یونان باستان مبدا فلسفه جهان است. فلسفه به شکل کنونی خود مدیون یونان باستان و فلاسفه بزرگ آن است. ما نیز در این بخش از سایت ادبی و هنری هم نگاران قصد داریم جملات فلسفی از یونان باستان را برای شما دوستان قرار دهیم. این متون بسیار فلسفی و عمیق هستند. با ما باشید.
جملات فلسفی از یونان باستان و فلاسفه آن
دشوار است مطمئن باشیم که آیا میدانیم یا نمیدانیم. زیرا دشوار است مطمئن باشیم که آیا دانش ما بر پایهی اصلهای شایستهی هر مورد قرار دارد – و این است وجه تمایز دانش راستین – یا ندارد. ما گمان میکنیم که شناخت علمی داریم اگر از مقدمات راستین و نخستین استنتاج کنیم؛ ولی چنین نیست: نتیجهگیری باید با بودهها (= فاکتها)ی اولیهی علم نیز هماهنگ باشد.”
آتنیها به حدی در اندیشه و بیانش از دیگر انسانها پیشی گرفتهاند که تربیت یافتگان مکتبش آموزگاران عالم شدند و این مکتب باعث شد نام هلاس یا هلن، دیگر منتسب به نژاد نماند بلکه «عقلانیت عام» را تداعی کند، پس عنوان هلنی درجهای از تربیت یافتگی است نه اصل و نسب.
ایسوکراتس (۴۳۶ تا ۳۳۸ پیش از میلاد)
«هیچ کس دو بار در یک رودخانه قدم نمیگذارد، چرا که آن رودخانه یکسان نیست و او نیز همان آدم نیست»
هراکلیتوس
جملات سنگین فلسفی یونانی
«زندگی تجربه نشده ارزش زیستن ندارد»
سقراط
«پول درآوردن یک اجبار است و ثروت ظاهراً آن مورد مطلوبی نیست که به دنبال آن هستیم، زیرا این ثروت صرفاً به خاطر چیز دیگری مفید است»
ارسطو
«خوشبختی در املاک و در طلا وجود ندارد، خوشبختی تنها در روح انسان است که یافت میشود»
دموکریتوس
«موفقیت در دل مردان ایجاد غرور و کوری میکند، در حالی که رنج به آنها میآموزد که صبور و نیرومند باشند»
گزنفون
«زندگی یک صفحه آشکار نیست، اما هرچه بیشتر به سمت حقیقت سفر کنیم، بیشتر میتوانیم آن را درک کنیم»
هیپاتیا.
«مهم نیست که چه اتفاقی برای شما رخ داده، آنچه در واکنش به آن اتفاق انجام میدهید مهم است»
اپیکتتوس
هرگز نمی توانی دوبار در یک رودخانه پا بگذاری
متن آموزنده از سخنان فلاسفه یونان
از منظر خدا همه ی اشیاء زیبا و درست است، اما از منظر آدمی برخی چیزها، درست و برخی غلط اند هراکلیتوس
تعریف زیبایی در فلسفه هنر
زیبایی از دیرباز مفهومی مرکزی در فلسفه هنر بوده است و ذهن فلاسفه را از دوران باستان تا به امروز به خود مشغول کرده است. نظریههای مربوط به زیبایی در هنر در طول زمان تکامل یافتهاند و تغییرات فرهنگی، اجتماعی و فکری را بازتاب میدهند. این مقاله به بررسی تعاریف و دیدگاههای مختلف در مورد زیبایی در هنر پرداخته و به مشارکتهای کلیدی فلاسفه در طول تاریخ میپردازد.
فلسفههای باستانی زیبایی
افلاطون و ارسطو نظریههای بنیادی زیبایی را در فلسفه یونان باستان پایهگذاری کردند. افلاطون زیبایی را به عنوان یک کیفیت عینی و نزدیک به مفهوم ایدهها میدید. بر اساس دیدگاه افلاطون، جهان مادی سایهای از واقعیت حقیقی است که از ایدههای کامل و تغییر ناپذیر تشکیل شده است. زیبایی، از نظر افلاطون، تجلیای از ایده زیبایی است که فراتر از جهان مادی است. در گفتارهایش مانند “مهمانی” و “فدروس”، افلاطون استدلال میکند که زیبایی حقیقی روح را به جستجوی دانش بالاتر و حقیقت هدایت میکند.
فلسفههای باستانی زیبایی
افلاطون و ارسطو نظریههای بنیادی زیبایی را در فلسفه یونان باستان پایهگذاری کردند. افلاطون زیبایی را به عنوان یک کیفیت عینی و نزدیک به مفهوم ایدهها میدید. بر اساس دیدگاه افلاطون، جهان مادی سایهای از واقعیت حقیقی است که از ایدههای کامل و تغییر ناپذیر تشکیل شده است. زیبایی، از نظر افلاطون، تجلیای از ایده زیبایی است که فراتر از جهان مادی است. در گفتارهایش مانند “مهمانی” و “فدروس”، افلاطون استدلال میکند که زیبایی حقیقی روح را به جستجوی دانش بالاتر و حقیقت هدایت میکند.
به اعتقادِ درویشی هراکلیتوس کلمه لوگوس را از معنایی که یونانیان باستان منظور میکردهاند، در معنایی ژرفتر و البته بهصورتِ رمزی-تمثیلی بهکار بردهاست. وی اظهار میکند که با بررسیِ بیشترِ قطعاتِ بازمانده از هراکلیتوس، نمادهایی بهدست میآیند که بهوضوح به لوگوس اشاره دارند. بهطورِ مثال او از این پارهها یاد میکند: «دانایی، یک چیز است: شناختنِ خردی که بهوسیله آن، همهچیز بر همهچیز فرمان میراند.» «از همه کسانی که سخنانشان را شنیدهام، هیچکس نبود که دریافته باشد حکمت از همهچیز جداست.»
ارسطو، شاگرد افلاطون، دیدگاهی تجربیتر ارائه داد. در کتاب “فن شعر”، ارسطو بر عناصری که به زیبایی در هنر کمک میکنند، به ویژه در تراژدی، تمرکز کرد. او هماهنگی، نسبت و نظم را به عنوان اجزای اصلی زیبایی برجسته کرد. برای ارسطو، زیبایی تنها یک ایده انتزاعی نیست بلکه چیزی است که میتوان آن را در جهان طبیعی و خلقهای هنری مشاهده و تحلیل کرد.
به اعتقادِ درویشی هراکلیتوس کلمه لوگوس را از معنایی که یونانیان باستان منظور میکردهاند، در معنایی ژرفتر و البته بهصورتِ رمزی-تمثیلی بهکار بردهاست. وی اظهار میکند که با بررسیِ بیشترِ قطعاتِ بازمانده از هراکلیتوس، نمادهایی بهدست میآیند که بهوضوح به لوگوس اشاره دارند. بهطورِ مثال او از این پارهها یاد میکند: «دانایی، یک چیز است: شناختنِ خردی که بهوسیله آن، همهچیز بر همهچیز فرمان میراند.» «از همه کسانی که سخنانشان را شنیدهام، هیچکس نبود که دریافته باشد حکمت از همهچیز جداست.»
جملات فلسفی از فلاسفه یونان
این کشمکش، که هیچگاه باز نمیایستد و پیروز هم ندارد، تنها شکل دوام و بقاست. در واقع متافیزیک هراکلیتوس زیر سلطه عدالت جهانی قرار دارد و همواره از پیروزی نهایی یکی از اضداد و پایانیافتنِ ستیز جلوگیری میکند. به گفته هراکلیتوس: «نمیتوان در یک رودخانه دو بار پا گذاشت، چرا که هنگامی که برای بار دوم از آن عبور میکنیم، دیگر نه آن رودخانه رودخانه قبلی است و نه تو آن آدم قبلی.»
هراکلیستوس
با توجه به اینکه ستیز و کشمکش میان اضداد، اساس متافیزیک هراکلیتوس است، تغییر و تحولِ چیزها در نزد هراکلیتوس ضروری و گریزناپذیر است.
تمامی اشیاء دوباره به آتش تبدیل میشوند
«من دل آن را ندارم که برادر ایزدی خود را بر این خرسنگ طوفانزای به زنجیر کشم»
پرومته در زنجیر، یک تراژدی یونان باستان است که نگارش آن به آیسخولوس نسبت داده شده و نگارش آن در سال ۴۷۹ قبل از میلاد حدس زده میشود.
در یونان باستان، سقراط به دانش زیادش مشهور و احترامی والا داشت. روزی یکی از آشنایانش، فیلسوف بزرگ را دید و گفت: سقراط، آیا می دانی من چه چیزی درباره دوستت شنیدم؟
سقراط جواب داد: یک لحظه صبر کن، قبل از اینکه چیزی به من بگویی، مایلم که از یک آزمون کوچک بگذری. این آزمون، پالایش سه گانه نام دارد.
آشنای سقراط گفت: پالایش سه گانه؟
سقراط جواب داد : درست است، قبل از اینکه درباره دوستم حرفی بزنی، خوب است که چند لحظه وقت صرف کنیم و ببینیم که چه می خواهی بگویی.
اولین مرحله پالایش حقیقت است. آیا تو کاملا مطمئن هستی که آنچه که درباره دوستم می خواهی به من بگویی حقیقت است؟
آشنای سقراط جواب داد : نه، در واقع من فقط آن را شنیده ام و…
سقراط گفت: بسیار خوب، پس تو واقعا نمی دانی که آن حقیقت دارد یا خیر.
حالا بیا از مرحله دوم بگذر، مرحله پالایش خوبی. آیا آنچه که درباره دوستم می خواهی به من بگویی، چیز خوبی است؟
آشنای سقراط جواب داد: نه، برعکس…
سقراط گفت: پس تو می خواهی چیز بدی را درباره او بگویی، اما مطمئن هم نیستی که حقیقت داشته باشد. با این وجود ممکن است که تو از آزمون عبور کنی، زیرا هنوز یک سوال دیگر باقی مانده است.
مرحله سوم : پالایش سودمندی است. آیا آنچه که درباره دوستم می خواهی به من بگویی، برای من سودمند است؟
آشنای سقراط جواب داد : نه، نه حقیقتا.
سقراط نتیجه گیری کرد: بسیارخوب، اگر آنچه که می خواهی بگویی، نه حقیقت است، نه خوب است و نه سودمند، چرا اصلا می خواهی به من بگویی؟!
متن فلسفی سنگین با معنی
به راستی اگر انسان، اندیشهی خود را متوجه به وجود راستین نماید، دیگر زمان آن نخواهد داشت که رفتار افراد را در نظر آورد و با مردم ستیزه کند و دربارهی آنها دشمنی و کینه در درون خود بپروراند.
نادانی هر کس به دو چیز دانسته می شود : اول خبر دهد و بگوید چیزی را که از او نپرسیده اند. دوم سخن گفتن بیش از حد ضرورت
جویندگان جاه و مقام، اگر نتوانند بر همهی قبیله ریاست کنند، بر یک سوم قبیله را کافی میشمارند و اگر نتوانند نظر خردهگیران و بزرگواران را به خود جلب کنند، به خوشباوری زیردستان و فرومایگان بسنده میکنند.
عشق پدر امنیت، ملاطفت، نازکی، نرمی، شادی و رغبت است که بدو، خیرات عزت و همه بدیها ذلت و زوال یافته اند.
زیادهروی در آزادی، به ناچار منجر به زیادهروی در بندگی خواهد شد؛ چه در فرد، چه در حکومت.
انسان، چیزی را دوست میدارد که شایستگی آن را با شایستگی خویش، یکسان بداند؛ یعنی رونق آن را رونق خود و شکست آن را شکست خویش بپندارد.
نداشتن آرزو و بیمیلی، در حکم آن است که انسان، چیزی را رد کند و از خود براند.
اشرار از کسانی هستند که عیبهای مردم را جستجو کنند و به آن تکیه نمایند و نیکی آنها را نادیده انگاشته یا فراموش کنند؛ مانند مگسی که در جاهای کثیف می نشیند و از جاهای تمیز دوری می کند.
سبب جنگ، حس زیادهخواهی است که هر زمان بروز کند، هم برای جامعه و هم برای افراد، بزرگترین رنج است.
رقت به سه كس واجب است : 1-عاقلی كه حكم جاهلی بر او روان باشد . 2-قویی كه گرفتار ضعیفی گردد. 3-كریمی كه محتاج لئیمی باشد.
در دنیا دو نیرو هست: شمشیر و تدبیر، بیشتر اوقات شمشیر مغلوب تدبیر شدهاست.
بهعقیده من تنها فکری که شایستهاست مغز انسان را به خود مشغول سازد، آینده فرزندان اوست و اندیشه این موضوع که چهکار کند تا فرزندانش خوشبخت شوند.
بهضرورت آمدم در این جهان و بهحیرت زیستم و بهکراهت میروم.
بهعقیده من تنها فکری که شایستهاست مغز انسان را به خود مشغول سازد، آینده فرزندان اوست و اندیشه این موضوع که چهکار کند تا فرزندانش خوشبخت شوند.
افراط، عمومأ سبب پیدا شدن عکسالعمل است و تغییری در جهت مخالف پدید میآورد خواه در فصول سال باشد، خواه در افراد و خواه در حکومت.
سخنان آموزنده و خاص از فلیسوف یونانی افلاطون
بهضرورت آمدم در این جهان و بهحیرت زیستم و بهکراهت میروم.
تمول و تقوی چون دو وزنه هستند که در کفههای یک ترازو قرار گرفته باشند، بالا رفتن یکی مستلزم پائین رفتن دیگری است.
چون کامیابی رو کند همه خوبند و چون ناکامی سررسد همه بد.
آزاد اندیش باشید و هر چیزی رو که می شنوید به عنوان حقیقت نپذیرید.
انتقاد پذیر باشید و اون چه رو که بهش اعتقاد دارید ارزیابی کنید.
انسان بلند نظر کینه ای به دل نمی گیره،
زیرا این نشانه روح بزرگ نیست که جراحات رو به یاد بیاری،
بلکه اون فراموش کردن اون هاست.
آزاد اندیش باشید و هر چیزی را که به عنوان حقیقت می شنوید نپذیرید
انتقاد پذیر باشید و آن چه را که به آن اعتقاد دارید مورد ارزیابی قرار دهید
مهم ترین رابطه ای که همه ما می توانیم داشته باشیم رابطه ای است که با خودمان داریم. مهم ترین سفری که می توانیم طی کنیم کشف خود است. برای شناخت خود باید برای خود زمان بگذارید، نباید از تنهایی بترسید. شناخت خود سر آغاز همه خرد ها است
دوستی برای زندگی ضروری ترین چیز هست،
زیرا بدون دوستان هیچ کس زندگی رو انتخاب نمی کنه،
هر چند که از همه ی مزایای دیگه برخوردار باشه.
شجاعت مادر همه فضایل است زیرا بدون آن نمی توانید
سایر فضایل را به صورت دائمی در خود پرورش دهید
عظمت روح با سادگی و صداقت همراه است.
شخصی که واقعا خوب و عاقل هست، هر چه بخت و اقبال بفرسته با وقار تحمل می کنه و همیشه از شرایط خود بهترین استفاده رو می کنه.
خوشبختی واقعی از به دست آوردن بینش و رشد به بهترین خود به دست می آید
در غیر این صورت تمام چیزی که دارید لذت رضایت فوری می دهد
که زودگذر است و شما را به عنوان یک انسان رشد نمی دهد