا اردیبهشت یا اینکهخرداد …نمیدانم کدام ” ماه ” بود که مرابه فصل آغوش تو رساند …
***
منو تو آغوشت بگیرآغوش تو مقدسهبوسیدنت برای منتولد یک نفسهچشمای مهربون تومنو به آتیش میکشهنوازش دستای توعادته ترکم نمیشهفقط تو آغوش خودمدغدغه هاتو جا بزاربه پای عشق من بمونهیچ کس و جای من نیارمهر لبات و رو تن وروی لب کسی نزنفقط به من بوسه بزنبه روح و جسم و تن من
***
درآغوشت گم میشومتو بیشتر در آغوش میکشی مراو من در رویای بودنت غرق میشوم .
***
بهشتآلاچیق دنج آغوش توست!
***
تو رابه آغوش می‌کشم؛و نفسم به پرنده‌ای سرخ می‌ماند،که در آسمان طلایی گیسوانت،به پرواز درآمده است …!
***
هر صبح بوی تو میدهد پیراهنمبس که تمام شبتنگ در آغوش گرفته‌ام خیالت را
متن زیبا و عاشقانه آغوش عشق
ای کاش “تویی” بود ،تا مرا به خواب دعوت میکرد …مرا سخت در آغوش میگرفت و لالایی اش ،مرحمی بر دیوانگی های شب هایم میشد …اما من“تویی” ندارم …پس شب را بیدار میمانم که بخودم بگویمو من تو را دوست میدارم …و من تو را دوست میدارم …و من ،تو را ،دوست میدارم …
***
شب هایم بدون بازوانتچقدر سرد می شوددر خوابم امشب گذر کنشاید تُو رابه آغوش کشیدم …
***
در میان هیاهوی مردم این شهرتو مرا محکم بغل بگیر و رها مکنبگذار بفهمم کل دنیا را هم اگر بگردمجایی امن‌تر از آغوش تو پیدا نمیشود
میــــــدونـے چرا بغــــــل کردن قشنگـہ؟
چون طرف راســــــتت
کـہ
قلب نیست
همیــــــشـہ خـالــــــیـہ
وقتــــــــے بغلــــــش میــــــکـنـــے
قلـــب اونـہ کـــہ
پُــــــرش مــــے کــنـــــــہ
***
می گویی دوستت دارم….هوا بَرَم می دارد…سبک می شوم…می شوم پَر قو…آن قدر بالا می روم که …آسمان آغوش تو…می شود سرزمین عاشقانه هایم…
***
بگو…عاشقانه و بلند برایت شعر بگویمیا کوتاه و پرمعنی..از رنگ های پاییزی برایت بنویسم یا از آغوش گرم زمستان..قرمزی را به لبانت تشبیه کنمیا سیاهی را به چشمانتسرخی را از گونه هایت برچینمیا زیبایی ها را در تو جمع کنم..بگو ..مردانه دوستت داشته باشم..شاهانه تو را بخواهم..یا خدا گونه تو را بپرستم..!؟
***
شاعر میگه :لا تقسوا علی أنثی إلا فی عناقها…به زن سخت نگیریدمگر به هنگام در آغوش کشیدنش :))
***
یادم باشد وقتی آمدم تنگ در آغوشـت گیـرم و بگویم چقـدر کــلافه ام …
یادم باشد چشم از چشمانت برندارم تا حسابی سیـر شوم …
یادم باشد بگویم چقـدر دوستت دارم و چقدر به تو مُحتاجـم …
یــــــــــــادم نرود . . . !
***
وای از اون شبایی که توی آغوش یکی دیگه به عشقتفکر کنی …وای از اون شبایی که قراره کنار کسی بخوابی که هیچ حسی بهش نداری …وای از شبایی که بعد هم آغوشی ، بغض میکنی و دلت عشق خودتو میخواد …وای از اینکه غیر از عشقت کس دیگه ای بشه شریک زندگیت که فقط سندش یه اسم توی شناسنامته …ولی یار زندگیت فقط یه نفره که توی قلبت حک شده……“وتو مدیونی،مدیونی به تمامه دلشکستگی های من ومدیونی به مردی که کنارم خواهد بود وتو قلبم نیست…تو به آینده ی من مدیونی
***
معنی “با تو بودن” برای من “به سلطنت رسیدن است.چه قدر در کنار تو مغرورم …
***
آرامش آغوش تو راخواب ندارد…
***
گفتند که نامحرمی و بوسه حرام استدل گفت که محرم تر از این عشق کدام است؟بوسیدم و لب دادم و آغوش کشیدمنامحرم من محرمی و کار تمام است!
***
دلم آغوش می خواهد
که
نه زن باشد
نه مرد
خـــدایا . . .
زمین نمیایی؟
***
روزهای فوق العاده دارن میان و منآماده‌ام که در آغوش بگیرمشون
***
زن‌ها تمام دردهایشان رادر آغوش مرد دلخواهشانفراموش می کنند!
***
در تلاطم آغوشت
احمقانه است شناگر ماهری بودن
در تو
تنها باید غرق شد . . .
