متن و جملات

شعر عاشقانه تبریک سال نو / شعر زیبای بهار و نوروز تقدیم به عشق و همسر

فصل بهار و نوروز احساسی نو شدن و طراوت به افراد می بخشد. می توانید با انتخاب یک شعر عاشقانه با موضوع بهار و سال نو، حس و حال خوب خود را به عشق و همسر خود منتقل نمایید. پس اگر می خواهید در این فصل زیبا دل همسر یا معشوقتان را شاد کنید تنها کافی است در ادامه همراه سایت بزرگ هم نگاران باشید چرا که ما اشعار بسیار زیبای عاشقانه برای تبریک سال نو را برای شما دوستان آماده کرده ایم.

بوی باران، بوی سبزه، بوی خاک

شاخه‌های شسته، باران خورده، پاک

آسمان آبی و ابر سپید

برگ‌های سبز بید

عطر نرگس، رقص باد

نغمه شوق پرستوهای شاد

خلوت گرم کبوترهای مست

نرم نرمک می‌رسد اینک بهار

خوش به حال روزگار

خوش به حال چشمه‌ها و دشت‌ها

خوش به حال دانه‌ها و سبزه‌ها

خوش به حال غنچه های نیمه‌ باز

خوش به حال دختر میخک که می‌خندد به ناز

خوش به حال جام لبریز از شراب

خوش به حال آفتاب

ای دل من گرچه در این روزگار

جامه رنگین نمی‌‌ پوشی به کام

باده رنگین نمی‌بینی به جام

نقل و سبزه در میان سفره نیست

جامت از آن می که می‌‌ باید تهی است

ای دریغ از تو اگر چون گل نرقصی با نسیم

ای دریغ از من اگر مستم نسازد آفتاب

ای دریغ از ما اگر کامی نگیریم از بهار

گر نکوبی شیشه غم را به سنگ

هفت رنگش می‌شود هفتاد رنگ

دلت آبى تر از دریا عزیزمبه کامت گردش دنیا عزیزمالهی همیشه چون گل بخندىبهارانت خوش و زیبا عزیزم«سال نو مبارک»

عید آمد و عید آمد یاری که رمید آمد

عیدانه فراوان باد تا باد چنین بادا

ماه من چهره برافروز که آمد شب عیدعید بر چهره چون ماه تو می باید دیدنوبت سال کهن با غم دیرینه گذشتسال نو با طرب و غلغله شوف دمید«عید نوروزتان مبارک باد»

بهار از آسمان می باردو خورشید پشت پنجره به من می گوید کهاین بهارعشق ما گل خواهد دادعیدت مبارک عشق آسمانیم

شعر کوتاه عاشقانه نوروز

مثل لحظه ای که باغ, در ترنم ترانه شکوفا میشود, غرق در شکوفه میشود

روزگارتان بهـار لحظه هایتان پر از شکوفـه باد.

سال نـو مبارک

برخیز که می‌رود زمستانبگشای در سرای بستاننارنج و بنفشه بر طبق نهمنقل بگذار در شبستانوین پرده بگوی تا به یک بارزحمت ببرد ز پیش ایوانبرخیز که باد صبح نوروزدر باغچه می‌کند گل افشانخاموشی بلبلان مشتاقدر موسم گل ندارد امکانآواز دهل نهان نمانددر زیر گلیم عشق پنهانبوی گل بامداد نوروزو آواز خوش هزاردستانبس جامه فروختست و دستاربس خانه که سوختست و دکانما را سر دوست بر کنارستآنک سر دشمنان و سندانچشمی که به دوست برکند دوستبر هم ننهد ز تیربارانسعدی چو به میوه می‌رسد دستسهلست جفای بوستانبان

عید عاشقان، عاشقانه مبارک باد

بهار شوق انگیز بر قامت سبز وجودتان،شکوفه باران باد

لبتان پر خنده، قلبتان از مهر آکنده، دولتتان پاینده و نوروزتان فرخنده باد

دلت شاد و لبت خندان بماند

برایت عمر جاویدان بماند

خدا را می‌دهم سوگند بر عشق

هر آن خواهی برایت آن بماند

به پایت ثروت افزونی بریزد

که چشم دشمنت حیران بماند

تنت سالم سرایت سبز باشد

برایت زندگی آسان بماند

تمام فصل سالت عید باشد

چراغ خانه ات تابان بماند

سال نو بر عاشقان مبارک

باز کن پنجره را که بهاران آمد که شکفته گل سرخ به گلستان آمد

خوش آمد گل وز آن خوشتر نباشدکه در دستت بجز ساغر نباشدزمان خوشدلی دریاب و در یابکه دایم در صدف گوهر نباشدغنیمت دان و می خور در گلستانکه گل تا هفته دیگر نباشدایا پرلعل کرده جام زرینببخشا بر کسی کش زر نباشدبیا ای شیخ و از خمخانه ماشرابی خور که در کوثر نباشدبشوی اوراق اگر همدرس ماییکه علم عشق در دفتر نباشدز من بنیوش و دل در شاهدی بندکه حسنش بسته زیور نباشدشرابی بی خمارم بخش یا ربکه با وی هیچ درد سر نباشدمن از جان بنده سلطان اویسماگر چه یادش از چاکر نباشدبه تاج عالم آرایش که خورشیدچنین زیبنده افسر نباشدکسی گیرد خطا بر نظم حافظکه هیچش لطف در گوهر نباشد

عشق من عید نوروزت مبارک

برخیز که باد صبح نوروز در باغچه میکند گل افشان

با سبزه و سیب و آینه می آید نوروز

باد نوروزی همی در بوستان بت گر شود

تا ز صنعش هر درختی لعبتی دیگر شود

در این بهار دل انگیز ؛ مزرع سینه اتان از سبزه ی محبت ؛ سبز و خرم باد

یادت همه ی روز خوشتر از عید کاین منشا شادی جهان اسـت

در این بهار سبز و روح بخش، امیداست:

نظر مهر ربوبیت در دل تان بر دوام

بر بساط عافیت آرام

کارهایتان بر نظام

دولتتان تمام

و روز و نوروزتان فرخنده در ایام باشد.

سبزترین و دلنوازترین تبریکات خودرا تقدیم حضورتان می نمایم.

دل تان درنظر حق شادان و جانتان بـه مهر ازل، نازان باد.

شعر کوتاه نوروز برای عشق

ز کوی یار می آید نسیم باد نوروزی از این باد ار مدد خواهی چراغ دل بر افروزی

بوی جان می آید اینک از نفس های بهاردستهای پر گل اند این شاخه ها ، بهر نثاربا پیام دلکش ” نوروزتان پیروز باد ”با سرود تازه ” هر روزتان نوروز باد ”شهر سرشار است از لبخند ، از گل ، از امیدتا جهان باقی است این آئین جهان افروز باد . .

ساقیا آمدن عید مبارک بادت آن مواعید که دادی نرود از یادت

نوروزتان همراه با شکفتن آرزوهایتان فرخنده باد

آراست بهار کوی و دروازه خویش

افگند بـه باغ و راغ آوازه خویش

بنمای بهار را رخ تازه خویش

تا بشناسد بهار اندازه خویش

و انتهای این قصه‌ی سرد و سفید همیشه سبز خواهد بود

تا رسیدن سال نو ، تنها یک سلام خورشید باقی ست

هزاران تبریک

تا منزل آدمی سرای دنیاست

کارش همه ی جرم و کار حق لطف و عطاست

خوش باش کـه آن سرا چنین خواهد بود

سالی کـه نکوست از بهارش پیداست

زنــدِگـی زیبـاسـٺیَعنــیدُرسـٺ از هَماݩ لَحظہ ای کِہتـــــ❤ــــوتمـــام زنــدِگـی ام شُـدینوروز مبارک عشق من

بـهاران فیض دیگر دارد امسال هوایش مشک و عنبردارد امسال

عـــــروس قله ای پا میر و بابا بدامن لعل و گوهر دارد امسال

ای ابر بهار خانه پرورده توست

ای خار درون غنچه خون کرده توست

ای غنچه عروس باغ در پرده توست

این باد صبا این همـه آورده توست

جشن فـــرخنده فـــرودیـن است روز بازار گـــل و نسرین است

فروردین است و روز فـــروردین شادی و طــرب را کنــد تلقیــــن

ای دو لب تو چو مــی مـــرا ده کان باشــد رسم روز فـــرودیــن

اشعار زیبای سال نو برای همسر

جهان از باد نوروزی جوان شد زهی زیبا که این ساعت جهان شد

شمال صبحدم مشکین نفس گشت صبای گرم رو عنبر فشان شد

عطر نرگس، رقص باد،

نغمه شوق پرستوهای شاد

خلوت گرم کبوترهای مست

نرم نرمک میرسد اینک بهار

خوش به حال روزگار

باز هفت سین سرور| ماهی و تنگ بلور| سکه و سبزه و آب| نرگس و جام شرابباز هم شادی عید| آرزوهای سپید| باز لیلای بهار| باز مجنونی بید| باز هم رنگین کمانباز باران بهار| باز گل مست غرور| باز بلبل نغمه خوان| باز رقص دود عودباز اسفند و گلاب| باز آن سودای ناب| کور باد چشم حسود| باز تکرار دعایا مقلب القلوب| یا مدبر النهار|حال ما گردان تو خوب|راه ما گردان تو راستباز نوروز سعید|باز هم سال جدید|باز هم لاله عشق|خنده و بیم و امیدعید شما مبارک

شعر بلند نوروز برای عشق

و انتهای این قصه ی سرد و سفید، همیشه سبز خواهد بود

تا رسیدن سال نو، تنها یک سلام خورشید باقی ست

از عشق بهار و بلبل و جام طرب

گل جان چمن بود کـه آمد بر لب

لب کن چو لب چمن کنون لعل سلب

جان چمن و جان چمانه بطلب

عید 1402 رابه شـما تبریک عرض میکنیم

در پرتو الطاف ایزد منان ،نوروز فرخنده بر روزگار خرمتان مبارک

و بهار شوق انگیز بر قامت سبز وجودتان شکوفه باران باد

گشت گرداگرد مهر تابناک ، ایران زمین روز نو آمد و شد شادی برون زندر کمین

ای تو یزدان ، ای تو گرداننده ی مهر و سپر برترینش کن برایم این زمان و این زمین

یا مقلب القلوب والابصار یا مدبر اللیل و النهار یا محول الحول و الاحوال حول حالنا الی احسن الحال

ز کوی یار می آید نسیم باد نوروزی

از این باد اَر مدد خواهی چراغ دل برافروزی

به صحرا رو که از دامن غبار غم بیفشانی

به گلزار آی کز بلبل غزل گفتن

اشعار نوی عاشقانه بهار و سال جدید برای همسر

تویى بهارِ دلم

با تو احْسَنُ الحالَم

بیا بهار شود

چار فصلِ امسالم

بیا مُقَلّبِ قلبم،

دلیل نوروزم

بیا کناره

بگیرد بدی از اقبالم

نویدِ رویِ تو را

می دهد بمن حافِظ

بیا که فال

گرفتم تو بوده ای فالم ..

نوروزتان همراه با شکفتن آرزوهایتان فرخنده باد

عقل تکرار را نمی پذیرد ، اما احساس آری

طبیعت نیز دوستدار تکرار است

طبیعت را ساخته اند از تکرار

تکرار نو شدن بهار زیبا مبارک . . .

بر سفره ی هفت سین نشستن نیکوست

هم سنبل و سیب و دود کُندر خوشبوست

افسوس که هر سفره کنارش خالی ست

از پاره دلی گمشده یا همدم و دوست

دوباره معجزه آب و آفتاب و زمین

شکوه جادوی رنگین کمان فروردین

شکوفه و چمن و نور و رنگ و عطر و سرود

سپاس و بوسه و لبخند و شادباش و درود

گشت گرداگرد مهر تابناک ، ایران زمین / روز نو آمد و شد شادی برون زندر کمینای تو یزدان ، ای تو گرداننده ی مهر و سپر / برترینش کن برایم این زمان و این زمین . . .

اي بلبل خوش‌نوا فغان كنعيد است، نواي عاشقان كنچون سبزه زخاك سربرآوردترك دل و برگ بوستان كنصد گوهر معني ار تواندر گوش حريف نكته‌دان كنوان دم كه رسي به شعر عطاردر مجلس عاشقان روان كن

عید عاشقان مبارک

بـیامد شاهد شیرین نوروز | بنازم سفره ای هفت سین نوروز

زچشم ابر نیسا نی دراین فصـل | بریزد اشـک مشک آگین نوروز

عیدتان مبارک

خودت گفتی وعده در بهار استبهار آمد دلم در انتظار استبهار هر شخصی عید است و نوروزبهار عاشقان دیدار یار است

هموطن نوروز تو پیروز باد ای وطن هر روز تو نوروز باد

بعد از این هر روز بهتر روز ما جاودانه تا ابد نوروز ما

نوبهار است در آن کوش که خوشدل باشیکه بسی گل بدمد باز و تو در گل باشیمن نگویم که کنون با که نشین و چه بنوشکه تو خود دانی اگر زیرک و عاقل باشیچنگ در پرده همین می‌دهدت پند ولیوعظت آن گاه کند سود که قابل باشیدر چمن هر ورقی دفتر حالی دگر استحیف باشد که ز کار همه غافل باشینقد عمرت ببرد غصه دنیا به گزافگر شب و روز در این قصه مشکل باشیگر چه راهیست پر از بیم ز ما تا بر دوسترفتن آسان بود ار واقف منزل باشیحافظا گر مدد از بخت بلندت باشدصید آن شاهد مطبوع شمایل باشی

صد سال زنده باشی عشق من

مبارک بادت این سال و همه سال همایون بادت این روز و همه روز

در این نیکو دم و فرخنده نوروز زمان بر کامتان باشد شب و روز

به لطف حق چو این نوروز باشید سلامت، خوشدل و سرزنده هر روز

در آن سپیده دم که آمدیچون شعری زیباآفتاب و بهار نیز با تو آمدندکاغذهای روی میزم سبز شدند

از تو حرف می‌ زنم چنان نوبرانه می‌ شومکه بهار هم دهانش آب می‌ افتد

نو بهار است در آن کوش که خوشدل باشیکه بسی گل بدمد باز و تو در گل باشی

سعدی

این‌ سان که با هوای تو در خویش رفته‌ امگویی بهار در نفس مهربان توست

گذشت فصل زمستان گذشت سردی و سوزبیا ورق بزن این فصل را، بهار منی

ای تو آن ناب ترین رایحه ی شعر بهارتو مگر جام شرابی که چنین گیرایی؟

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا