در این بخش عکس نوشته روز طبیعت برای پروفایل را قرار داده ایم. در ادامه جملات و متن های مخصوص روز سیزده بدر و روز طبیعت را هم قرار داده ایم.
عکس نوشته و متن روز طبیعت
اگر در روز طبیعت به دامان طبیعت می روید باید در حفظ آن هم کوشا باشید و سعی کنید هیچ نوع آشغالی را در طبیعت رها نکنید. در روز سیزده بدر یکی از عادت های غلط مردم، روشن کردن آتش و همچنین شکستن شاخ و برگ درختان است که باعث صدمه جدی به محیط زیست می شود.
این نکته را به یاد داشته باشید که روز سیزدهم فروردین، روز حفظ طبیعت است و نه روز تخریب و از بین بردن طبیعت!
متن روز سیزده بدر
رو پیچ و تاب سبز سبزه ی عیدگره از بخت ما هم کور تر شددروغ سیزده هر ساله ی ماعجب عیدی به نیکویی بسر شد!
فردا تو رامثل سیــزده بــــــه در میکنماما نمیدونم یادت را گره بزنمبه لحظه های زندگیم ،تا بیایی تا بمانییا اینکه مثل یه دروغ سیزده فراموشت کنم
گره بر سبزه زن تا غم برآید
که فردا عشق تو از در درآید
به صحرای پر از گل آرزو کن
تمامِ آرزوهایت برآید …
سیزده بدر و روز طبیعت مبارک.
عکس نوشته روز طبیعت
عزیزانتوجه داشته باشید که اگه زیاد محکم گره بزنید که سبزه پاره بشهبختتون کور میشه و میترشیدسیزده بدر مبارک !
کوچه باغی و صفایی و کمی خاطره و …
سر من، شانه تو، پای همین پنجره و …
شب و عهد من و تو سیزده فروردین
سبزه پای درخت و زدن یک گره و …
روز طبیعت مبارک
با آرزوی داشتن ۱۳ بدری شاد و مفرح و رسیدن به مراد دلتون به دلیل عدم تناسب وسعت مراتع کشور با آمار مجردها،عاجزانه از متاهلین گرامی تقاضامندیم از گره زدن سبزه ها جدا” خودداری فرمایند.
متن های تبریک روز سیزده بدر
نمی دانم آرزویت چیست!اما برای رسیدن به آرزویت دستانم به آسمان جاری و سبزه دلم را به نیت تو و آرزوهایت، هر چه که هست، گره می زنم.(سیزده بدر، روز آرزوهایت باد)
رو پیچ و تاب سبز سبزه عید
گره از بخت ما هم کورتر شد
دروغ سیزده هر ساله ما
عجب عیدی به نیکویی به سر شد
سیزده بدر روز طبیعت
زن باید …………………سبزه باشه ……………..سیزده بدر از پنجره ماشین بندازیمش تو جوب
با گره دیروزم
نحسی سیزده بدر نشد …
بخت بازوان مرا،
تنها آغوش تو باز خواهد کرد
سیزدهم فروردین روز طبیعت گرامی باد
ساقی گل و سبزه بس طربناک شده ست / دریاب که هفتهی دگر خاک شده ستمی نوش و گلی بچین که تا در نگری / گل خاک شده ست و سبزه خاشاک شده ست(با آرزوی روزی شاد در کنار طبیعت)
با تابش زلف و رخت ای ماه دلفروز
از شام تو قدر آید وز صبح تو نوروز
از جنبش موی تو برآید دو گل از مشک
وز تابش روی تو برآید دو شب از روز
روز طبیعت گرامی باد
عکس پروفایل روز طبیعت
این چه رسمی ست ؟چه کس گفته چنین : با گره سال خود آغاز کنیم ؟از هزاران گره مانده به راهتو بیا تا گره ای باز کنیم !
آهای سیزدتون بدردشمناتون در به دررفقاتون گل به سرگرفتاریاتون زود بدرخوشیهاتون هزار برابر
سیزده بدر مبارک . . .
آمیخته شد نگاه من با نوروزبا هر گل این بهار آتش افروزتا سال دگر دست به دستت باشمصد سبزه گره زدم به یادت امروز !
جملات تبریک روز سیزدهم فروردین
میزنم سبزہ گرہ تا گرہ ای وا گردد
سالمان سال ظهور گل زهرا گردد
میزنم سبزہ گرہ نیتم اینست خدا
یوسف گمشده ارض و سما برگردد
غروب جمعه همین جوریش هم دلگیر هست…فکر کن سیزده به در هم باشه، دیگه زهر ماره…
از خدا عاجزانه برای دخترا و پسرای ترشیده طلب شوهر میکنیم
البته نه برای اینکه گناه دارن بلکه به خاطر حفظ محیط زیست !
اگه قرار باشه دروغ سیزده رو در مورد من بگی چی میگی؟
قبل از اینکه برای یکی دیگه بفرستی جواب منو بده !
عکس پروفایل بدون متن روز طبیعت
و تو میروی، بی من، که گره بزنی
سبزه ی تمام خاطره هامان را و دور کنی از خودت، تمام مرا…! سیزده
فرصت خوبی است برای دور کردن نحسی!
“سیزبدرتون مبارک”
سیزده بدر…
بی تو سیزده را بِدر نخواهم کرد
من از این سین گذر نخواهم کرد
بی تو من از هراس سیلاب ها
سوی قله سفر نخواهم کرد
بی تو حتی سپیده دم بزند
رو به قبله نظر نخواهم کرد
سیزده را چطور بِدر گویم
تو که نیستی، کجا سفر گویم؟
تو نباشی سبزه ها چون میخند
باغ و بُستان و چشمه، تاریخند
جاده ها هم به سوی قربانگاه
صف به صف همیشه چون تیغند
کوه ها هم اگر نباشی تو
همگی ماورای مریخند
سیزده را چطور بِدر گویم
تو که نیستی، کجا سفر گویم؟
گفته بودم هفت سین نشانم من
تا که آمد این غزل بخوانم من
خوش نشاندی کنار من سُنبل
سرمه راندی برای من ای گل؟!
عشق، سازیست که از تو می جویم
جانمازم، من از تو می گویم
سیزده را چطور بِدر گویم
تو که نیستی، کجا سفر گویم؟
گر نباشی دگر چه لطفی هست
من که هستم، به تو امیدی هست؟
سیزده هم بدون تو نحس است
کل روز در دلم ز تو بحث است
سیزده روز دو دیده بارانیست
چون تو نیستی دلم که زندانیست!
سیزده را چطور بِدر گویم
تو که نیستی، کجا سفر گویم؟
کمی سیزدهکمی نحسیبه دور دار این حال بد مستیحالم خراب استرفتی و پشت سر گذاشتیسیزده های نحسیهر بار که طی میکنم سیزده هابه یاد می آوردم تو راهر بار به یاد می آورم من زخمی رانمی دانم رفتن نحس است یا سیزده هاهر چه باشد قسمت نبود ..برو دیگر فرصتی نماندهرفتن سرشتی با تو بودبرو قسمت نبود .من دیگر سیزده ها را بدر کردمنحسی اینجا جایی ندارد …
شعر 2 : سیزده به در
گره می زنم سبزه هاتا بماند عاشقی در اینجاو قسمت را به رود می سپارمگفته باشم منتظر باش !به تو می رسدهمه چیزم مال تو ستحتی من برای تو …سیزده را به در کردمتا نحسی میان من و تو بدرود بگویدمثل سبزه بر زندگیم سبز باشکه با تو همیشه بهار استبرایم عیدی می آورد …کنارم باش !تو که باشی ، هیچ روزی نحس نیست …
” سجاد ربانی “
یه بهاری یادمهیه روزسیزده بدرتومیون سبزه هامن ومادر وپدرکودکی بودم کوچیکبالباسی ..شیک وپیکاون روزایادش به خیرروزای قشنگی بودیه صفای ناتموممیونش یه رنگی بوداما این سیزده بدرمنم و خود ..خودماون همه مهروصفاگم شده ..چه بی وفاکوتاه بی کلاسیکسیزده بدرطبیعت را کثیف کنیدلطفا
با من بیـاااازدل جنگل گُـذرروبه ساحل،درکنارِ کاسپیـنویـلای عـشـقدود کنـدهآتشی کرده مهیّامرتضابوی لاهیجانو چایشانـزلی ….ماهی سفیـدشآمـدیسیزده بـدر جانابدوراز…هیـاهوووبرکه ای زیبـاااپُـرازقـوووپیـرو بُرنـااارها ازغم ،به دورهم ،دم دمای یک غـُروبرقص امواجکاسپیـن زیباستبیـاااسیـزده بـدر(حقّا) که نحسافکارماست
جامه های عید را به تن کنید
سیزده ز ِ سر برون کنید
لحظه های شوم قرن سیزده ،ازاین سرا برون کنید
سیزده بدر کنید
سیزده ،هزار تکه میشود به دست تو
خنده سرکنید
سیزده هزار مرتبه دعا کنید
سال ،سال ِمرگ لشگر غم است
جامه نوکنید
سیزده از این سرا به در کنید
نمی دونم چی شد سیزده بدر شد
گوشم از جیغ و داد و نعره کر شد
به یاد تعطیلات رفته از دست
غم و غصه کنارم همسفر شد
از آجیل شب عید مونده تخمه
تموم پسته ها زیر و زبر شد
رو پیچ و تاب سبز سبزه ی عید
گره از بخت ما هم کور تر شد
عروس تنگ من ، زندانی عید
از آن قصر بلوریش به در شد
دروغ سیزده هر ساله ی ما
عجب عیدی به نیکویی بسر شد
ما اشتباه می کنیمیا روزگاروقتی نیمه شب دی ماهاز خانه بیرون می آییمبه رفتن سیزده بدر2
دیروز وقت خوبی بود برای جاگذاشتن دل در صحرادراین اندیشه که:“مژده ای دلاز بند تو هم من رَستم “راهی خانه شدمبیدل و سرخوشتا درگشودمدیدمنه!!!او با من است نیز هنوزمی کشاند مرا به سویی که تو نشسته ای در سکوتمیان قاب عکسیدر گوشه ی اتاق3پاییزلخت و عورمثل ذهن منساده و کم خطهم چون کف دست منپاییز چه روز نحسی دارد!؟مثل بهارکه باید در شود