متن و جملات

شعر چهلم پدر با مجموعه ای از متن های غم انگیز 40 روز پس از فوت

مجموعه شعر چهلم پدر

در این بخش مجموعه شعر چهلم پدر و اشعار غم انگیز به مناسبت چهلم پدر و درگذشت پدر عزیز را گردآوری کرده ایم.

چهل غروب غمبار گذشت !

چهل روز بی حضور تو گذشت

***

***

چهل روز است که دلتنگی‌های غروب را با بودن در کنار مزارش سپری می کنم وناباورانه روزهایم را به شب‌هایم گره زدم و شب‌هایم را به امید آن که هلالماهگونش را یک بار دیگر در خواب به نظاره بنشینم به صبح رساندم.طنین صدای دلنشینش همچنان در گوشم،

مهربانیش در قلبم و زیبایی چهره‌اشهمیشه در یادم است.

***

جملات و اشعار چهلم پدر

***

چهل روز می‌گذرد و می‌سوزیم و به هر جا می‌نگریم،

خاطره‌ای از تو در خیال ما شکل می‌گیردپدرم چهل روز است که سنگ صبور خود را از دست داده‌ایم

و نگاه پاکش را دیگر نمی‌یابیم!

گردش دور قمر را نه تو دانی و نه من

وقت اعلام سفر را نه تو دانی و نه من

تا که هست سایه پر مهر پدر بر سر ما

به خدا قدر پدر را نه تو دانی و نه من

***

***

***

چهل روز است که دل‌تنگی‌های غروب را با بودن در کنار مزارش سپری کردیمو ناباورانه روزهایمان را به شب‌هایمان گره زدیمو شب‌هایمان را به امید آن که هلال ماهگونش را

یک بار دیگر در خواب به نظاره بنشینیم به صبح رساندیم.طنین صدای دلنشینش همچنان در گوش ما،

مهربانیش در قلب ما و زیبایی چهره‌اش همیشه در یاد ماست.

اشعار کوتاه و بلند چهلم پدر

***

***

ای سفر کرده به دورای فرو مانده به خاک

ای وجودت همه پاکچه غم انگیز شبی بود، شب رفتن تو

***

***

***

چهل غروب غمبار گذشت

سایه‌ای بود و پناهی بود و نیستشانه‌ام را تکیه گاهی بود و نیست

***

پدرم ناله شب‌گیر تو را می‌شنومشکوه از عالم تقدیر تو را می‌شنوم

تا سحر زمزمه کردی ز بیداد زمانگریه از درد زمین‌گیر تو را می‌شنوم

شعر دو بیتی فوت پدر

چهل شب چشم من (ما) با گریه خو کردچه شب‌ها با تو بودن آرزو کرد

چهل شب تا سحر نقش خیالتکنار من (ما) نشست و گفتگو کرد

***

***

آن روز گدازه دلم را دیدمخاکستر تازه دلم را دیدم

وقتی که به روی دوش مردم می‌رفتتشییع جنازه دلم را دیدم

چهل روز است که دل‌تنگی‌های غروب را با بودن در کنار مزارت، سپری می‌کنیمو در نهایت ناباوری، باورمان شده که تو دیگر نیستی،

دیگر نمی‌آیی و دیگر نباید منتظرت باشیمدیگر تو ای شمع فروزان، را نمی‌بینیم،

ولی طنین صدای دل‌نشینت همچنان در گوش ما

و مهربانت در قلب ما و زیبایی چهره‌ات همیشه در یاد ماست

***

ز سروش باغ رضوان، تو چه نغمه‌ای شنیدیکه وصال کوی جانان، به بهای جان خریدی

شرری زدی به جان‌ها، که بیان آن نشایدگوهر دلم تو بودی، که به خاک آرمیدی

دل ما شکسته اما، تو نمرده‌ای پدر جانکه تو از فنا گذشتی، به سر بقا رسیدی

***

پدرم هجر تو اندوه و غم ماست هنوزشد چهل روز فراق غصه به دل‌هاست هنوز

دست مهرت ز سرم کوته و بیچاره شدمآرزوی رخ زیبای تو رؤیاست هنوز

***

***

جمله و شعر برای چهلم پدر

***

***

با دستانی بر سینه و قامتی خمبه نشانه صمیمانه‌ترین تشکرها ایستاده‌ایمو نیز به خود می‌بالیمکه پدری همچون تو داشتیم

ضمن عرض سپاس و تشکر از الطاف کلیه سروران گرامیکه در مراسم تشییع، تدفین و مجالس ترحیم زنده یاد

***

***

***

***

چهل روزه صدای تو نمیاد

دلم کرده هواتو داد و بیداد

تو نیستی خونۀ دل سوت و کوره

دیوار بینِ مون این خاک گوره

پدر ای مهربونم یاور من

تو بودی عشق و ایمان باور من

فراقت ای پدر سخته برامون

مثِ جون کندنه سخته برامون

به راهی رفته ای که خیلی دوره

میون آسمون اون جا که نوره

دلم تنگه دلم تنگه دلم تنگ

غم دوریت به جونم می زنه چنگ

چرا بی رحمه بابا این زمونه

دلم کرده کباب اشکم روونه

خدا صبرم بده طاقت بیارم

که جز تو یاوری دیگر ندارم

***

***

هنوز باورمان نمی‌شود که چهل روز

از رفتن ناگهانی‌اش گذشته استهنوز سخت است بپذیریم آن لبخندها و مهربانی‌ها،

همچون دانه‌ای در زیر خاک خفته استاما یقین داریم یادش جوانه خواهد زد و نام و نشانش، درختی سبز و تناور خواهد شد

***

چهل روز است روی خوبت را ندیدم، پدرمدر فراقت شعر هجران می‌سرودم، پدرم

کاش می‌مردم، نمی‌دیدم که رفتی زیر خاکخاک بر سر شد مرا زین غم که دیدم، پدرم

***

روزگاری است که ما حال پریشان داریمز غم مرگ پدر، دیدة گریان داریم

بود اخلاق خوشش ورد زبان همگاناعتباری که به ما هست ز ایشان داریم

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا