متن و جملات

متن لبخند تلخ/ جملات سنگین لبخند زورکی با دل غمگین و پژمرده

در این بخش متن لبخند تلخ غمگین و جملات سنگین لبخند زورکی و اجباری را گرد آوری کرده ایم.

جملات احساسی دل غمگین و لبخند تلخ

خودم را بی تو دلخوش می کنم جانا به هر نوعیگَهی با اشکِ جانفرسا،گَهی لبخند تلخ و مصنوعی…

بخند

حتی اگر لبهایت انحنای خندیدن رابلد نیستند

حتی اگر لبخندت ژست خشک وتانخورده ی آدم بزرگ ها رابهم بزند

حتی اگر مصنوعی و تلخ باشد…!

تکیه‌ گاهم اگر تو باشیبه تمام تلخی های دنیالبخند می‌ زنم و غمی ندارم

بعد از این عشق به هر عشق جهان میخندم

هر که آرد سخن عشق به میان می خندم

من از آن روز که دلدارم رفت

به هوس بازی این بی خردان می خندم

روزی از عشق دلم سوخت که خاکستر شد

بعد از این سوز به هر سوز جهان می خندم

خنده ی تلخ من از گریه غم انگیزتر است

کارم از گریه گذشته به آن میخندم

جملات احساس پژمرده و لبخند تلخ

هیچ کس به عشق معتقد نیست همه می گویند فراموش می کنی من لبخند تلخ می زنم نگاهم را بر می گردانم!بعضی ها فراموش نمی شوند بعضی عشق ها خود حقیقت اند حیف؛نمی فهمند!…

متن هومن داوودی

خنده های تلخ مناز گریه هایم خوش تر است!…

غمگین‌ ترین جای مجسمهلبخندی‌ ستکه با چاقو تراشیده‌ اند

از جان دادن هم سخت تر استاین خنده های مصنوعی و تلخ !

خنده تلخ من از

گریه غم انگیزتر است …

کارم از گریه گذشته

من بدان می خندم ….

بخندحتی اگر لبهایت انحنای خندیدن رابلد نیستندحتی اگر لبخندت ژست خشک وتانخورده ی آدم بزرگ ها رابهم بزندحتی اگر مصنوعی و تلخ باشد…!

متن غمگین لبخندهای اجباری

شده از درد بخندیکه نبارد چشمتمن در این خنده‌ ی پر غصه مهارت دارم

غم انگیزیِ یک زن راپشت چشمانشو در عمق لبخند تلخشمی توان فهمیدزن هاگاهی حرف نمی زنندفقط نگاه می کنندو پشت نگاه سردشاندنیا دنیا حرف است……

هر زمانی نقل های سنتی آذربایجان رو می دیدم لبخند تلخی؛ ولی طولانی روی لبم جا خوش می کرد.یه روز که به خونه ی خاله ام رفتیم، بازم نقل دیدمبازم یادش افتادمبازم روحم مثل پروانه ای پر گرفت که به سمتش برهو دست آخر اون لبخند کذایی دوباره اومد رو لبم ..هر دفعه می دید هیچی نمی گفت ..هیچ سوالی نمی کرد …حداقل بپرسه ” دیوونه ای؟!. . آخه نقلم لبخند زدن داره ؟”ایندفعه بازم سکوت کرد .وقتی مهمونی تموم شد؛ اومدیم توی ماشین دستی با کلافکی …

متن فاطمه تیموری

تلخ ترین قسمت مجسمه،لبخند‍یه که با چاقو تراشیده شده …

خنده های تلخ من از گریه غم انگیزتر استکارم از گریه گذشته به آن می خندم…

می شود لبخند زد اما فقط لبخند تلخمانده دیگر با دل تنها فقط لبخند تلخآینه لبخندهای من فراموش شدهمی زنم دیگر به این دنیا فقط لبخند تلخ

یه جور لبخند هست

به اسم لبخند تلخ

کلی حرف داره توش …

بغض‌کردیولی لبخند زدیشاید این تلخترین اتفاق دنیاست…

چای مینوشیدمیادش افتادمّبغض کردم و اشک در چشمانم حلقه زد..!همه با تعجب نگاهم کردند..!لبخند تلخی زدم و گفتم چقد داغ بود…!…

خودم را بی ‌تو دلخوش می‌کنمجانا به هر نوعیگَهی با اشکِ جانفرساگَهی لبخند مصنوعی

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا