متن و جملات

متن دلتنگی برای کربلا و زیارت امام حسین (ع) با عکس نوشته حرم

متن دلتنگی و عکس نوشته حرم امام حسین (ع)

در این بخش هم نگاران جملات و متن های دلتنگی برای امام حسین (ع)، حرم و کربلا با عکس نوشته هایی از حرم و ضریح آن حضرت را ارائه کرده ایم.

السلام علیك یا اباعبدالله

دیباچه عشق و عاشقی باز شود،

دل ها همه آماده پرواز شود،

با بوی محرم الحرام تو حسین،

ایام عزا و غصه آغاز شود.

***

دلم هوای حرم کرده است میدانی‌دلم هوای دورکعت نماز بالاسر

***

هنوز شوق تو بارانی از غزل دارد

نسیم یک سبد آیینه در بغل دارد

خوشا به حال خیالی که در حرم مانده

و هر چه خاطره دارد از آن محل دارد

به یاد چایی شیرین کربلایی ها

لبم حلاوت «احلی من العسل» دارد

چه ساختار قشنگی شکسته است خدا

درون قالب شش‌گوشه یک غزل دارد

بگو چه شد که من اینقدر دوستت دارم؟

بگو محبت ما ریشه در ازل دارد

غلامتان به من آموخت در میانۀ خون

که روسیاهی ما نیز راه حل دارد

***

شب جمعست هوایت نکنم میمیرم

یا اباعبداللهمداوای ما تویی

***

آه از دوری،آه از دوریهر شب هستم…حرمِ تو ولی می بینم،که دوباره خوابم انگار…وای از تکرار…من میترسم…بمیرم،نبینم،حرمِ تو رو،از این غم می میرمبی تو اما…خواب می دیدم…که به پای ضریحِ تو،اشکایِ نم نم بارون میشه…من تو رؤیام…می دیدم،که دلم،تویِ صحن تو آقا مهمون میشهخواب می دیدم…من و اشک و حرم تا سحر می مونیم تنهایِ تنهامن میگفتم،همه دردِ دلامو کنارِ ضریحت با تو آقاآقام… آقامدوسِت دارم،دوسِت دارمکاری کردی…تو با این دلِ خسته، که تا نفسی هست از داغِ توخون میبارم…تو رؤیاهام…می بینم، که میامو رویِ قدمای تو آقاجونسر میذارم….من دلتنگم…برا نیمه شبای حرم دمِ ایوون، باز بی تابمهر شب آقا…به امیدِ زیارتِ تو،توی رویاهام میخوابم…من دلتنگم…شب و روزمو فکرِ حرم میدونی پُر کرده آقا…کاری کن تا…دلِ عاشق و خسته ی من حرمت برگرده آقا….آقام… آقامعاشق هستم ،عاشق هستماز روزی که…اومدم تویِ دنیا آقا،دلمو دست تو دادم….عشقت مهرِ، مادر زادمشکرُ لِلَّه…همه عمرمو پیش تو موندم وآقا رویِ پایِتو افتادم….آغوشِ تو…شده خونه ی اَمنی برایِ همه این بی تابی ها…کاشکی می شد…که یه شب شده حتّی تو خواب تو رو من ببینم،آقاهر چی دارم…به خدا همشو،به تو و به ابالفضلت‌ مدیونم…تا جون دارم…پایِ پرچم و هیات و عشقِ تو همیشه می مونم….آقام… آقام…

***

بـســم رب الحســـین علـیه الـسـلام

حسین جاندل آدمی مگر چقدرتحمل داردندیدنت را !

ابکی من فراق الحسین…

آنقدر پشتِ درِ خانه تو می ایستمتاکه در باز شود بوسه زنم بر پایت

***

کربلا بسته شد و نوکرِ آواره شدم

اربعین را چه کنم،سخت بهم ریخته‌ام

***

کربلا نرفتن سخت است…

کربلا رفتن سخت تر!

تا نرفته ای شوق رفتن داری… تا رفتی شوق مردن!

کربلا رفته ها می دانند، بعد از کربلا روضه ی حسین حکم زهر دارد برای دل اوراق شده ی زائر!

آخر اینجا، دیگر عباس نیست تا آرام شوی در حریم امنش…

کربلا دلتنگتم!

***

دوباره مرغ دلم میل کربلا داردهمان حریم که یک بام و دو هوا داردیکی هوای اباالفضل یکی هوای حسینچه با صفاست هوایی که کربلا داردحسین کرببلای تو کعبه عشق استاگرچه مروه ندارد ولی صفا داردتویی تو قبله کعبه که کعبه در غم توتمام عمر به بر جامه عزا داردز زائران تو و حاجیان در عرفاتخدا به زائر تو اول اعتنا دارد((بهشت با همه سرسبزی و طراوت و حسن))صفای کرببلای تو را کجا داردبهشت با همه وسعت بهای خون تو نیستبهای خون ترا ذات کبریا داردز بسکه محترم است زائر تو و حرمتز پر و بال ملک فرش زیر پا داردبه افتخار غلام سیاه ترک تو حقاگر که بگذرد از جرم خلق جا دارد

***

دل من بود پر از غصه‌ی عالم آقاچایی روضه‌ی تو خوردم و آرام شدمچشم پا کردم و دیدم که تو صیاد منیآمدم رقص کنان وارد این دام شدمچون زهیر تو حسین عبد فراری بودمآری از معجزه‌ی روضه‌ی تو رام شدمرفت عمر و به حرم پای من آخر نرسیدروی قبرم بنویسید که ناکام شدم

دلم براي محرم، عجيب دلتنگ استبراي روضه‌ی شاه غريب دلتنگ استو عطر سيب حرم كنج شش گوشهبراي بوسه به قبر حبيب دلتنگ استبرای خواندن یک جامعه به محضر عشقبرای ندبه و امن یجیب دلتنگ استبرای اذن دخول و برای تل و خیامبرای روضه‌ی یابن الشبیب دلتنگ استبرای هر دو حرم هم صفا و هم مروهبرای ساقی و چشم نجیب دلتنگ استمیان مردم عالم به یاد قصه‌ی وصلدلم چنان به خزان عندلیب دلتنگ است

دلـم یه کربـلا می‌خواهد…بغض‌هایم را گذاشته‌ام بین الحرمین بشکنم…درد و دل‌هایم را گذاشته‌ام برای امام حسین بگویم…نگاهم را کنار گذاشته‌ام برای دیدن شش گوشه…کم‌تر صحبت می‌کنممی‌ترسم انجا برای حسین حسین گفتنکم بیاورم…من که ندیده‌ام…من که نرفته‌ام…می گویند بین الحرمین عجبصفایی دارد…می گویند هوایش عطربهشتی دارد…می گویند… خسته‌ام از می گویند ها…دلم یک نقل قول از خودم در وصف کربلا می‌خواهد…

***

عشق، یعنی به تو رسیدن…

یعنی نفس کشیدن تو خاک سرزمینت…

عشق، یعنی تموم سال و همیشه بی قرارم برای اربعینت!

***

هر که باشد در دلش حال و هوایت بیشترگریه خواهد کرد بین روضه‌هایت بیشترآرزوی مکه رفتن هم به جای خود ولیآرزو دارم بـیـایم کـربـلایت بیشترحسرت کرب و بلایت می‌کشد آخر مراحسرت شش گوشه و صحن و سرایت بیشترکاش باشی وقت جان دادن تو بر بالین منمی‌شوم آن روز محتاج دعایت بیشتر…

***

آقای خوبی‌ها…کربلا را چگونه ساختی که اینگونه آرام می‌کند هر دل بی دل را وقتی قدم به خاکش می‌گذاری؟!آقای مهربانم….کربلا چگونه است که به دست فراموشی می‌سپارد تمام غم و غصه‌های دنیا را و تمام غصه‌ات می‌شود دیدن حرم و ضریح و….کاش می‌شد بیاییم و بمانیم و….دلتنگم…..!

از علقمه آمدی بگو یاس کجاست ؟

گلواژه عشق و شور و احساس کجاست ؟

دستت به کمر گرفته ای لب بگشا

بابا تو بگو عمویم عباس کجاست ؟

سلام بر تو ای ساقی عطشان

***

دلتنگم برای دیدن حرم ارباب

دلتنگم برای خواندن زیارت عاشورا در حرم ارباب

دلتنگم برای اشک شوق از دیدن حرم ارباب

دلتنگم برای دیدن حرم سقا

دلتنگم برای  سرگردانی در بین الحرمین

دلتنگم برای کف العباس

دلتنگم برای تل زینبیه!

***

محرم شد از غم نگاهم گرفت

به سوزانترین اشک، آهم گرفت

شکست در گلو بغض سوزان من

و عطر حسین روح و جانم گرفت

***

من یقین دارم یکی از همین روزها دست دلم را می گیری و  از باب الجوادت مرا وارد بهشت می کنی  و پنجره فولادت بهانه ای می شود  برای امضای تذکره ی کربلایی دیگر!

اصلا کربلایی که براتش را شما امضا کرده باشید  طعم دیگری دارد،  آقای خوبم…

و من همیشه کوله بار غم ها و غصه هایم را برایت آورده ام و تو با مهربانی ات مرهم شدی برای دردهای بیشمارم!

و سوغات سفر یک تذکره ی کربلا به نامم نوشتی و فقط گفتی سلام ما را برسان…

من یقین دارم باز هم مهربانی می کنی و پادر میانی  تا ارباب بار دیگر نوکرش را به پابوسی بپذیرد  و در نیمه های شب  وقتی دستانم دخیل پنجره های ضریح ارباب می شود…

دلم هوایی شود تا کربلای شما و بگویم  امام رئوفم این سفر را از تو دارم  و از نغمه های دل من که برایت پر می کشد، تنها تو خبر داری و من… !

***

دلتنگ کربلا …

خرج تو می کنم دلتنگی هایم را، به امید دیدار کربلای تو …

من دلم نازک است و زود می گیرد… اما ایمانم اگر به چیزی بند کند، دیگر هیچ حرفی نمی تواند آن را سست کند؛

ایمان دارم وقتی دلم عجیب برای تو تنگ می شود …

وقتی عجیب دل هوای دیدارت دارد …

وقتی عجیب جاذبه ی قلبم به سوی توست …

آن لحظه نوشته می شود به پایم ثواب زیارتت و دلم قرص می شود که تو را از همین اتاقم و پشت پنجره ای نیمه باز زیارت کرده ام…

وقتی که نسیم، موهایم را نوازش می کند…

به خودم تلقین می کنم که تو صدایم را شنیده ای و قدری از هوای ملکوتی بین الحرمینت را برای دل خسته ام فرستاده ای…

من به همین چیزها دل خوش کرده ام و گرنه که تا بحال از غم دوریت …

دلم به حال خود می سوزد…

دلم می سوزد که نمی توانم از نزدیک ببویمت….

عطر سیب حرمت آرزوست …

***

آقا جانم یه فکری به حال نوکرات بکن

حالمون رو به راه نیست

دلمون برا حرمت تنگ شده

برا لحظه لحظه اربعینت.

من حرم لازمم دلم تنگ است.

***

کربلا یعنی همان دلتنگی هر روز و شب….

کربلا یعنی همان دلدادگی، صد آه شب…

کربلا یعنی همان ماوای هر عشاق دل

می کند دل یاد آن جنت سرا، هر روز و شب..

کربلا با من بگو، با من که دلتنگ توام!

از همان زیبایی جای جای تو، این روز و شب…

بارگاه جد من، اقای عالم، شاه حسین

هم عمویم آن علمداری که او هم ماه شب….

کربلا دلتنگیم، این روز و شب ها بس زیاد

با من دلخسته غمگین بگو، یک روز و شب…..

دلتنگ کربلا …خرج تو می‌کنم دلتنگی هایم را، به امید دیدار کربلای تو …من دلم نازک است و زود می‌گیرد… اما ایمانم اگر به چیزی بند کند، دیگر هیچ حرفی نمی‌تواند آن را سست کند؛ایمان دارم وقتی دلم عجیب برای تو تنگ می‌شود …وقتی عجیب دل هوای دیدارت دارد …وقتی عجیب جاذبه‌ی قلبم به سوی توست …آن لحظه نوشته می‌شود به پایم ثواب زیارتت و دلم قرص می‌شود که تو را از همین اتاقم و پشت پنجره‌ای نیمه باز زیارت کرده‌ام…وقتی که نسیم، موهایم را نوازش می‌کند…به خودم تلقین می‌کنم که تو صدایم را شنیده‌ای و قدری از هوای ملکوتی بین الحرمینت را برای دل خسته‌ام فرستاده‌ای…من به همین چیزها دل خوش کرده‌ام و گرنه که تا بحال از غم دوریت …دلم به حال خود می‌سوزد…دلم می‌سوزد که نمی‌توانم از نزدیک ببویمت….عطر سیب حرمت آرزوست …

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا