مجموعه شعر درباره پرستار
در این مطلب هم نگاران شعر در مورد پرستار (اشعار زیبا در مورد فداکاری، تلاش و زحمات پرستاران ویژه روز پرستار) را گردآوری کرده ایم.
روز پرستار، روز جاری عاطفه ها، روز درخشیدن ایمان در قلب های مهربان، روز افتخار انسان به انسانیّت گرامی باد
شعر پرستار اخوان ثالث
شب از شبهای پاییزی ستاز آن همدرد و با من مهربان شبهای شک آورملول و سخته دل گریان و طولانیشبی که در گمانم من که آیا بر شبم گرید ،چنین همدردو یا بر بامدادم گرید ، از من نیز پنهانیمن این می گویم و دنباله دارد شبخموش و مهربان با منبه کردار پرستاری سیه پوش پیشاپیش ، دل برکنده از بیمارنشسته در کنارم ، اشک بارد شبمن اینها گویم و دنباله دارد شب
شعر نو درباره پرستار
او پرستار است
شبها بیدار است
با مهربانی
فکر بیمار است
او مهربان است
شیرین زبان است
مثل فرشته
در آسمان است
چراغی در دست
می گیرد هر شب
همیشه دارد
لبخندی بر لب
سر تا پا سفید
می پوشد لباس
رنگ لباسش
مثل گل یاس
او به بیماران
دوا می دهد
با مهربانی
غذا می دهد
او پرستاراست
شبها بیدار است
پرستاران، خادمان بی منت و فرشتگان سپید پوش جامعه هستندکه لباس خدایی بر تن دارندآنان حمایت و پشتیبانی جامعه را می جویندو خواهان ارج نهادن جامعه به جایگاه واقعی خویشندروز پرستار گرامی باد
دلنوشته در مورد پرستار
یک روز بسیاربیمار بودم
رنجور و خسته
تبدار بودم
یک دکترخوب
حال مرا دید
فوری برایم
یک نسخه پیچید
با آن که بسیار
بیمار بودم
از درد آمپول
بیزار بودم
آمپول به من زد
خانم پرستار
تا که نباشم
رنجور و بیمار
«خانم» پرستار
بس نازنین است
مثل فرشته
روی زمین است
پروردگارا
نامت دوایم
یادت همیشه
داده شفایم
شعر در مقام پرستار
ای پرستار یقینا تو به یک شاخه گل می مانی
و اگر نیک ببینیم به قول سعدی رحمه اله علیه
تو در میان گلها چون گل بی خاری
اما خبر نداری
ای پرستار کمی نیز ز کارتو شکایت دارم
من به آمپول دیازپام قسم خواهم خورد
پشت چشمان تو هر شب باز است
و سرم ها همه D/C شدو است
قرص وآمپول ده ونیمه شب جمله با هم بدهی
از TPR چه بگویم که بسی دلگیرم
این علائم که حیاتی هم است
کنترل می کنی از راه بعید
وقت ادمیت مریض
خنده را با فانوس در رخت باید جست
شعر برای پرستار
خدایا با تنی رنجور و بیمار
دعایش می کنم جانش نگهدار
برای درد و غم، آرام جان است
هم او باشد پری، نامش پرستار
پرستار یعنیصداقت رخت جمع آورده از بازارجماعت رفته از جمع شفیقان و نشسته جای او تکرارکشیده برجهای آهنین قامت به افلاک وخمیده قد سرو و آن پرستار شب گندمشقایقها به گلدانهاکبوترها هراسان از پی فریاد وهم آلود خودروهانشسته شاپرک در گوشه ای حیرانبه دنبال دمی خلوت میان شمعدانیها و یاس کوچک ایوان
شعر درباره پرستار
با پرستاران ، پرستـــاری کنـیمدر مسیر عشــق، همـــکاری کنـیم
گرچه از دنیـای آنــان، غافـلیـــمساعتی، یک نقش را، بازی کنــیم
چون پرستاران ، نگهداری کنیـمیک شبی، بیمار را ، یاری کنــیم
اندکی، همچون پرستاران شویـمهمچومادر، عشق را ، جاری کنیم
غصه هارا بی صدا، خالی کنــیمفرصتی رخ داده، شب کاری کنیم
در مســــیردردهـای ، مردمــــانتکیـــه گاهی، شانه ای، خالی کنیم
در بهار عاشقــــان، شــــادی کنیمهمچوزینب، عشـــق سالاری کنیـم
سرنوشتی را که در، دستان ماستبا مــرام آسمـان ْ، آبــــی کنیـــــم
شاعر ِ شهر ِ قشنــگ ِ قصّــه رادر گلستان ِ قلــــم ْ، یاری کنـــیم
با امیـد ِ تازه ای ، از شوق ِ دلسینه را از کینه ها، عاری کنــیم
شادی و نیکی به بیمـاران دهیملحظه ای بیمار پـــــــنداری کنیم
ناامیــدی، را به دنیــای امیــــددر مسیر تازه، همیاری کنیــــــم
همچو پروانه ، به دور شمع وگلعشق بازی را، خریـــداری کنیم
دلنوشته برای پرستار زحمت کش
مــا پرستارِ دلِ خــسته ی بیمـارانیمبر کـویرِ دلِ این خســته دلان بارانیمسمبلِ صبر و امیدیم در این ره کز صبرچـــون به ایـوبِ نـبـی مـی مـانیم
راه سختی است ولی ما نه شکایت داریمو در ایـن راه نرنجیم که عــادت داریمخنده ی شــوق نشیند به لـبِ ما هر دمکه به هــر ثانیه!! هفتاد عـبادت داریم
ما پرستارِ دل و روح و روان ها هستیمآشنا با همه ی قوم و زبان ها هستیمگاه هـم صحبتِ تنهایی یک مادر پیرگاه همسنگرِ رویای جوان ها هستیم
کار هـرکـس نبود اینکه پرستار شــوددل ز دنیا بِرَهَد هـمـدلِ بیمــار شــودعشق می خواهد و آزادگی و قلب صبورهرکه آزاده بُوَد عـاشق این کار شــود
شعر در وصف پرستار
مثل غزل مثل سپیده مثل آبیآیینه ای صبحی تو جان آفتابیپاکی صبوری مهربانی باصفاییتو یک پرستاری تو یک مفهوم نابیرو. پرستار بر سپید پوشان دل پاک مبارک
شعر در مورد پرستار
یک سبد چلچله نا آرامدشت افسانه تابستانمآفتاب افق مهر و جنوبمی شوم روشن و چون شمع شمـــالمن پرستار تپش های طلوع سحــــرممن نگهبان قفس های تو و عاطفه امهمچو مرغ نسبیمن تو امبا تو
شعر در مقام پرستار
ناجی مهرّی و در این جامـــــــــه ی یار آمدیدر شب بیـــــــــــماریم از بهر تیــــــمار آمدی
می گدازد خرمن عمرم درین پر ســــــــوز تبدر چنین حالی به بالینــــــم چو بهــــــیار آمدی
می زدم صد ضّجه از این درد عالـــــم سوز تاداغ من دیدی و براین عــــــــبد بـــــسیار آمدی
بر سر بالین در بـــــــــندان درد و سـوز و زخمهان تو ای هاتف به نـــــــــــیکویی پدیدار آمدی
در شـــــــــب تار اســـــیر درد عالم ســـــوز همهان چه بیخواب و چه بی خواب و چه بیدار آمدی
از تو گویم ای همه مهد امیـــــــد و لطف و مهرای تو که با نام نیــــــــکوی پرســــــــــتار آمدی
دست به دعا بردار که او یاریات کنددستت را به مهر خودش زنده سازدو چشمت را از نور ایمانش لبریز کنددل به اجابت او بسپار که اونیکوکاران را سخت دوست میدارد
روز پرستار مبارک عشق زندگیم!
خورشید ایمان، گرمابخش دل پرستار باشدعاطفه پرستار از سرچشمه عاطفه زینبی جاری شودجویبار رحمت و ایثار پرستار به چشمه تقوای الهی متصل باشدروز پرستارروز جاری عاطفههاروز درخشیدن ایمان در قلبهای مهربان
بر تو پرستار نمونه و عشق زندگی من مبارکباد
ای لباس سپید فرشتگان برتنقلب بر کف به عشق بیمارانروز تو روز یاس سپیدروز عشق و ایثار، روز امید و نویدروز پرستارروز درخشیدن ایمان در قلبهای مهربانروز افتخار انسان به انسانیّت گرامی بادروزت مبارک همسر قشنگم
واژه ی زیبای “پرستار” یعنی:
پ: پیمان خون بستن برای مهر و ایثار
ر: رفتن به سوی خدمت خلق
س: سربلند و ساده زیست و سختکوش
ت: تکمیل کننده کار طبیبان
ا: الگوی او مظهر تقوا، زینب کبری(س)
ر: راضی و خوشنود از رحمت خدا.
روز پرستار بر تو همسر فداکارم مبارک
پرستاری هنری است بی نظیرو تخصصی است بی همتابوی بهشت میدهی وزلال رحمت خدا بر چهره ات جاری استتحفهای یافته نکردم که فدای تو کنمیک سبد عاطفه دارم همه ارزانی توروز پرستار مبارک همسر عزیزم
کسی که وقت سحر سخت کوش و بیدار استفرشتهای است که نام خوشش پرستار است
سلامتی وجودش بخواهم از یزدانیقین که حافظ او، ذات پاک دادار است
روز پرستار مبارک باد!
لطف بهاری است از صفای پرستارماه بوَد روشن از ضیای پرستارهر گهری را بوَد بهای معیّنکس نبو آگه از بهای پرستارگرکه مرض می شود بَدَل به سلامتهست ز اعجاز کیمیای پرستاربعد خدا و پزشک چاره ی بیمارهست به دست گره گشای پرستاربا گل زیبای عاطفه چه غریب است!هر نگردیده آشنای پرستاربس بوَد این فخر چون ولادت زینب(س)نام گذاری شد از برای پرستارشعر “حسین” بی گمان بدان که نداردارزش تقدیم خاک پای پرستاارج پرستار کی به شعر توان گفت؟اجر پرستار با خدای پرستار
در این روز خجستهقدردان زحمات بی دریغ پرستارانی هستیمکه در خستگی ها و بی خوابی هاهرگز از بیماران خود غافل نبوده اندو تلاش آن ها در مسیر سلامتی را ارج می نهیمروز پرستار مبارک
از این که در سخت ترین روزهای مردمبه این خوبی از آنها مراقبت می کنید از شما متشکریمما قدردان خدمات بی قید و شرط و صبر شما هستیمروز پرستار گرامی باد