شعر

شعر شماره ۷ از مجموعه اشعار فروغ فرخزاد/ معشوق من با آن تن برهنه بی‌شرم

شعر شماره ۷ از مجموعه اشعار فروغ فرخزاد را در هم نگاران قرار داده‌ایم. فروغ فرخزاد با استفاده از زبان و فرم‌های جدید، به ویژه شعر نیمایی و سپید، به بازتعریف شعر فارسی کمک کرد. او از قید و بندهای قالب‌های کلاسیک فراتر رفت و با زبانی ساده و صریح، احساسات عمیق خود را بیان کرد. این نوآوری باعث شد تا شعر فارسی به سمت مدرنیته حرکت کند و فضایی جدید برای بیان اندیشه‌ها و احساسات فراهم آورد. همچنین شعر شماره ۸ از مجموعه اشعار فروغ فرخزاد؛ ما تکیه داده نرم به بازوی یکدگر در روحمان طراوت … را در سایت هم نگاران بخوانید.

شعر شماره ۷

معشوق من

با آن تن برهنه بی‌شرم

بر ساق‌های نیرومندش

چون مرگ ایستاد.

خط‌های بی‌قرار مورب

اندام‌های عاصی او را

در طرح استوارش

دنبال می‌کنند.

معشوق من

گوئی زنسل‌های فراموش گشته است

گوئی که تاتاری

در انتهای چشمانش

پیوسته در کمین سواری‌ست

گوئی که بربری

در برق پر طراوت دندان‌هایش

مجذوب خون گرمِ شکاری‌ست.

معشوق من

همچون طبیعت

مفهوم ناگزیر صریحی دارد

او با شکست من

قانون صادقانه قدرت را

تائید می‌کند.

او وحشیانه آزاد است

ماننده یک غریزه سالم

در عمق یک جزیره نامسکون

او پاک می‌کند

با پاره‌های خیمه مجنون

از کفش خود غبار خیابان را.

معشوق من

همچون خداوندی در معبد نپال

گوئی از ابتدای وجودش

بیگانه بوده است

او

مردی‌ست از قرون گذشته

یادآور اصالت زیبائی.

او در فضای خود

چون بوی کودکی

پیوسته خاطرات معصومی را

بیدار می‌کند

او مثل یک سرود خوش عامیانه است

سرشار از خشونت و احساس.

او با خلوص دوست می‌دارد

ذرات زندگی را

ذرات خاک را

غم‌های آدمی را

غم‌های پاک را

او با خلوص دوست می‌دارد

یک کوچه‌باغ دهکده را

یک درخت را

یک ظرف بستنی را

یک بند رخت را.

معشوق من

انسان ساده‌ئیست

انسان ساده‌ئی که من او را

در سرزمین شوم عجایب

چون آخرین نشانۀ یک مذهب شگفت

در لابلای بوته پستان‌هایم

پنهان نموده‌ام…

تفسیر این شعر

این شعر به توصیف معشوق شاعر می‌پردازد و احساسات عمیق و پیچیده‌ای را در مورد او بیان می‌کند. در ادامه، به زبان ساده‌تر و با توضیحات مناسب، نکات اصلی شعر را بررسی می‌کنیم:

1. معشوق برهنه و بی‌شرم: شاعر معشوق خود را توصیف می‌کند که با زیبایی و بی‌شرمی خاصی ایستاده است. این تصویر می‌تواند نشان‌دهنده‌ی جذابیت و قدرت او باشد.

2. اندام‌های عاصی: شاعر به حرکات و حالت‌های بدن معشوق اشاره می‌کند که نشان‌دهنده‌ی شور و حرارت اوست. این حرکات همچون خطوطی بر روی بدن او کشیده شده‌اند.

3. نسل‌های فراموش شده: شاعر اشاره می‌کند که معشوقش به گونه‌ای است که انگار از زمان‌های قدیم آمده و با تاریخ و فرهنگ غنی مرتبط است.

4. چشمان و دندان‌ها: شاعر به چشمان معشوق اشاره می‌کند که در آن‌ها حس خطر و جذابیت وجود دارد. دندان‌های او نیز نماد زیبایی و قدرت هستند.

5. طبیعت و قدرت: معشوق به طبیعت تشبیه می‌شود که دارای قوانین خاص خود است. این اشاره به قدرت و آزادی او دارد.

6. خلوص و عشق: شاعر بیان می‌کند که معشوق با خلوص به زندگی، غم‌ها، و چیزهای ساده‌ای مانند درخت یا کوچه‌باغ عشق می‌ورزد. این نشان‌دهنده‌ی سادگی و صداقت اوست.

7. انسان ساده: در نهایت، شاعر معشوق خود را انسانی ساده و بی‌آلایش توصیف می‌کند که در دنیای پر از عجایب او را پنهان کرده است.

به طور کلی، این شعر حاوی تصاویری زیبا از عشق، زیبایی، قدرت، و سادگی است. شاعر با استفاده از توصیفاتی عمیق و نمادین، احساسات خود را نسبت به معشوقش بیان می‌کند و نشان می‌دهد که چگونه این عشق در دل او جای دارد.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا