در این بخش مجموعه شعر در مورد زندگی، زندگی سخت، زندگی ساده و تکراری، روزهای زندگی و گذران زندگی را در این قسمت آماده کرده ایم. این مجموعه شعر سنتی و نو درباره زندگی و از شاعران مختلف ایرانی است و امیدواریم که از خواندن این اشعار زندگی نهایت لذت را ببرید.
مجموعه اشعار زندگی با موضوعات مختلف
از چیزهای کوچک و کم اهمیت زندگی ات لذت ببر،
چرا که زندگی از این قطعات کوچک تشکیل می شود
و لذت بردن از این چیزها پلی ست برای عبور از سختی ها …
همیشه سخت ترین نمایش به بهترین بازیگر تعلق دارد
شاکی سختی های دنیا نباش…..
شاید تو بهترین بازیگر خدایی…
نومیدی ترسناک تر از پیری ست
در پیری، جسم ما مچاله می شود
و در نومیدی، روح ما..
***
اگر بخواهید برای خود وصیت نامه بنویسید
متوجه خواهید شد تنها کسی که نمی توانید
سهمی از دارایی تان را برایش در نظر بگیرید خودتان هستید…
پس تا زنده هستید نسبت به خود سخاوت بیشتری داشته باشید…
***
زندگی راستین شما زمانی است که
کاری برای کسی انجام دهید
که توان جبران محبت شما را نداشته باشد !
ﺍﺯ ﻟﺤﻈﻪ ﺑﻪ ﻟﺤﻈﻪ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﮐﺮﺩﻥ ﮔﺮﯾﺰﯼ ﻧﯿﺴﺖ .
ﺑﺎﯾﺪ ﻫﺮ ﻟﺤﻈﻪ ﺭﺍ ﭼﻨﺎﻥ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﮐﻨﯽ
ﮐﻪ ﮔﻮﯾﯽ ﻭﺍﭘﺴﯿﻦ ﻟﺤﻈﻪ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺍﺳﺖ.
ﭘﺲ ﻭﻗﺖ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺟﺪﻝ، ﮔﻼﯾﻪ ﻭ ﻧﺰﺍﻉ ﺗﻠﻒ ﻧﮑﻦ.
***
زندگی، چشمه جــوشان صفا و پاکـــی استزندگی، مـــوهبت عرضه شده بر من انسان خاکـــی استزندگی، راز فـروزندگی خورشید استزندگی، درک چرا بودن است، گام زدن در ره آسودن استزندگی، لحظه دیدار گلــی خفته در گهــــواره استزندگی، دست نوازش به ســر نوزادی استزندگی، بوسه به لبهای گلی است که به شوقت همه شب بیدارستروی یک نیمکت چوبی سبز، ثبت در سینه استزندگی، خانه تکانی است. هر از چندگاهی از غبار اندوهزندگی، گاه شده است خوش نیاید به مذاقزندگی، هر چه که هست، طعـــم خوبی دارد، رنگ خوبــــی دارد..
***
به هوش بودم از اولکه دل به کس نسپارمشمایل تو بدیدمنه عقل ماند و نه هوشم
سعدی
***
مطلب پیشنهادی: شعر زندگی از مولانا + مجموعه اشعار کوتاه و بلند زیبا با موضوع زندگی
تو همانی که دلم لک زده لبخندش رااو که هرگز نتوان یافت همانندش را…کاظم بهمنی
***
چشم هایش خود خوشبختی بود!و من فهمیدم هنوز هم می شود؛ در چشمانِ کسی زندگی کرد 🙂
***
حس خوب یعنیهر بار بیشتر از قبل حس کنیبودنش بهترین اتفاق زندگیته …!
***
شعر زندگی کوتاه و زیبا
دور گردون گر دو روزی بر مراد ما نرفتدائما یکسان نباشد حال دوران غم مخور
***
چرخ گردون چه بخندد چه نخندد تو بخندمشکلی گر سر راه تو ببندد تو بخندغصه ها فانی و باقی تو بخندگر دلت از ستم و غصه برنجد تو بخند
***
مطلب پیشنهادی: متن های ادبی زندگی؛ متن زیبا در مورد زندگی، متن ها و دلنوشته های زیبا در مورد زندگی زیباست
چون عاقبت کار جهان نیستی استانگار که نیستی چو هستی خوش باش
***
تا رنج تحمل نکنی گنج نبینیتا شب نرود صبح پدیدار نباشد
سعدی
***
هر که عیب دگران پیش تو آورد و شمردبی گمان عیب تو پیش دگران خواهد برد
سعدی
***
متن آهنگ زندگی از امیر تاجیک
زندگی با بد و خوبش شکل یک بازیه امانباید غافل از این شد چی به جا میمونه از ما
بازیه زندگی رسمش گاهی برد و گاهی باختهبازی اسمش رو زبوناست که یه عمر با همه ساخته
من و تو با دست خالی نه شکستیم نه بریدیماز پس این همه دیوار آخرش به هم رسیدیم
رگ خواب لحظه هارو دست بیداری سپردیمعشق هم باورمون شد اگه باختیم اگه بردیم
با تو هرچی اتفاقه خاطره میشه همیشهپاشو بی پرده خطر کن برد و باخت تجربه میشه
***
سعدیا دی رفت و فردا همچنان موجود نیستدر میان این و آن، فرصت شمار امروز را
***
مطلب پیشنهادی: شعر عاشقانه؛ شعر عاشقانه احساسی و ناب سرشار از عشق و محبت
به هنگام سختی مشو نا امیدکه ابر سیه بارد آب سفید
نظامی
***
زندگی زیباست، تماشاییست!چرا زیبا نمی بینیم؟چرا گاهی به پای این همه خوبی نمی شینیم؟چرا با هم نمی خندیم؟مگر دنیا چه کم دارد؟ببین این آسمان آبی ستببین دنیای ما آکنده از پاکی ستو خوبی تا ابد پاینده می ماندتو باور کنهمین کافی ست …!
همچون باران باشیمرنج جدا شدن از آسمان رادر سبز کردن زندگی جبران کنیم
***
در کتاب چار فصل زندگیصفحه ها پشت سرِ هم می روندهر یک از این صفحه ها، یک لحظه اندلحظه ها با شادی و غم می روند…گریه، دل را آبیاری می کندخنده، یعنی این که دل ها زنده است …زندگی، ترکیب شادی با غم استدوست می دارم من این پیوند راگر چه می گویند: شادی بهتر استدوست دارم گریه با لبخند را
“قیصر امین پور”
***
شعر نو درباره زندگی و گذران روزهای خوب زندگی
کاش می دیدم چیستآن چه از چشم تو تا عمق وجودم جاری ستآه وقتی که تو لبخند نگاهت رامی تابانیبال مژگان بلندت رامی خوابانیآه وقتی که تو چشمانتآن جام لبالب از جان دارو راسوی این تشنه ی جان سوخته می گردانیموج موسیقی عشقاز دلم می گذرد
***
زندگی باور می خواهد آن هم از جنس امیدکه اگر سختی راه به تو یک سیلی زدیک امید از ته قلبت به تو گویدکه خدا هست هنوز …
***
تو مرا می فهمیمن تو را می خواهمو همین ساده ترین قصه یک انسان استتو مرا میخوانیمن تو را ناب ترین شعر زمان میدانم وتو هم می دانی تا ابد در دل من می مانی
***
مطلب پیشنهادی: شعر سکوت + مجموعه اشعار، تک بیتی، دو بیتی و شعر کوتاه و بلند در مورد سکوت و خاموشی
متن آهنگ زندگی سیروان خسروی
یه صبحه دیگه، یه صدایی توی گوشم میگه
ثانیههای تو داره میره
امروزو زندگی کن فردا دیگه دیره
نم نم بارون، میزنه به کوچه و خیابون
یکی میخنده یکی غمگینه
زندگی اینه، همه قشنگیش اینه
خورشید و نو رو ابرای دور و
هر چی که رو زمین و آسمونه
بهم انگیزه میده
رها کن دیروزو زندگی کن امروزو
هر روز یه زندگیِ دوباره ست یه شروعِ جدیده
دوست دارم زندگی رو، دوست دارم زندگی رو
خوب یا بد، اگه آسون یا سخت، نا امید نمیشم
چون دوس دارم زندگی رو، دوس دارم زندگی رو
چشماتو وا کن
یه نگاه به خودت و دنیا کن
اگه یه هدف تو دلت باشه
میتونه کل دنیا تو دستای تو جا شه
چون همه دنیا میسازه واسه تو کابوس و رویا
یکی بیداره و یکی خوابه
راهتو مشخص کن، این یه انتخابه
اگه ابرای سیاه و دیدی
اگه از آینده ترسیدی
پاشو و پرواز کن رو به افق های دور
نگو به سرنوشت میبازی
تو بخوای فردا رو میسازی
پس دستاتو ببر بالا و بگوووو:
دوست دارم زندگی رو، دوست دارم زندگی رو
خوب یا بد، اگه آسون یا سخت، نا امید نمیشم
چون دوس دارم زندگی رو، دوس دارم زندگی رو
***
اشعار زیبا با موضوع زندگی
طلا رنگ میبازدمرمر خاک میشودفولاد زنگ میزندنابودی با همه چیزی است در این جهانتنها اندوه است که پایدار استتا زمانی که واژه باشکوه بماند
***
از اهل زمان عار می باید داشتوز صحبت شان کنار می باید داشتاز پیش کسی کار کسی نگشایدامید، به کردگار می باید داشت
ابوسعید ابوالخیر
***
مطلب پیشنهادی: جملات خوشبختی | متن در مورد آرامش و حس خوشبختی در زندگی
در نومیدی بسی امید استپایان شب سیه سپید است
نظامی
***
اگر دانی که دنیا غم نیرزدبروی دوستان خوشباش و خرمغنیمت دان اگر دانی که هر روزز عمر مانده روزی می شود کم
سعدی شیرازی
***
زندگی را ﺳﺨﺖ ﻧﮕﯿﺮﺭﻭﻧﻖِ ﻋﻤﺮِ ، ﭼﻨﺪ ﺻﺒﺎﺣﯽ ﮔﺬﺭﺍﺳﺖﻗﺼﻪ ﯼ ﺑﻮﺩﻥ ﻣﺎﺑﺮﮔﯽ ﺍﺯ ﺩﻓﺘﺮ ﺍﻓﺴﺎﻧﻪ ﺍﯼ ﺭﺍﺯ ﺑﻘﺎﺳﺖﺩﻝ ﺍﮔﺮ ﻣﯽ ﺷﮑﻨﺪﮔﻞ ﺍﮔﺮ ﻣﯽ ﻣﯿﺮﺩﻭ ﺍﮔﺮ ﺑﺎﻍ ﺑﻪ ﺧﻮﺩ ﺭﻧﮓ ﺧﺰﺍﻥ می گیردﻫﻤﻪ ﻫﺸﺪﺍﺭ ﺑﻪ ﺗﻮﺳﺖ؛ﺟﺎﻥ ﻣﻦﺳﺨﺖ ﻧﮕﯿﺮﺯﻧﺪﮔﯽ ﮐﻮﭺ ﻫﻤﯿﻦ ﭼﻠﭽﻠﻪ ﻫﺎﺳﺖﺑﻪ ﻫﻤﯿﻦ ﺯﯾﺒﺎﯾﯽﺑﻪ ﻫﻤﯿﻦ ﮐﻮﺗﺎﻫﯽ
***
همه چیزاز آنجایی خوب می شودکه تو می آییکه “تو” می خواهیکه “تو” می گویی دوستم داری
***
شعر انگلیسی در مورد زندگی
Life is hopeLoosing hopeThey’re looserWiser ones hopeThey’re winner
زندگی امید استآن هایی که امید خود را از دست می دهندافراد بازنده هستندو افراد اندیشمند کسانی هستند که امید دارندو آن ها همیشه برنده هستند
***
حرفی از آسمان نیستحرفی از اینکه آغوشت را بغل کنم و اوج بگیرم نیستاین پرنده همان شب رفتناتبالهایش را زیر باران جا گذاشت و خانهنشین شدو زندگی در آنجا چشمهایش را بستکه هزار پرنده در پلکهایش غرق شدندحالا سالهاست این پرنده غمگینمثل یک آدم معمولی زندگی میکندهر شب ماه را از خانهاش بیرون میکندهر شب برای خودش دلتنگی دم میکندهر شب با یک طعم جدیدنبودنت را به خورد رؤیاهایش میدهد
عزیزم…امشب هم بیبال و پر در خیالت اوج میگیرمقرارمان سر ساعت گریههای همیشگیامامشببا طعم جدیدی از انتظار منتظرت هستم
صفا سلدوزی
***
مطلب پیشنهادی: متن زندگی | جملات کوتاه در مورد زندگی | سخن بزرگان در مورد زندگی
ﺁﻣﺪﻥﺍﺕﺑﺮﺍﯼ ﺗﺤﻤﻞ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﮐﺎﻓﯽ ﺑﻮﺩﻭ چشمهای ﺁﺑﯽاﺕﺑﺮﺍﯼ ﯾﮏ ﻋﻤﺮ ﺩﯾﻮﺍﻧﮕﯽ
ﺭﻓﺘﻦﺍﺕﺭﺍﻫﯽ ﺟﺰ ﺷﺎﻋﺮﯼ ﺑﺮﺍﯾﻢ ﻧﮕﺬﺍﺷﺖ
ﺣﺎﻻﺷﺎﻋﺮﯼ ﺩﯾﻮﺍﻧﻪﺑﺮﺍﯼ ﻣﺮﮒﺑﻬﺎﻧﻪﺍﯼ ﮐﻮﭼﮏ ﻣﯽﺧﻮﺍﻫﺪﺑﺮﻧﻤﯽﮔﺮﺩﯼ؟
بهرام محمودی
***
باید چه کنم با غم و تنهایی و دوری
وقتی همه دادند به هم دست تبانی
آیا شده از شدت دلتنگی و غصه
هی بغض کنی، گریه کنی، شعر بخوانی
***
باید خوابید و بیدار نشد
باید دل شکسته را طاقت آورد و
حرفی نزد
وقتش که برسد
تمام خرده شیشه های دل
فرو می رود توی چشمان انسان ها
وقتش که برسد
دل شکسته درمان می شود
با محبت دروغین انسان ها
***
دلم می سوزد
برای خودم
برای تنهایی عمیقم
وقتی هیچکسی
دردم را نمی فهمد
وقتی دلشکستگی
به هیچ هم نمی ارزد
***
مطلب پیشنهادی: متن در مورد سختی زندگی + جملات تامل برانگیز در مورد تحمل سختی و مشکلات
زندگی یعنی امیدوار بودن محبوب من
زندگی
مشغلهای جدی است
درست مثل دوست داشتن تو
ناظم حکمت
***
نابینای توام
نزدیکتر بیا
فقط به خط بریل میتوانم که تو را بخوانم،
نزدیکتر بیا
که معنی زندگی را بدانم
محمد شمس لنگرودی
***
شعر دو بیتی زندگی
یک روز رسد غمی به اندازه کوه
یک روز رسد نشاط اندازه دشت
افسانه زندگی چنین است گلم
در سایه کوه باید از دشت گذشت
مجتبی کاشانی
***
زندگی در بردگی شرمندگی است
معنی آزاد بودن زندگی است
سر که خم گردد به پای دیگران
بر تن مردان بود بار گران
بنده حق در جهان آزاده است
مست وی فارغ ز جام و باده است
خلیل الله خلیلی
***
می نوش که عمر جاودانی اینست
خود حاصلت از دور جوانی اینست
هنگام گل و باده و یاران سرمست
خوش باش دمی که زندگانی اینست
خیام
***
مطلب پیشنهادی: عکس نوشته زندگی؛ عکس نوشته های ناب زیبا و بامفهوم با جملات زیبا
گیرم همه جای جهان جهنم
گیرم دستهای زمین
بی بذر و
بیخنده
گیرم چنته زمان
بی عشق و
بی «هر چه تو میگویی» اصلاً
کافی بود کمی
فقط کمی
پنجره را باز کنی
زندگی
از پنجرههای بسته رد نمیشود
مهدیه لطیفی
***
اشعار زیبای سنتی و نو در مورد زندگی
زندگی را ورق بزن
هر فصلش را خوب بخوان
با بهار برقص
با تابستان بچرخ
در پاییزش عاشقانه قدم بزن
با زمستانش بنشین و
چایت را به سلامتی نفس کشیدنت بنوش
زندگی را باید زندگی کرد، آن طور که دلت میگوید
مبادا زندگی را دست نخورده برای مرگ بگذاری
نسرین بهجتی
***
من آویخته از طناب
تو شلیک کردی
تو شلیک کردی به طناب
برگشتم به زندگی
به شلیکِ دستهای تو
اشتباه کرده بودند
دارند دوباره نشانه میروند
قلبم را
حالا درست نشانه گرفتی
بزن
به قلب هدف
زندگی همین است
که شلیک میشود از دستهای تو
شهاب مقربین
***
دیدم، خودم دیدم، پروانه قشنگی
هی در گلوی من میرقصید
من داشتم برای یک ستاره ترانه میخواندم
دیدم، خودم دیدم، یک قناری قشنگ، از آن همه آواز،
تنها حنجره تو را نشانم میداد
زندگی چقدر زیباست «ری را»!
دیروز نامه عزیزی از شیراز آمد
نامهاش، زبان شقایق بود
انگاری هر واژه، باورکن!
هر واژه به واژه دیگر عاشق بود
عجیب است، من شبکور،
جهان را چه قشنگ میبینم
سیدعلی صالحی
***
زندگى موسیقى گنجشکهاست
زندگى باغ تماشاى خداست
زندگى یعنى همین پروازها
صبحها
لبخندها
آوازها
زندگی ذرهی کاهیست
که کوهش کردیم
زندگی نام نکوییست
که خوارش کردیم
زندگی نیست بجز نم نم باران بهار
زندگی نیست بجز دیدن یار
زندگی نیست بجز عشق
بجز حرف محبت به کسی
ورنه هر خار و خسی، زندگی کرده بسی
زندگی تجربه تلخ فراوان دارد،
دو سه تا کوچه و پس کوچه و اندازه یک عمر بیابان دارد
ما چه کردیم و چه خواهیم کرد در این فرصت کم!؟
***
ماییم که از باده ي بیجام خوشیمهر صبح منوریم و هر شام خوشیمگویند سرانجام ندارید شماماییم که بیهیچ سرانجام خوشیم
***
بی عشق نشاط و طرب افزون نشودبی عشق وجود خوب و موزون نشود
صد قطره ز ابر اگر به دریا باردبی جنبش عشق دُر مکنون نشود
***
ای زندگی، تن و توانم همه تو
جانی و دلی، ای دل و جانم همه تو
تو هستی من شدی، از آنی همه من
من نیست شدم در تو، ازآنم همه تو
مولانا
***
زندگی زیباست چشمی باز کن
گردشی در کوچه باغ راز کن
هر که عشقش در تماشا نقش بست
عینک بدبینی خود را شکست
علت عاشق ز علت ها جداست
عشق اسطرلاب اسرار خداست
من میان جسمها جان دیدهام
درد را افکنده درمان دیدهام
دیدهام بر شاخه احساسها
میتپد دل در شمیم یاسها
زندگی موسیقی گنجشکهاست
زندگی باغ تماشای خداست
گر تو را نور یقین پیدا شود
میتواند زشت هم زیبا شود
حال من در شهر احساسم گم است
حال من عشق تمام مردم است
زندگی یعنی همین پروازها
صبح ها، لبخندها، آوازها
ای خطوط چهرهات قرآن من
ای تو جان جان جان جان من
با تو اشعارم پر از تو میشود
مثنویهایم همه نو میشود
حرفهایم مرده را جان میدهد
واژههایم بوی باران میدهد
شهرام محمدی
***
زندگانی چیست یکدم روی آسایش ندیدن
چشم از مخلوق بستن گوشه عزلت گزیدن
از پی یک نوش صد نیش از زبان خلق خوردن
و ز پی یک حرف حق صد گفته ناحق شنیدن
عرض حاجت را بهر در کوفتن چون حلقه بر در
از برای لقمه نان منت از دونان کشیدن
گاه در اندیشه فردای ناپیدا هراسان
گه به حسرت عمر ماضی را به دندان لب گزیدن
گاه در سوگ عزیزان جوی خون از دیده راندن
گاه از مرگ رفیقان جامه طاقت دریدن
در تلاش زندگی سودی بجز حسرت نبردن
از پی مقصود نامعلوم روز و شب دویدن
ناکسان را از پی حاجت سر تعظیم سودن
سفلگان را مدح گفتن تا به مقصودی رسیدن
با رفیقان دور و از روی ناچاری نشستن
از حریفان دغل چون آهوی وحشی رمیدن
حاصل عمر من و تو در جهان اینست یکتا
ای خوشا ناآمدن یا رفتن و دامن کشیدن
مجید اوحدی
چه فکر می کنی ؟
که بادبان شکسته زورق ِ به گل نشسته ای ست زندگی ؟در این خراب ِ ریختهکه رنگ ِ عاقبت ازو گریختهبه بن رسیده راه ِ بسته ای ست زندگی ؟چه سهمناک بود سیل ِ حادثهکه همچو اژدها دهان گشودزمین و آسمان ز هم گسیختستاره خوشه خوشه ریختو آفتاب در کبود ِ دره های آب غرق شدهوا بد استتو با کدام باد می روی ؟چه ابر ِ تیره ای گرفته سینه ی تو راکه با هزار سال بارش ِ شبانه روز همدل ِ تو وانمی شود
تو از هزاره های ِ دور آمدیدرین درازنای ِ خون فشانبه هر قدم نشان ِ نقش ِ پای ِ توستدرین درشتناک ِ دیولاخز هر طرف طنین ِ گام های ره گشای توستبلند و پست ِ این گشاده دامگاه ِ ننگ و نامبه خون نوشته نامه ی وفای توستبه گوش ِ بیستون هنوزصدای ِ تیشه های توستچه تازیانه ها که با تن ِ تو تاب ِ عشق آزمودچه دارها که از تو گشت سربلندزهی شکوه ِ قامت ِ بلند ِ عشقکه استوار ماند در هجوم ِ هرگزندنگاه کنهنوز آن بلند ِ دورآن سپیده آن شکوفه زار ِ انفجار ِ نورکهربای آرزوستسپیده ای که جان ِ آدمی هماره در هوای اوست
به بوی یک نفس در آن زلال دم زدنسزد اگر هزار باربیفتی از نشیب ِ راه و بازرو نهی بدان رازچه فکر می کنی ؟جهان چو آبگینه ی شکسته ای ستکه سرو ِ راست هم در و شکسته می نمایدتچنان نشسته کوه در کمین ِ دره های ِ این غروب ِ تنگکه راه بسته می نمایدتزمان ِ بی کرانه راتو با شمار ِ گام ِ عمر ِ ما مسنجبه پای او دمی ست این درنگ ِ درد و رنجبه سان ِ رودکه در نشیب ِ دره سر به سنگ می زندرونده باشامید ِ هیچ معجزی ز مرده نیستزنده باش
هوشنگ ابتهاج
گر آخرین فریب تو، ای زندگی، نبود
اینک هزار بار، رها کرده بودمت
زان پیشتر که باز مرا سوی خود کِشی
در پیش پای مرگ فدا کرده بودمت
هر بار کز تو خواسته ام بر کنم امید
آغوش گرم خویش برویم گشاده ای
دانسته ام که هر چه کنی جز فریب نیست
اما درین فریب، فسون ها نهاده ای
در پشت پرده، هیچ مداری جز این فریب
لیکن هزار جامه بر اندام او کنی
چون از ملال روز و شبت خاطرم گرفت
او را طلب کنی و مرا رام او کنی
روزی نقاب عشق به رخسار او نهی
تا نوری از امید بتابد به خاطرم
روزی غرور شعر و هنر نام او کنی
تا سر بر آفتاب بسایم که شاعرم
در دام این فریب، بسی دیر مانده ام
دیگر به عذر تازه نبخشم گناه خویش
ای زندگی، دریخ که چون از تو بگسلم
در آخرین فریب تو جویم پناه خویش
نادر نادرپور
***
زمانی که زندگی تو را پایین می کشد و نیاز به کمی امید دارینگاهی عمیق به درون خودت بینداز، راهی برای مقابله با آن پیدا خواهی کرد
زمانی که زندگی تو را پایین می کشد و نیاز به اندکی عشق داریبه نزد کسی برو که به تو از همه نزدیک تر است
زمانی که زندگی تو را پایین می کشد و همه آن چه نیاز داری یک خنده استدوستی را پیدا کن که لبخند روی لب هایت بنشاند
زمانی که زندگی تو را پایین می کشد، اجازه این کار را به آن ندهنگاهت به زندگی را عوض کن و زندگی بهتر خواهد شد، خودت می دانی
هنگامی که زندگی تو را پایین می کشد، یک جا ننشین و افسرده نباشاقدام کن و همیشه امید داشته باش
زمانی که زندگی تو را پایین می کشد، زمانی را برای دعا کردن اختصاص بدههرگز اخم نکن، خداوند به تو کمک خواهد کرد …
***
Life is not a bed of rosesNeither full of thornsIt’s beautifulIt’s wonderfulNeeded to be careful
زندگی تخت پر از گل رز نیستو پر از خار نیز نیستزندگی زیباستشگفت انگیز استاگرچه باید احتیاط کرد
***
تو مرجانیتو درجانیتو مروارید غلتانیاگرقلبم صدف باشدمیان آن تو پنهانی
مولانا
آه ای زندگی منم که هنوزبا همه پوچی از تو لبریزم
نه به فکرم که رشته پاره کنمنه بر آنم که از تو بگریزم
همه ذرات جسم خاکی مناز تو ، ای شعر ِ گرم در سوزند
آسمانهای صاف را مانندکه لبالب ز بادهٔ روزند
با هزاران جوانه می خواندبوتهٔ نسترن سرود تو را
هر نسیمی که می وزد در باغمی رساند به او درود تو را
من تو را در تو جستجو کردمنه در آن خوابهای رویایی
در دو دست تو سخت کاویدمپر شدم ، پر شدم ز زیبایی
پر شدم از ترانه های سیاهپر شدم از ترانه های سپید
از هزاران شراره های نیازاز هزاران جرقه های امید
حیف از آن روزها که من با خشمبه تو چون دشمنی نظر کردم
پوچ پنداشتم فریب تو راز تو ماندم ، تو را هدر کردم
غافل از آنکه تو به جایی و منهمچو آبی روان که در گذرم
گمشده در غبار شوم زوالره تاریک مرگ می سپرم
آه ، ای زندگی من آینه اماز تو چشمم پر از نگاه شود
ورنه گر مرگ بنگرد در منروی آیینه ام سیاه شود
عاشقم ، عاشق ستارهٔ صبحعاشق ابرهای سرگردان
عاشق روزهای بارانیعاشق هر چه نام توست بر آن
می مکم با وجود تشنهٔ خویشخون سوزان لحظه های تو را
آنچنان از تو کام می گیرمتا به خشم آورم خدای تو را !
فروغ فرخزاد