شعر

غزل شماره ۲۹ از غزلیات حافظ/ ما را زِ خیالِ تو چه پروایِ شراب است؟

غزل شماره ۲۹ از غزلیات حافظ را در هم نگاران بخوانید. غزلیات حافظ نه تنها از نظر ادبی و هنری دارای اهمیت هستند، بلکه به عنوان نماینده‌ای از فرهنگ، تاریخ و فلسفه ایرانی نیز شناخته می‌شوند. همچنین غزل شماره ۳۰ از غزلیات حافظ؛ زلفت هزار دل به یکی تاره مو ببست را در سایت هم نگاران بخوانید.

غزل شماره ۲۹

ما را زِ خیالِ تو چه پروایِ شراب است؟

خُم گو سر خود گیر، که خُمخانه خراب است

گر خَمر بهشت است بریزید که بی دوست

هر شَربَتِ عَذبَم که دهی، عینِ عذاب است

افسوس که شُد دلبر و در دیدهٔ گریان

تحریرِ خیالِ خطِ او نقشِ بر آب است

بیدار شو ای دیده که ایمن نتوان بود

زین سیلِ دمادم که در این منزلِ خواب است

معشوق عیان می‌گذرد بر تو، ولیکن

اغیار همی‌بیند از آن بسته نقاب است

گل بر رخِ رنگین تو تا لطفِ عرق دید

در آتشِ شوق از غمِ دل، غرقِ گلاب است

سبز است در و دشت بیا تا نگذاریم

دست از سرِ آبی که جهان جمله سراب است

در کُنجِ دِماغم مطلب جای نصیحت

کـ‌این گوشه پر از زمزمهٔ چنگ و رَباب است

حافظ چه شد ار عاشق و رند است و نظرباز

بس طُورِ عجب لازمِ ایامِ شباب است

تفسیر این شعر

این شعر از حافظ، شاعر بزرگ ایرانی، به زیبایی احساسات عاشقانه و فلسفی را بیان می‌کند. بیایید این شعر را به زبان ساده‌تر توضیح دهیم:

1. بیت اول: شاعر می‌گوید که ما از خیال تو (محبوب) نگران شراب نیستیم. او به خمر (شراب) اشاره می‌کند و می‌گوید که خودت را در آن غرق نکن، چون حال و روز خُمخانه (جایی که شراب در آن نگهداری می‌شود) خراب است. این به معنای این است که در دلش درگیری‌های عاطفی و روحی وجود دارد.

2. بیت دوم: شاعر بیان می‌کند که اگر شراب بهشت باشد، آن را بریزید، چون بدون دوست، هر نوشیدنی خوشمزه‌ای هم که بدهید، برای او عذاب است. یعنی عشق و دوستی برای او از هر چیز دیگری مهم‌تر است.

3. بیت سوم: او افسوس می‌خورد که محبوبش رفته و او در حال گریه است. خیال محبوبش مانند خطی است که بر آب نقش می‌بندد و زود محو می‌شود، یعنی هیچ چیز دائمی نیست.

4. بیت چهارم: شاعر به چشم‌هایش می‌گوید بیدار شو، چون در این خواب (زندگی) هیچ چیز امن نیست و سیل احساسات مدام در حال جاری شدن است.

5. بیت پنجم: معشوق در مقابل او به وضوح عبور می‌کند، اما دیگران هم این صحنه را می‌بینند و او (معشوق) خود را پشت نقاب پنهان کرده است.

6. بیت ششم: گل‌های زیبا بر چهره محبوب، وقتی عرق عشق بر آن نشسته، در آتش شوق او غرق در غم است. این نشان‌دهنده شدت احساسات عاشقانه و درد دل اوست.

7. بیت هفتم: شاعر دعوت می‌کند که به دشت برویم و از آب‌های زلال لذت ببریم، زیرا جهان پر از سراب (توهم) است و باید از زیبایی‌ها بهره‌مند شویم.

8. بیت هشتم: در گوشه‌ای از ذهنش، نصیحتی وجود دارد، اما اینجا پر از صدای چنگ و رباب (آلات موسیقی) است و زندگی پر از شادی و موسیقی است.

9. بیت نهم: در پایان، حافظ می‌پرسد که چه شده است اگر عاشق و رند (آزاداندیش) باشد و به زیبایی‌ها توجه کند، زیرا این ویژگی‌ها در دوران جوانی ضروری هستند.

در کل، این شعر به بررسی احساسات عاشقانه، ناپایداری زندگی، زیبایی‌ها و چالش‌های عشق می‌پردازد و نشان می‌دهد که عشق و دوستی چه تأثیر عمیقی بر زندگی انسان دارند.

مطلب مشابه: غزل شماره ۲۶ از غزلیات حافظ؛ زلف‌آشفته و خِوی‌کرده و خندان‌لب و مست

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا