شعر

غزل شماره ۲۸ از غزلیات شهریار/ هیچ آفریده‌ای به جمال فریده نیست

غزل شماره ۲۸ از غزلیات شهریار را در هم نگاران بخوانید. غزلیات شهریار به دلیل زیبایی و عمق معنایی‌شان، محبوبیت زیادی در بین مردم دارند و تأثیر زیادی بر شاعران و نویسندگان بعد از خود گذاشته‌اند. همچنین غزل شماره ۲۹ از غزلیات شهریار؛ خجل شدم ز جوانی که زندگانی نیست را در سایت هم نگاران بخوانید.

غزل شماره ۲۸

هیچ آفریده‌ای به جمال فریده نیست

این لطف و این عفاف به هیچ آفریده نیست

آن سروناز هم که به باغ ارم در است

فرد و فرید هست و لیکن فریده نیست

چشمم پرید تا به رخش کی نظر کنم

چشمی به خوش‌نشینی این ورپریده نیست

نرگس دریده چشم به دیدار او ولی

دیدار آفتاب به چشم دریده نیست

در بزم او که خفته فرو پلک چشم‌ها

غیر از دل تپیده و رنگ پریده نیست

هر آهویی به هر چمنی می‌چرد ولی

آن آهویی که در چمن او چریده نیست

زلفش بریده رشته پیوند دل ولی

خود رشته‌ای که دل دمی از وی بریده نیست

دل یک نگاه او نفروشد به عالمی

اما دلی که او به نگاهی خریده نیست

دُرّی‌ست پروریدهٔ دُرجِ صدف ولی

دُرّی چنین به هیچ صدف پروریده نیست

از شهریار غیر گناه مجردی

یک نقطه سیاه دگر در جریده نیست

تفسیر این شعر

این شعر از شاعر بزرگ ایرانی، شهریار است و به زیبایی و یکتایی محبوبش اشاره دارد. بیایید این شعر را به زبان ساده‌تری توضیح دهیم:

1. بیت اول: هیچ موجودی به زیبایی محبوب من نیست. این لطف و عفت او هم در هیچ کس دیگری وجود ندارد.

   • شاعر می‌گوید که محبوبش (فریده) بسیار زیبا و باعفاف است و هیچ کس نمی‌تواند به پای او برسد.

2. بیت دوم: حتی آن دختر زیبای باغ ارم هم منحصر به فرد است، اما او هم مثل فریده نیست.

   • شاعر در اینجا به زیبایی‌های دیگر اشاره می‌کند، اما می‌گوید که هیچ‌کس به اندازه محبوبش خاص نیست.

3. بیت سوم: چشمانم به او دوخته شده، اما نمی‌دانم کی می‌توانم به او نگاه کنم. هیچ چشمی به زیبایی او نمی‌تواند نگاه کند.

   • شاعر از شوق و اشتیاقش برای دیدن محبوبش صحبت می‌کند و بیان می‌کند که این دیدار برایش دشوار است.

4. بیت چهارم: نرگس (گل) هم در انتظار دیدار اوست، اما دیدن او مثل دیدن آفتاب برای چشم‌های دریده (درد دیده) سخت است.

   • اینجا شاعر به زیبایی محبوبش اشاره می‌کند و می‌گوید که حتی گل‌ها نیز در انتظار او هستند.

5. بیت پنجم: در مهمانی او فقط دل‌ها تپش دارند و هیچ چیز دیگری وجود ندارد.

   • شاعر می‌گوید که در جمع محبوبش، فقط احساسات و عشق وجود دارد و چیز دیگری مهم نیست.

6. بیت ششم: هر آهویی در هر چمنی چرا می‌کند، اما آن آهویی که در چمن او چرا کرده، خاص است.

   • شاعر به تمایز محبوبش اشاره می‌کند و می‌گوید که حتی حیوانات هم در کنار او متفاوت هستند.

7. بیت هفتم: موهای او دل را از هم جدا می‌کند، اما رشته‌ای که دل را از او جدا کند، وجود ندارد.

   • اینجا شاعر به قدرت عشق اشاره دارد که نمی‌تواند دل را از محبوب جدا کند.

8. بیت هشتم: دل من فقط با یک نگاه او نمی‌تواند به دنیا بفروشد، اما دلی که او با یک نگاه خریده، بی‌نظیر است.

   • اینجا بیان می‌کند که عشق واقعی ارزشمندتر از هر چیزی است.

9. بیت نهم: او مانند مرواریدی است که در صدفی پرورش یافته، اما مروارید دیگری مثل او وجود ندارد.

   • شاعر زیبایی و یکتایی محبوبش را با مروارید مقایسه می‌کند.

10. بیت دهم: جز گناه، چیزی دیگر در زندگی شهریار نیست و هیچ نقطه سیاهی در زندگی‌اش وجود ندارد.

    • در اینجا شاعر به وضعیت خود اشاره می‌کند و می‌گوید که تنها گناهی که دارد، عشق به محبوبش است.

به طور کلی، این شعر درباره زیبایی، عشق و یکتایی محبوب است و نشان‌دهنده احساسات عمیق شاعر نسبت به معشوقش می‌باشد.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا