در این بخش از سایت ادبی و هنری هم نگاران چندین متن در مورد سکوت تلخ را برای شما دوستان قرار دادهایم. این متون غمگین و تلخ را میتوانید در فضای مجازی استفاده کرده و برای مخاطب خاص خود پیامی غیر مستقیم باشید. در ادامه با هم نگاران بمانید.
جملات زیبا درباره سکوت تلخ
اگر دیدی تنها هستم و غرق در سکوتم مرا از آن بیرون نیاور. من در این سکوت و تنهایی عشق را یافته ام و نباید عاشق را از معشوق جدا کرد.
از تمام دنیا بریده و به تنهایی هایم پناه آورده ام. ترجیح میدهم تمام این مدت را در تنهایی ساکت بمانم تا اینکه برای حرف زدن به میان کسانی بیاییم که مرا به هیچ عنوان درک نمیکنند.
برای فرار از تنهایی تن به هر کاری نده. گاهی حرمت و ارزش سکوتی که تنهایی برایت به ارمغان می آورد بسیار بیشتر است نسبت به حرف های تلخی که از زبان دیگران می شنوی.
بعد از مدتی تنهایی و سکوتش تو را تسخیر خود میکنند و هر چه قدر بخواهی از آنها فرار کنی گویی آنها تو را دو قدم به خود نزدیک تر میکند.
تنهایم و از این تنهایی لذت میبرم. گاهی در آن فریاد میکشم و گاهی سکوت میکنم. مردم مرا دیوانه میخوانند اما نمی دانند که این دیوانگی همان رسم عاشقیست، من عاشق تنهایی شده ام و این هم بهاییست که باید برای عاشق شدنم بپردازم.
بعضی وقت ها دوست داری بعضی حرف ها رو فریاد بزنی اما میدونی که نتیجه این فریاد زدن ها تنهاییه. پس ترجیح میدی که سکوت کنی. من دقیقا در همون حالت قرار دارم.
هیچوقت از حق خودت نگذر. اگه لازمه فریاد بزن، اگه لازمه هر کاری که میدونی درسته انجام بده اما نگذار که حقت خورده بشه. حق تو برای این آدم ها مهم نیست، لذت خودشونه که مهمه. به جای اینکه به نادیده گرفتن اونها بها بدی و نتیجه اش سکوت و تنهایی باشه، بعضی وقت ها برای چیزی که میخوای فریاد بزن و تا به دستش نیاوردی کوتاه نیا.
مترادف سکوت رو میشه تنهایی دونست. بعضی ها حتی تو جمع های خیلی بزرگ قرار دارن اما با این حال سکوت میکنن. این ها همون آدمای تنهایی هستن که سکوتشون سایه ای انداخته روی تنهایی شون.
اینکه زندگیت در سکوت و تنهایی بگذره شرف داره نسبت به وقتی که کسایی رو وارد زندگیت کنی که بهت آسیب میرسونن.
گاهی برای عشق باید سکوت کرد و دم نزد. مهم تر از بدست آوردن اون کسی که دوستش داری اینه که اون آرامش داشته باشی. گاهی برای آرامشش مجبور میشی بعضی حرف ها رو به زبون نیاری.
توی رابطه سکوت حکم اصلی دوام عشق و موندگاری رابطه رو داره. هیچ کدوم از آدم ها مثل هم نیستن و با همدیگه رفیق دارن. گاهی این تفاوت ها باید نادیده گرفته بشه و به زبون آورده نشه تا اینجوری زندگی سرشار از عشق و مودت بشه.
متن های تلخ درباره سکوت
بعضی ها حتی با اینکه با هم حرف نمیزنن اما همدیگه رو درک میکنن و به هم دلداری میدن. بعضی ها اونقدر عاشق و دلباخته هم هستن که برای عشق ورزیدن نیاز به زبون ندارن و حتی در همون سکوتشون زیباترین حس دنیا رو تقدیم هم میکنن.
بارِ واقعی سکوت را تازه روی دوشم احساس میکنم. از وقتی ندارمت، تازه فهمیده ام که سکوت و تنهایی چقدر می تواند سنگین و دردناک باشد.
برای ابراز عشقم نیاز به زبان ندارم. گاهی در همین سکوت، بوسه ای به پیشانی ات میزنم، گاهی در دل همین سکوت لبخندی به تو میزنم، گاهی هم در همین سکوت خودم را فدای تو میکنم. این است راه ابراز کردن عشقم به تو.
همیشه برای اینکه خودت را به دل کسی بنشانی نیازی نیست حرفی بزنی یا کاری خاصی بکنی. کسی که هم فرکانس با تو باشد، حتی در سکوت و تنهاییت هم تو را می یابد و میفهمد.
درد عشق به دو مسکن نیاز دارد. اگر این دو مسکن را به خورد خود دادی به تو قول خواهم داد که دردش را زیاد احساس نخواهی کرد. اولین مسکن سکوت و دومین مسکن صبر است.
اینکه بعضی وقت ها سکوت میکنم به منزله ضعف یا ترسیدنم نیست. من هنوز پایبند به چیزهایی هستم که تو خیلی وقته اونها رو فراموش کردی، پایبند به چیزهایی مثل عشق.
هیچ کلمه ای نمیتونه درد دوری عشق رو تسکین بده. پس به جای اینکه با کلمات خودت رو آروم کنی سعی کن سکوت کنی. سکوت بهترین مسکن درد دوری و عشقه. اینجوری لااقل کسی دردت رو نمیفهمه و روی زخمت نمک نمیپاشه.
همیشه هم برای عشق سکوت کارساز نیست. گاهی وقت ها سکوت باعث میشه عشقت رو از دست بدی. پس به حرمت عشقت، جایی که باید سکوت کنی ساکت باشد و جایی که باید عشقت رو فریاد بزنی از هیچ چیز نترس و با اقتدار اون رو به تمام دنیا فریاد بزن.
عکس نوشته سکوت تلخ
و تو مرا به تلخ ترین جای دنیا تبعید کردی. نام آنجا سکوت است، سکوتی تلخ.
در مقابلت آرام می شوم، سکوت میکنم، دم نمیزنم تا تو آرام باشی. اما این سکوت تلخ ترین حرف ها را برای گفتن دارد.
گاهی مجبوری برای بعضی مسائل سکوت کنی و دم نزنی. چه تلخ است زبانی که محکوم به سکوت است در صورتی که هزاران حرف برای گفتن دارد.
در سکوتی که میکنم نه بی احترامی نهفته است و نه بی توجهی، در آن تلخی بسیار نهفته است که اگر لب به سخن بگشایم این تلخی دامان تو را هم خواهد گرفت.
یک سکوت تلخ بهتر است از نادیده گرفتن ارزش هایی که همیشه در زندگی قائل بودم.
می گویند دیگر ساکت شد، کم آورد یا هر چیزی شبیه به اینها. باشد درست می گویند، من ساکت شدم اما دلیلی پشت تمام این سکوت ها نهفته است، دلیلی تلخ که نمی گذارد لب از لب بگشایم. تلخی شنیدن این حرفا از گوشیدن لب ها و آوردن برخی حرف ها به زبان کمتر است! پس بگذار بگویند تا با همین تلخی اندک بگذریم.
گاهی سکوت تلخ است و حرف زدن تلخ تر. در چنین موقعیت های ترجیح میدهم بین بد و بدتر، بد را انتخاب کنم.
وقتی اونی که همیشه میگفت و میخندید سکوت میکنه، پشت این سکوت دلیلی تلخ نهفته هست. به جای اینکه آزارش بدی و به جای اینکه مدام تحت فشارش بذاری که چرا ساکته، کاری به کارش نداشته باش. با هر بار یادآوری این موضوع، طعم سکوتش نسبت به قبل تلخ تر میشه.
از وقتی که دیگر نتوانستم پشتت باشم، از وقتی که زبانم برای حمایتت قاصر شد و از وقتی که نتوانستم با زبانم جوابی برای تمام تهمت ها و اتهاماتی که به تو میزدند بدهم، تصمیم به سکوت گرفتم. اکنون گرچه این سکوت تلخ است اما تلخی اش به پای شکسته شدن اعتماد تو به من نمیرسد.
در برابر تمام آنهایی که مرا آزردند سکوت میکنم. آنها منتظر جوابی هستند، منتظر چیزی که به آنها ثابت کنند به هدف خود رسیده اند و آزارشان مرا از پای در آورده. اما من سکوت میکنم تا همیشه تلخی شکست شان را مزه مزه کنند.
گاهی دوست داری حرف بزنی، دوست داری فریاد بزنی اما دنیا قاضی بدیست. او تو را محکوم به سکوتی تلخ میکند، سکوتی که نمی توانی در آن دم بزنی.
گاهی برخی تلخی ها لذت بخش هستند مثل تلخی قهوه، مثل تلخی سکوت.
حس میکنی با سکوتت کام مرا تلخ میکنی؟ مگر نمی دانی که من عاشق چیزهای تلخم؟ هر چقدر ادامه دهی، عاشق ترت خواهم شد.
در برابر کسی که قصد برانگیختن عصبانیتت را دارد سکوت کن. تلخی این سکوت برای او صدها برابر بیشتر است از حرف هایی که میخواستی به زبان آوری.
این سکوتی که میبینی به خاطر تنهاییست. تنهایی به من یاد داد که بهترین همدم آدم سکوت اوست.
در تنهایی هایم با سکوتم با خدا درد و دل میکنم. سکوتی که در آن هزاران حرف نهفته است و فقط خداست که این حرف ها را می شنود.