متن و جملات

شعر روز معلم / اشعار کوتاه دو بیتی و زیبای تبریک روز معلم و استاد

در این قسمت هم نگاران مجموعه شعر کوتاه و اشعار دو بیتی و زیبای تبریک روز معلم و استاد را ارائه کرده ایم.

فهرست موضوعات این مطلب

شعر تبریک روز معلمشعر برای معلماشعار تک بیتی برای معلمشعر زیبای روز معلماشعار دو بیتی روز معلمشعر زیبای روز معلمشعر کودکانه روز معلمشعر تبریک روز معلم

دوباره آمده روز معلمگلی در حیطه ی تعلیم خادممعلم وارث پیغمبران استمقامش خارج از وصف وبیان استبه امر تربیت کوشا ترین استتعلم خاتم و او چون نگین استبه از مهر پدر جور معلمبباید گشت بر دور معلمبود همچون پدر بر دانش آموزبه فکر اوست همواره شب و روزمعلم چون ستاره در زمین استچراغ رهنما، حبل المتین استمعلم، روز تو بر تو مبارکنگهدارت بود رب تبارک

اسماعیل تقوایی

معلم هدفت عشق است و ایثارهزاران خفته از عشق تو بیدارروزت مبارک

ای باغبان دلها!دل را به تو سپردمسیراب کن ز علمت کویر تشنه‌ام رابعدش بکار درخت پر بار مهربانی تا باران ببارد بر بوستان دل‌هاجاری شود چو خونی در جان بی‌توان‌ها…روزت مبارک آموزگار بزرگوار

عارفان علم عاشق می شوندبهـترین مردم معلـم می شوندعشق با دانش متمم می شودهر که عاشق شد معلم می شود

روز معلم مبارک باد

شعر برای معلم

سپاسگزار معلمی هستم کهاندیشیدن را به من آموختنه اندیشه ها را …

*دو بیتی روز معلم*

سلامت گفتم پیامم دادیپیامت چراغ راه زندگیم شدو مرا به سرزمین نور و آگاهی هدایت کردیای آینیه تمام نمای عشق و محبت و ایثار ، هر روزت مبارک باد

تو شغل انبیا داری معلم

مقام کبریا داری معلم

برای خدمت و تعلیم دانش

حضور بی ریا داری معلم

روز معلم مبارک

اشعار تک بیتی برای معلم

معلم را بخش کردم اولش محبت آخرش محبتخدا تو را می خواست و انتخاب حق خدا بود

دانای عشق روزت مبارک

بر خوان دانش من میهمانم

تو ای معلم خود میزبانی

کار تو باشد ارشاد انسان‌ها

همکار خوب پیغمبرانی

روز معلم مبارک

چون به نام حق معلم ساز کرد

شعله‌ای در جان ما آغاز کرد

تا که او تعلیم آن الفاظ کرد

چون چراغی ذهن ما را باز کرد

داد آموزش چو شاهین ادب

جغد جهل از بام ما پرواز کرد

روز معلم بر معلمان و استادان بزرگوار مبارک

معلمى، مهری است که از روز ازل با گل آدمی سرشته شدتا مردم از ظلمات جهل به نور دانایی رهنمون شوند

شعر زیبای روز معلم

با این گچ عشق تخته ی جانم زنخطی ز کلام خود به ایمانم زنصد درس در این کلاست آموخته امیک درس ز عشق جان ویرانم زن

آموزش عشقم از همین مکتب توستاندوخته ی سوادم از این لب توستگفتم که مریضم و بیا بستر منچون عامل دردم این غم و این تب توست

ای شمع تابیده جان روزت مبارک

ای لوح زیبای جهان روزت مبارک

در مهد مکتب مانده‌ای زیور نشانت

شمع نبی در این زمان روزت مبارک

روز معلم بر شما مبارک!

سلام بر نام زیبایت معلم

سلام بر مشق و درس‌هایت معلم

فروزنده چو ماهی در شب تار

چو خورشید می‌درخشی وقت گفتار

تو عشق را در درونم ریشه دادی

به من هم علم و هم اندیشه دادی

چه نیکو فطرت و نیکو سرشتی

تو از یاران زیبای بهشتی

زنم بوسه به دست پر فروزت

مبارک بر تو باد فرخنده روزت

به امید موفقیت و بهروزی شما دبیر گرانقدر! روزتان مبارک

حروف درس الفبا ی ما معلم بودتمام صحبت ما یک صدا معلم بود

به روی تخته ی چوبی همیشه بی پایانشروع نام خدابود، تا معلم بود

نگاه روشن دنیای کودکی هایمبه خشم و بوسه ی مادر ؤ یامعلم بود

خدا به وسعت ایمان به شکل هر واژهؤ جمله جمله ی ایثار ،با معلم بود

قسم به نام پیام آوران آگاهیتمام درد بشر را دوا معلم بود

شکوه صبر وصلابت چو کوه می باریدسه تیغ مهر ؤ سنگ بلا معلم بود

به دشتهای پر ازغنچه های پراحساسگلی شکفته به نام وفا ،معلم بود

به هیچ زندگی و پوچ مرگ ،معنا دادتمام بود و نبود شما معلم بود

به وقت گوش نهادن نشسته شاگردیمدر اوج خستگیش هم به پا معلم بود

هنوز پرسش بی پاسخی که می خواندمعلم عشق خدا یا خدا معلم بود؟

معلم ساربان علم و عشق است

معلم میزبان مهر و عشق است

شب و روزش همه در فکر تعلیم

سر و سرّ درونش درد عشق است

با سپاس و عرض تبریک فراوان خدمت شما معلم مهربانم

آموزگارم، تو باغبانیمی پرورانی بذر وجود، با مهربانیبا درس هایت دیو جهالت از من گریزداندرزهایت، بهر وجودم، شد پاسبانیمن غرقه بودم در بحر غفلتدستم گرفتی ای ناجی من،من همچو قایق، تو بادبانیبر خوان دانش من میهمانمتو ای معلم، خود میزبانیکار تو باشد، ارشاد انسانهمکار خوب پیغمبرانی

بوی گل بوی بهاران می‌دهیمثل شبنم بوی باران می‌دهی

آبی استی مثل آرامش به مندرس خوبی درس ایمان می‌دهی

یک بغل لبخند با فرفرهدست ما گل های خندان می‌دهی

تو به من با لحن خوب کودکییاد ایام دبستان می‌دهی

یاد ژاله یاد گلهای غریبمانده در اندوه گلدان می‌دهی

روز باران و کتاب گمشدهیاد کبرای پریشان می‌دهی

بوی خوبی بوی بودن بوی مهربوی لطف خاله مرجان می‌دهی

آب بابا نان ندارد دست توخالی اما تو به من جان می‌دهی

خوب می‌دانم اگر دارا شویبه تمام کودکان نان می‌دهی

آشنای تشنگی‌های زمینتو به شبنم چشم گریان می‌دهی

در جهانی خالی از مهر و صفابوی بخشش بوی احسان می‌دهی

برگ‌ها گر تر شد از اشک یتیمدفتری از جنس باران می‌دهی

میرزای کوچک قلب منیبوی جنگل‌های گیلان می‌دهی

میهن خود را کنیم آباد رایاد فرزندان ایران می دهی

اشعار دو بیتی روز معلم

در مکتب تو همیشه شاگردم مندور از رخ تو همیشه پر دردم مندر فصل بهار و روز استاد ببینبی نور معلم این چنین زردم من

معلم داشت ریاضی درس می‌داد

از آدم‌های ماضی درس می‌داد

معلم داشت با تقسیم چشمش

عدالت را موازی درس می‌داد

روزت مبارک معلم مهربانم

یک پدر بخشنده آب و گل استیک پدر روشنگر جان و دل استلیک اگر پرسی کدامین برترینآنکه دین آموزد و علم یقین

معلم نوری از انوار عشق است

معلم حامل و سردار عشق است

معلم آیه‌های جاودانی ست

طریقی خوش برای زندگانی ست

روز معلم مبارک

معلم را بر پدر شرف باشدبه قدر آن که روح را بر جسم شرف استزیرا معلم سبب کمال و تربیت روحانی استو پدر سبب تربیت جسمانی

اندیشه ام از تو سبز و آباد شدهاز جهل وغم این فکرتم آزاد شدهدر مکتب پاک و شاد استاد ببینغم رفته زجانم ودلم شاد شدههفته معلم گرامی باد

شعر زیبای روز معلم

در جوهره خود کم و کم سوخت معلم

تا درس محبت به من آموخت معلم

از نقش زدن با قلمی بر دل دیوار

نوری ز حقیقت به دل افروخت معلم

روز معلم بر تمام استادان و معلمان بزرگوار مبارک و فرخنده باد

چه کسی هر دو لبم را به الف باز نمودچه کسی جامه تقوا به تنم ساز نمودای معلم که تو را دانش بسیار بوَدجان شاگرد به فدایت که سزاوار بوَد

اگر داری تو عقل و دانش و هوشمعلم هر چه می گوید بکن گوشمعلم چون پدر والا مقام استمعلم مستحق احترام استمعلم را مرنجان هرگز از خویشمزن با حرف بی جا بر دلش نیش

از پدر گر قالب تن یافتیماز معلم جان روشن یافتیمای معلم چون کنم توصیف توچون خدا مشکل توان تعریف تو

شعر کودکانه روز معلم

حرف هایت را شنیدم در کلاس مهربانی

گفتی از آهنگ شادی از خرد از زندگانی

ای معلم ای مدرس ای ژیامت جاودانی

گاه سبزی گاه آبی مثل جنگل مثل دریا

دست خطت خوب و زیبا در میان دفتر ما

شانزده ، نوزده ، بیست ، امضا

یادگاری در دل ما

هفت ساله که شدم،رفتم مدرسهمعلم یادم داد یک و دو سهدرس اولم آب وب ابا بوددرس آخرم شکر خدا بودمعلم آرام مرا می بوسیدبا خنده گرم چون گل خورشیدنور امیدی معلم منبر من تابیدی معلم من

هفت ساله که شدم رفتم مدرسه

معلم یادم داد یک و دو سه

درس اولم آب و بابا بود

درس آخرم شکر خدا بود

معلم آرام مرا می بوسید

با خنده گرم چون گل خورشید

نور امیدی معلم من

بر من تابیدی معلم من

خانم مربی من با من چه مهربونه نگاه مهربونش مثل مامان می مونه

چقدر دو سش دارم من دلم می خواد بدونه هر روز تو کودکستان کنار من بمونه

مثل یه باغه هر کودکستان روییده در آن گلهای خندان

مینا و مریم ، نسرین و سوسن زنبق و نرگس ، لاله و لادن

یه خار اخمو تو باغ ما نیست چون باغبونش خانم مربی است

معلم ام چه خوب و مهربونه وقتی می خنده مثل گل می مونه

وقتی میاد توی کلاس می شینه فکر می کنم فقط منو می بینه

قصه می گه برای ما می خونه صدای گرمش تو گوشم می مونه

مهر و محبتش تموم نمیشه ما بچه ها دوستش داریم همیشه

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا