پژمان جمشیدی از بازیگران پر کار و همچنین فوتبالیست سابق تیم ملی و پرسپولیس است که امروزه به یکی از سلبریتیهای معروف تبدیل شده است. ما نیز امروز در سایت ادبی و هنری هم نگاران قصد داریم به صورت کامل زندگی او را زیر ذره بین ببریم. با ما همراه شوید.
فهرست موضوعات این مطلب
تولد و اوایل زندگیصحبت پژمان درباره پدرشآغاز فوتبالدعوت به تیم ملیبازی در تیم پرسپولیسبازی در دیگر تیمهای لیگ برترورود به عرصه سینماصحبت های پژمان جمشیدی درباره سریال پژمانخوب بد جلفبازی در فیلم پر فروش تگزاسحضور دوباره در تلویزیونمجریگریفیلم دینامیتشهرت فوتبالی و سینماییآدم شوخی هستمزندگی شخصی و ازدواجبحث ازدواج با مهران مدیریتولد و اوایل زندگی
پژمان جمشیدی در 10 شهریور سال 1356 در تهران به دنیا آمد. پدر پژمان دبیر زیستشناسی و مادرش آموزگار بودهاست.
او یک برادر و یک خواهر دارد که برادرش 2 سال از او بزرگتر و خواهرش از او کوچکتر است. او دانشجوی کارشناسی رشته مهندسی عمران بوده که پس از گذراندن 110 واحد، به دلیل فعالیت در فوتبال از ادامه تحصیل انصراف دادهاست.
صحبت پژمان درباره پدرش
پدرم علاوه بر فوق لیسانس زمین شناسی، لیسانس تربیت بدنی هم دارد. او قبل از انقلاب، رئیس هیات کشتی و بعد از انقلاب چندین سال رئیس هیات کوهنوردی کرج بود.
به همین خاطر محیط خانه همیشه ورزشی بود اما خودم از بچگی عاشق فوتبال بودم. وقتی برادر بزرگم رشته مهندسی دانشگاه شریف قبول شد کار من سخت شد چون خانواده توقع داشتند من هم یک رشته ی خوب درس بخوانم و همین باعث شد فوتبال حرفه ای را دیر شروع کنم.
آغاز فوتبال
پژمان جمشیدی از دوران کودکی علاقه بسیار زیادی به فوتبال داشت. از همین رو پژمان جمشیدی فوتبال را بهطور حرفهای از نوجوانی و در تیم نوجوانان باشگاه دارایی تهران فراگرفت. در سال 1371 و درحالیکه 15 سال داشت به باشگاه کشاورز تهران پیوست و در 67 بازی 7 گل به ثمر رساند.
دعوت به تیم ملی
درخشش در فوتبال باعث شد تا پژمان جمشیدی در سال 1374 به تیم ملی نوجوانان ایران دعوت شود. استعداد جمشیدی در باشگاه سایپا تهران مورد توجه قرار گرفت و از همانجا به تیم ملی جوانان و تیم ملی امید ایران ملحق شد.
بازی در تیم پرسپولیس
پژمان جمشیدی از سال 1379 به تیم محبوب پرسپولیس تهران پیوست و در دفاع راست این تیم که آن زمان تیمی پرستاره با مربیگری علی پروین بود تبدیل به بازیکن ثابت شد.
او در طول 5 سال حضورش در پرسپولیس به عنوان بازیکنی سرعتی و با تکنیک، نزدیک به 100 بازی برای این تیم انجام داد و اولین مقام قهرمانی پرسپولیس در لیگ برتر را نیز در فصل 81–1380 تجربه کرد. او در مسابقات آسیایی هم برای پرسپولیس به میدان رفت.
جمشیدی در دوران حضور در پرسپولیس توسط میروسلاو بلاژویچ به تیم ملی ایران دعوت شد. او در 13 بازی برای تیم ملی به میدان رفت و به همراه ستارگان آن دوران مانند علی کریمی و کریم باقری در مسابقات مقدماتی جام جهانی 2002 آسیا حضور داشت.
بازی در دیگر تیمهای لیگ برتر
پژمان جمشیدی در سال 1384 به دلیل خدمت سربازی دو فصل به تیم پاس تهران با مربیگری دنیزلی پیوست و در جام باشگاههای آسیا حضور داشت.
او با پاس به نائب قهرمانی لیگ برتر در فصل 85 رسید. جمشیدی سپس به استیل آذین تهران پیوست و به همراه این تیم نتوانست در یک فصل حضورش از لیگ یک به لیگ برتر صعود کند تا او به فکر ترک این تیم افتاد.
او در مرداد سال 1387 در مجموعه ورزشی انقلاب تهران بهطور اتفاقی مجید جلالی را میبیند و با پیشنهاد او به فولاد خوزستان میرود. در بهمن ماه سال 1388 جمشیدی در 33 سالگی و پس از 15 سال بازی در سطح اول فوتبال ایران، از فوتبال کنارهگیری کرد.
ورود به عرصه سینما
بعد از خداحافظی از فوتبال؛ پژمان جمشیدی قصد مربیگری داشت اما حضور یک قسمت در سریال ساختمان پزشکان باعث شد تا درنهایت سروش صحت به وی پیشنهاد بازی در یک سریال کمدی داد. این سریال که پژمان نام داشت، باعث معروفیت پژمان در عرصه سینما شد.
پژمان یک مجموعه تلویزیونی ایرانی به کارگردانی سروش صحت، تهیهکنندگی محسن چگینی و نویسندگی پیمان قاسمخانی، مهراب قاسمخانی، سروش صحت و ایمان صفایی است.
در این مجموعه تلویزیونی، پژمان جمشیدی، از بازیکنان سابق تیم ملی فوتبال ایران، نقش خودش یعنی ستاره پیشین پرسپولیس را بازی میکند.
او نقش فوتبالیستی را دارد که برای چهارمین فصل پیدرپی با وجود تلاش بسیار، موفق نشدهاست که تیمی را برای خود پیدا کند. پژمان با این وجود، همچنان در حال و هوای شهرت به سر میبرد. او به همراه مدیر برنامهاش به دنبال تیم میگردد و در این مسیر اتفاقات جالبی برای او و مدیر برنامهاش رخ میدهد.
صحبت های پژمان جمشیدی درباره سریال پژمان
در ابتدا قرار نبود اسم سریال «پژمان» باشد. حتی قرار نبود که من بازی کنم. اما پیمان که خیلی مُصِر بود من این نقش را بازی کنم برای شبکه شرط گذاشت در صورتی فیلمنامه را می نویسد که یک فوتبالیست بازی کند.
با اینکه حضور در این سریال بزرگترین ریسک زندگی من بود اما به نویسنده های کار اطمینان کردم و خدا را شکر، جواب هم داد.
شخصیت پژمان مقداری بلاهت و نادانی در رفتارش داشت که از شخصیت واقعی من دور بود اما به خاطر بامزه تر شدنِ کار لازم بود یک جاهایی اغراق صورت بگیرد.
من فکر می کنم تماشاگران ایرانی اینقدر به بلوغ رسیده اند که شخصیت واقعی یک آدم را از نقشی که بازی می کند تفکیک کنند. مردم ما، از باهوش ترین مردمان جهان هستند و اگر کاری ساخته شود که به شعورشان احترام بگذارد استقبال می کنند.
به نظرم سریال «پژمان» بخاطر فیلمنامه، کارگردانی و عوامل خوبش اینقدر مورد استقبال واقع شد که خود به خود جواب منتقدین را داد. از طرف دیگر، ما دوهزار نفر آدمِ زنده توی فوتبال این مملکت داریم. حالا چهار نفر هم آمدند یک حرفهایی زدند در مقابل اکثریت موافق، اصلا به چشم نمی آیند!
خوب بد جلف
ایفای نقش جمشیدی در خوب بد جلف مورد تحسین قرار گرفت و زوج هنری پژمان جمشیدی با سام درخشانی محبوبیت ویژهای در میان مخاطبان پیدا کرد. خوب، بد، جلف فیلمی در ژانر کمدی به کارگردانی پیمان قاسم خانی و تهیهکنندگی محسن چگینی و عبدالله اسکندری محصول سال 1394 است. فیلمبرداری این اثر در زمستان 1394 انجام شد و اولین بار در بهمن 1395 در سی و پنجمین دوره جشنواره فیلم فجر بهنمایش درآمد.
داستان درباره مانی حقیقی یک کارگردان هنری سینما از طرف تهیهکنندهاش تحت فشار است تا از دو بازیگر تجاری برای بازی در نقشهای اصلی فیلمش استفاده کند. از نظر کارگردان آنها بدترین انتخابهای ممکن هستند، اما اگر میخواهد که فیلم را بسازد مجبور است در مدت کوتاهی آنها را به نقشهایشان نزدیک کند و این کار آسانی نیست.
آنها از سرگرد شادمان به عنوان کارشناس انتظامی کمک میگیرند. سرگرد قبول میکند به آنها آموزش دهد و آنها را همراه خود میبرد تا شیوه کار او را یاد بگیرند. دریکی از این پروندهها با جسد فردی به نام محمود معتضدی در کنار رودخانه مواجه میشوند.
بازی در فیلم پر فروش تگزاس
پژمان جمشیدی بعد از حضور در فیلمهای کمدی به شخصیت شماره یکی تبدیل شد که در آثار پر فروش حضور دارد. یکی از پر فروشترین آثار او تگزاش است که به فروش فوقالعادهای دست یافت.
تگزاس فیلمی به کارگردانی مسعود اطیابی، تهیهکنندگی سید ابراهیم عامریان و نویسندگی بابک کایدان و میثم کایدان محصول سال 1396 است. ژانر این فیلم کمدی است.
قسمت دوم این فیلم با نام تگزاس 2 در سال 1398 انتشار شدهاست. تگزاس 3 نیز در سال 1403 اکران شد.داستان این فیلم درباره دو دوست به نام بهرام (پژمان جمشیدی) و ساسان (سام درخشانی) است.
ساسان در برزیل زندگی کرده و بهرام نیز میخواهد مقیم برزیل شود. برای همین تصمیم میگیرد سرپرستی یک کودک برزیلی به نام دنیل که نام مادر آن لارا است را به عهده بگیرد که و در ازای آن به ساسان پول هنگفتی بدهد. برادر آلیس (نامزد ساسان(گابریلا پتری) به یک گنگستر بزرگ به نام کارلوس بدهکار است و در ازای پول میخواهد آلیس با آن ازدواج کند ساسان هم میخواهد پول بهرام را صرف بدهی همسر خود کند ولی بهرام پولی ندارد…
حضور دوباره در تلویزیون
زیر خاکی دالی بود بر بازگشت دوباره پژمان جمشیدی به قالب تلویزیون. زیرخاکی یک مجموعه تلویزیونی کمدی-تاریخی ایرانی به نویسندگی و کارگردانی جلیل سامان و تهیهکنندگی رضا نصیرینیا است که از 1399 تا 1403 در چهار فصل از شبکه یک پخش میشد.
فصل اول زیرخاکی از 6 اردیبهشت 1399 روی آنتن شبکه یک رفت و فصل دوم آن از 7 خرداد 1400 پخش شد.
فصل سوم زیرخاکی نیز در نوروز 1401 و فصل چهارم نیز در رمضان 1402 و نوروز 1403 پخش شد.
این مجموعه تلویزیونی کمدی-تاریخی که مربوط به دهههای 1350 و 1360 خورشیدی است، داستان مردی به نام فریبرز باغبیشه معروف به فری زیرخاکی را به تصویر میکشد که به دنبال زیرخاکی میگردد.
او در طی داستان درگیر مسائلی همچون؛ دستگیری به جرم پخش اعلامیه ضد شاه، کمک به برادرش در تعمیر موشک ارتش و… میشود. جالب است که در همه این موارد او از ماجراهایی که پیرامون تحولات ایران رخ میدهد بیخبر و بی اطلاع و مشغول به کار خودش است.
مجریگری
در سال 1398 جمشیدی یک برنامه اینترنتی فوتبالی ساخته عادل فردوسیپور به نام کلاسیکو را اجرا کرد که با حضور علی دایی همراه بود و این برنامه رکورد پربینندهترین برنامه اینترنتی را بهدستآورد.
او در سال 1400 نیز در یک تاکشوی اینترنتی متفاوت با نام پیشگو به مجریگری پرداخته که از پلتفرم نماوا پخش میشود و با حضور شخصیتهای مشهور همراه است.
فیلم دینامیت
یکی دیگر از آثار پر فروش پژمان جمشیدی فیلم دینامیت است. دینامیت فیلمی ایرانی در ژانر طنز به کارگردانی مسعود اطیابی و نویسندگی حمزه صالحی و شیما محمدبیگی محصول سال 1397 است.
در این فیلم احمد مهرانفر، پژمان جمشیدی، نازنین بیاتی، محسن کیایی، زیبا کرمعلی، نادر سلیمانی ، امید روحانی و ابوالفضل حیدری ایفای نقش میکنند. داستان این فیلم در مورد دو طلبه است که برای سکونت در تهران وارد آپارتمانی در بالاشهر تهران میشوند که سبک زندگی و عقایدشان متفاوت از بقیه ساکنان آن منطقه است.
دینامیت پس از 3 سال توقیف سرانجام از 10 تیر 1400 در سینماهای سراسر کشور اکران شد. بر روی نسخه نهایی این فیلم 27 دقیقه سانسور اعمال شدهاست.
دینامیت نقدهای ضد و نقیضی از طرف منتقدان دریافت کرد اما با موفقیت تجاری همراه بود و با فروش بیش از 58 میلیارد تومان، پرفروشترین فیلم دوران همهگیری کویید-19 است.
«دینامیت» روایتگر داستان دو طلبه جوان و همدرس به نامهای هادی و محمد حسین است که در جستوجوی خانهای برای سکونت در تهران هستند.
آنها پس از مدتی موفق به اجاره آپارتمانی در شمال شهر میشوند؛ آپارتمانی که در آن همسایگانی ساکناند که سبک زندگی و عقایدشان بهکلی با این دو طلبه در تعارض است. همسایه ساکن در یکی از واحدها پسری به نام اکبر است که امورات زندگیاش از فروش مشروبات الکلی و مواد مخدر میگذرد.
شهرت فوتبالی و سینمایی
شهرت فوتبالی خیلی تفاوت دارد با شهرت تلویزیونی. مردم معمولا هنگام پخش مستقیم بازیها می توانند بازیکنان مورد علاقه شان را ببینند اما سریالی که شبانه پخش می شود این امکان را به بازیگر می دهد که هر شب میهمان خانه های مردم باشد و مسلماَ تاثیرش چندین برابر است.
آدم شوخی هستم
من شخصا آدم راحتی هستم و از شوخی بدم نمی آید. آرزو دارم روزی برسد که فرهنگ ما اینقدر رشد کند که بتوانیم با همه اقشار ، حتی مسوولین مملکت شوخی کنیم. احترام افراد را نگهداریم اما به زبان طنز اگر نقدی هست بیان کنیم. در این صورت یک جامعه ی پویا و شاداب خواهیم داشت.
زندگی شخصی و ازدواج
ازدواج اتفاقیه که هنوز برای من رخ نداده به نظر من ملاک و معیار تعیین کردن برای ازدواج اشتباهه مهم اینه که یه نفر به دلت بشینه و دوسش داشته باشی. طبیعتاً آدم هایی که با آن ها آشنا میشیم و باهاشون رفت و آمد میکنیم از نظر شخصیتی و رفتار مورد قبول مون هستن اینکه قلاب دلمون کجا گیر کنه معلوم نیست.
بحث ازدواج با مهران مدیری
مهران مدیری، مجری برنامه دورهمی از پژمان جمشیدی درمورد ازدواجش سؤال میکند و پژمان اینطور پاسخ میدهد:
مهران مدیری:چرا ازدواج نمیکنی؟
پژمان جمشیدی: شرایط زندگی خانوادگی ما طوری بود که خب سال 79 برادرم از ایران رفت. ما سه تا بچه بودیم و خواهرم هم سنش کم بود و تقریباً تو سن پایین هم ازدواج کرد.
پدر و مادرم موندن و من که نخواستم اون ها تنها باشن و خب راحت بودم سه تایی با هم زندگی می کردیم و یه زندگی خوش و خرمی داشتیم، هیچوقت به این فکر نکردم.
مهران مدیری: قانع نشدم!
پژمان جمشیدی: آره خودمم قانع نشدم اما دلیل اصلیم این بود که واقعا دوست نداشتم تنهاشون بزارم. شاید یکم شعار به نظر برسه اما دوست نداشتم از اون خونه جدا شم چون به نظرم از بهترین دوران زندگی هر آدمی بودن در کنار خانواده اش هست که واقعیتش برای من همینطور بوده و همیشه اگه بخوام یه آرزویی بکنم اینه که برگردم به اون روزای خوش در کنار خواهر و برادر و خانواده بودن که برگشتپذیر هم نیست. اما واقعیتش این هست شاید ترس از جدا شدن از اون زندگی باشه البته که سالهاست تنها زندگی می کنم باز هم خیلی بهش فکر نکردم.
مهران مدیری: چند سال هست که تنها زندگی می کنی خب حالا از الانت بگو؟
پژمان جمشیدی: بهش فکر نکردم واقعا البته الان که چهل سال رو رد کردم گاهی به این فکر می کنم که آدم نیاز داره در آینده تنها نباشه چون همه روزها و روزهای به اصطلاح اوج یک روزی تموم میشه و دوران پیری دورانیه که تنها کسانی که فکر میکنم کنارت بمونن خونوادت هستن و شاید جدی تر بهش فکر کردم.
مهران مدیری:تا به حال پیش اومده که به کسی فکر کنی؟
پژمان جمشیدی:نه اصلا تا حالا پیش نیومده اونجور که باید به کسی فکر کنم.