متن و جملات

شعر نگاه و برگزیده اشعار با موضوع نگاه

برگزیده و گلچین شعر نگاه

در این بخش شعر نگاه با گلچین و برگزیده اشعار با موضوع نگاه زیبا، نگاه عاشقانه و اولین نگاه را ارائه کرده ایم با ما همراه باشید.

تمام راز آمدن، در اولین نگاه بودو راز آن نگاه هم، بدست آفتاب بودتمام چیزهای خوب، در اولین نگاه بود

در اولین نگاه تو، شراری از صد آفتابو سوز یک جهان عطش، برای آب زندگیحرارت نگاه تو، به گرمی شراب بود

در اولین نگاه تو، نشانی از صد آئینهو پاکی کبوتران، و عصمت فرشتگانو آن نگاه مهربان، چو چشمه ای زلال بود

در اولین نگاه تو، صلابتی چو کوههاو وسعتی چو آسمان، و کهکشان بیکراننگاه تو چه استوار، چو صخره ای بر آب بود

در اولین نگاه تو، لطافت بهار نوو سبزی هزار برگ و عطر یاس و نسترنطراوت نگاه تو، شقایقی تمام بود

در اولین نگاه تو، امید لحظه های خوشهزار سینه آرزو و شوق گرم آمدنصعود لحظه های من، به اوج التهاب بود

در اولین نگاه تو، سکوت آسمان شبچو اختران آسمان، پر از کلام، پر از پیامصدای آن نگاه گرم، به وسعت کلام بود

تمام حرفهای من، پر از ترانه و سرودتمام لحظه های من که می گذشت و بی تو بودقسم به هر چه آسمان، سراسر اشتباه بود

شاعر امیر جاویدی

نگاهت را گره بزن

به هر لحظه من

حس امنیت می گیرم

وقتی تو درگیر منی…

اشعار نگاه عاشقانه و نگاه زیبا

من ندانم به نگاه تو چه رازی است نهان

که من آن راز توان دیدن و گفتن نتوان

که شنیده است نهانی که در آید در چشم

یا که دیده است پدیدی که نیاید به زبان؟

یک جهان راز درآمیخته داری به نگاه

در دو چشم تو فرو خفته مگر راز جهان؟

چو به سویم نگری لرزم و با خود گویم

که جهانی است پر از راز به سویم نگران

چشم باز کن و دور و برت را نگاه کن …

یعنی که حال قلب مرا رو به راه کن …

نگاهت!

نگاهت چه رنج عظیمی ‌است،

وقتی به یادم می‌آورد

که چه چیزهای فراوانی را

هنوز به تو نگفته‌ام

بعد از اولین نگاهت

من در شهرچشمانت گم شدم

کوچه های شهر،بوی آسمان می داد

روی بام خانه ها،لانه کرده بود فریاد

بعد از اولین نگاهت

خاطره هایم جان تازه ای گرفتند

و من با لحظه هایم همدم ناقوس شب شدیم

بعد از اولین نگاهت

دیوانگان مرا به سخره گرفتند

و هیچ کسی نمی دانست

عطر نگاه تو آوارگی دارد

می دانم دستان کوچکم

نمی توانند آغوش گرمی برای دلتنگی هایت باشند

اما بدان در جنگ با گریه ها

طلایه دار سپاه تو،منم

بدون نگاهت،عشق را نمی فهمم

و نفس کشیدن اجباریست

بعد از اولین نگاهت

احساسم بال در آورد

و به سوی شهر چشمانت پر کشید

شاعر ابوالفضل هوشمند

شعر نگاه از شاعران ایرانی

دلبسته ی چشمان تو و دل نگرانم

به طرز نگاه تو که بند است جهانم

در دشت دلم عطر تو پیچید دوباره

هر لحظه کنار تو بهار است خزانم

چه شیرینوسوسه اولین گناهسرزنش اولین نگاهشرم اولین بوسهحس غریب قدم نهادندر اولین وعدهگاهطپش نبضدر اولین آغوشلذت شنیدناولین آوازیباستعاشق شدندر اولین نگاهسوگند بهنخستینذوستت دارمهامنچون سایه لطیف وسوسه شیطانتا مرز ستونهابا توهستم

شاعر دیانا بتواز

اشعار احساسی نگاه عاشقانه

دلبسته ی چشمان تو و دل نگرانم

به طرز نگاه تو که بند است جهانم

در دشت دلم عطر تو پیچید دوباره

هر لحظه کنار تو بهار است خزانم

چه عاشقانه ای خواهد شد

وقتی نگاه در نگاه تو

نفس در نفس های تو

در آغوشی پر از عطرِ تنِ تو

آرام بگویم دوستت دارم

چشمم چو به چشم خویش چشم تو بدید

بی چشم تو خواب چشم از چشم رمید

ای چشم همه چشم به چشمت روشن

چون چشم تو چشم من دگر چشم ندید

ای قامتت بلندتر از قامت بادبان ها

و فضای چشمانت

گسترده تر از فضای آزادی…

تو زیباتری از همه ی کتاب ها که نوشته ام

از همه ی کتاب ها که به نوشتن شان می اندیشم…

و از اشعاری که آمده اند…

و اشعاری که خواهند آمد…

ای چشم تو دلفریب و جادو

در چشم تو خیره چشم آهو

در چشم منی و غایب از چشم

زآن چشم همی‌کنم به هر سو

صد چشمه ز چشم من گشاید

چون چشم برافکنم بر آن رو

چشمم بستی به زلف دلبند

هوشم بردی به چشم جادو

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

همچنین ببینید
بستن
دکمه بازگشت به بالا