در این مطلب کپشن وصال یار و عشق را با متن های زیبا و جدید احساسی رسیدن به عشق گردآوری کرده ایم.
فهرست موضوعات این مطلبکپشن وصال یار و عشقجملات عاشقانه رسیدن به عشقمتن کپشن عاشقانه رسیدن به یارجملات احساسی و عاشقانه رسیدن به یارمتن و دلنوشته وصالکپشن وصال یار و عشق
چه خوش است در فراقی همه عمر صبر کردن
به امید آن که روزی به کف اوفتد وصالی …
هـرگز حسـد نبردم بر منصبی و مالیإلّا بر آن کـه دارد، با دلبـری وصالی
سعدی
خانه را می بینم از دورکم کمک می اید از داخل به بیرون نورنور گرمی می دهد بر جان بی جان گل و خاکمی تکاند ان غبار نم زده بر روی دیوارمی تراود از تن بی جان دیواراطلسی های زمرد گونه بر کنج ایوانسقف های گنبدی شکل وگلی را می تکاند بادمی رسد ایام شادی و وصال یار
صبح و غزل و بوسهو آغوش و نگاهتروزی که چنین وصف شود،روزِ وصال است…
جملات عاشقانه رسیدن به عشق
دارو ندار دنیا را بیخیالحق داشتم که چشمانت را صاحب شومنگاهت آدم را به بیراهه ها می کشانددر افکارم که پرسه میزدیدیگر در این جهان نبودمجهانی ساخته شده بودبرای تمام لیلا هایی کهوصال را در ذهنشان پرورانده بودندجهانی که میشدبا تو بر بام شهر ها تا طلوع صبح نشستوجنون را در کف هر خیابانش نقش دادجهانی که از یاد می بردمتویی که فرهاد نبودی برای کندن بی ستونو منی که چو شیرین جانم بخشیده نشد
زنـده آن است کـهبـا یار وصالی دارد ..
با آن که دلم از غم هجرت خون است
شادی به غم توام ز غم افزون است
اندیشه کنم هر شب و گویم: یا رب
هجرانش چنین است، وصالش چون است
دلم در سر تمنای وصالتسرم در دل تماشای تو دارد …
متن کپشن عاشقانه رسیدن به یار
مبهم بمانای معشوق بی قراردر حس مبهم قرار با توحلاوتی استکه نیست حتی در وصال
قشنگ ترین قسم و سعدی داده وقتی گفت:به وصالت، که مرا طاقت هجران تو نیست ..
ای آنکه در خیال تومارا خیال نیستجانابه جز وصالِ توما را قرار نیست…
همینک نیازمند اندکی آرامشمآرامشی از جنس حضورتدر جاده ای شمالی همراه با موزیکی ملایمو درختانی که سرمستانه درمیاننوازش باد میرقصند گویی انان هممسرور اند از این وصال
اوایل فکر می کردم در من گم شده ایو اگر پیدایت کنم به تو خواهم رسید و دلم آرام خواهد گرفتاما اکنون میفهمم تو در من حل شده ایعشق تو تمام من استو من از دیدار اول ، در وصال تو ام!
نویسنده: کتایون آتاکیشی زاده…
جملات احساسی و عاشقانه رسیدن به یار
عشق جانتمام ساعت ها را به وقت آمدنتکوک کرده امقلبم با ریسه های دوست داشتنچراغانیاسپند انتظار را با ثانیه های عاشقیبرایت دود کرده اممنتظر رسیدنت بر پله های وصالنشسته امباید بدانی برای مجنون بودنتاوج خوشبختیست
آید وصال و هجر غم انگیز بگذردساقی بیار باده که این نیز بگذرد
ای دل به سرد مهری دوران، صبور باشکز پی رسد بهار ، چو پائیز بگذرد …
لحظه های انتظار گاهی بسیار لذت بخش وگاهی بسیار عذاب آوراست
چه زیباست انتظاری که پایانش شوق وصال باشد وچه دردناک انتظاری که پایانش انتظار
ای کاش تو پایان انتظار باشی
گر در میان نباشد پایِ وصالِ جانانمُردن چه فرق دارد با زندگانے ما ؟!#فروغی_بسطامی
متن و دلنوشته وصال
نیست جز خیال وصالتدر خاطر آرمیده اماز شوق دل گویم اگرمستانه مستت شوماز رنج دوریت اگرخسته و آزرده امشوق وصال تو مرازده به بی خیالیم(همایون بلوکی)
غرق عاشقی بودمبه یکباره غریقدریای چشم هایت شدمافسوس موج نگاهتهرگز اجازه ی رسیدنبه ساحل وصالت رابه من نداد
لحظه های انتظار گاهی بسیار لذت بخش وگاهی بسیار عذاب آوراست. چه زیباست انتظاری که پایانش شوق وصال باشد وچه دردناک انتظاری که پایانش انتظار. ای کاش تو پایان انتظار باشی.
از من طمع وصال داریالحق هوس محال داریوصلم نتوان به خواب دیدناین چیست که در خیال داریجایی که صبا گذر نداردآیا تو کجا مجال داری …
طنین صبح و گنجشک و قنارینوای ساز و باران بهاری
چه خوش باشد که باشی در کنارممن و شوق وصال و بی قراری …