در این بخش مجموعه شعر سلام احساسی با اشعاری زیبا با کلمه سلام عاشقانه را گردآوری کرده ایم.
فهرست موضوعات این مطلب
اشعار زیبای سلاممجموعه شعر سلام عاشقانهاشعار با موضوع سلامشعر و متن سلام احساسیشعر سلام برای عشقشعر دو بیتی سلاماشعار سلام به عزیزانشعر انگیزشی سلام
زهی سعادت من کهم تو آمدی به سلامخوش آمدی و علیک السلام و الاکرامقیام خواستمت کرد عقل میگویدمکن که شرط ادب نیست پیش سرو قیام
***
با زلف پر شکن دل نادیده کام ساختاز دانه مرغ ما به گرههای دام ساختخورشید در دو هفته کند ماه را تمامحسن تو کار من به نگاهی تمام ساختهر چند هست بی ادبی خواهش دگرزان لب نمی توان به جواب سلام ساخت
سلام و صبح بخیر به تو شکوفه اقاقیکه در کویر سینه ام گوهر شب چراغی
سلام و صبح بخیر به تو نم نم بارون بهارروز قشنگت سبز و شاد شکوفه سرخ انار
سلام و صبح بخیر به تو رازقی سرخ و سپیدکاش بدونی دوستت دارم شبنم روی برگ بید
اشعار زیبای سلام
مستانه سروِ قامتِ او در خرام شدطوق گلوی فاختگان خط جام شدهر چند عشق، دشمن کام است، از آن دولبقانع نمی توان به جواب سلام شد
***
ماه چنین کس ندید خوش سخن و کش خرامماه مبارک طلوع سرو قیامت قیامگو به سلام من آی، با همه تندی و جوروز من بیدل ستان جان به جواب سلام
***
بهترین واژه در شروع کلامنام حق باشدت به ذکر سلام
آن سلامی که اسم پاک خداستپر انرژی ؛ دری به فضل و عطاست…
***
سلام بر معشوقکه چهره اش قمر و چشم او ستاره ی اوستسلام بر عشقکه قطره قطره ی اشک شبانه چاره ی اوستبه چشم یار سلامکه سوز ماز نگاه وی و شراره ی اوستسلام من به سپهرکه زینت شب ما ابر پاره پاره ی اوستبه شب سلام سلامکه هر ستاره ی رخشنده گوشواره ی اوستسلام بر شبنمکه غنچه بستر و گلبرگ گاهواره ی اوستسلام بر فرزندکه راحت دل ما دیدن دوباره ی اوستسلام بر مادرکهدیده ی همگان عاشق نظاره ی اوستبه کردگار سلامکه خلق عالم و آدم یه یک اشاره ی اوستبه حق سلام که هر جا طلوع زیباییستنشان نعمت و الطاف آشکاره ی اوست
مهدی سهیلی
***
پای در خلوت ما از در عادت مگذاردر دل باز چو شد وقت سلام است اینجا
***
هم کلام لحظه های بی کسیمونس شب های تنهایی سلام
سلام و صبح بخیر ای مهربون یاردعا کردم برایت روز پر بار
چون ره کنیم در دل مشکل پسند تو؟ما را که در حریم تو راه سلام نیست
مجموعه شعر سلام عاشقانه
دیر است که دلدار پیامی نفرستادننوشت سلامی و کلامی نفرستاد
صد نامه فرستادم و آن شاه سوارانپیکی ندوانید و سلامی نفرستادحافظ به ادب باش که واخواست نباشدگر شاه پیامی به غلامی نفرستاد
***
بهار آمد بهار آمد سلام آورد مستان رااز آن پیغمبر خوبان پیام آورد مستان رازبان سوسن از ساقی کرامتهای مستان گفتشنید آن سرو از سوسن قیام آورد مستان را
***
صنما تو همچو آتش قدح مدام داریبه جواب هر سلامی که کنند، جام داریچو سلام تو شنیدم ز سلامتی بریدمصنما هزار آتش تو در آن سلام داری
سلام به تو سلطان قلب عاشقمبه یادت هستم تو همه دقایقم
یه سلام و صبح بخیر با طراوتدوست دارم بی حد و بی نهایت
***
اول سلام و بعد سلام و سپس سلامبا هر نفس ارادت و با هر نفس سلام
باید سلام کرد و جواب سلام شدبر هر کسی که هست از این هیچ کس سلام
فرقی نمی کند که کجایی ست لهجه اتاترک سلام، کرخه سلام و ارس سلام
ظهر بلوچ، نیمه شب کُرد و ترکمنصبح خلیج فارس، غروب طبس سلام
بازارگان درد! اگر می روی به هنداز ما به طوطیان رها از قفس سلام
«دیشب به کوی میکده راهم عسس ببست»گفتم به جام و باده و مست و عسس سلام
معنای عشق غیر سلام و علیک نیستوقتی سلام رکن نماز است، پس سلام!
قبل از سلام جام تشهد گرفته ایمما کشتگان مسلخ عشقیم، والسلام!
«علیرضا قزوه»
سلام کنیمعشق را وارد کلام کنیمتا به هر عابری سلام کنیم
و به هر چهره ای تبسم داشتما به آن چهره احترام کنیم
زندگی در سلام و پاسخ اوستعمر را صرف این پیام کنیم
عابری شاید عاشقی باشدپس به هر عابری سلام کنیم
هادی خسروی پور
اشعار با موضوع سلام
تیره صبحی که مرا از تو سلامی نرسدتلخ روزی که ز شهد تو بیانی نرسد
***
من بعد از این اگر به دیاری سفر کنمهیچ ارمغانیی نبرم جز سلام دوسترنجور عشق به نشود جز به بوی یارور رفتنیست جان ندهد جز به نام دوست
***
سلامٌ للذين أُحبُّهم عبثاً؛ سلامٌ للذين يُضيئهم جرحي
سلام بر آنان که بیهوده دوستشان دارم؛سلام بر آنان که زخمم روشنی بخششان است
«محمود درویش: شاعر معاصر فلسطینی»
***
گوش من منتظر، پیام تو راجان به جان جسته یک سلام تو رادر دلم خونِ شوق میجوشدمنتظر بوی جوشِ جام تو را…
***
سلامی چو بوی خوش آشناییبدان مردم دیدۀ روشنایی
درودی چو نور دل پارسایانبدان شمع خلوتگه پارسایی
***
شبی ستارۀ دولت به بام ما افتدکه از لب تو شرابی به جام ما افتدلبی که رنگ نمی گیرد از فروغ سهیلکجا به فکر جواب سلام ما افتد؟
***
من از زبان لطافتحروف الفباو از حضور صداقتبه لحن روشن رؤیاسلام ساده ام رابه تو تقدیم می کنم – زیبا !اگر چه توالی حادثه ها ، چشمم به روی مهر می بنددولی حضورحادثه تکراری استو طراوت جان تو تنهاستمن از کدام سمت خیال بیایم؟!یاد کدام خاطره ی زرد – تو را آزردکه اینگونه بی تابی ! راستی!این چندمین سلام تو بودکه بی استقامت واحهدر سراپای خویش – فرویم ریخت؟!…محکوممبه تنهایی در برهوتمبه من بگوآری بگو ، سهم من از سایه موّاج گیسوانتبرهنه در آفتاب سوزان است؟
مسعود نکویی
ز سلام خوشسلامان، بکشم ز کبر دامانکه شدست از سلامات، دل و جان ما مُطیّب
***
سلامخداحافظ!چیز تازه ای اگر یافتید،بر این دو اضافه کنیدتا بل باز شود این در گم شده بر دیوار.
«حسین پناهی»
اگر تو برشکنی دوستان سلام کنندکه جور قاعده باشد که بر غلام کنندهزار زخم پیاپی گر اتفاق افتدز دست دوست نشاید که انتقام کنندبه تیغ اگر بزنی بیدریغ و برگردیچو روی باز کنی بازت احترام کنند
***
سلام ای آشنای نا آشناآشنایی تو به کجا خواهد کشیدبه بی کران محبت و صمیمیتیا به اوج عشق و دوستیشاید اینگونه نباشدشاید ، شاید این آشنایی میبرد انسان راتا سقوط، تا مرگ ، تا بی سامانیتو بگو ، تو بگو ای که به نام آشناواردزندگی من شده ایاز سکوتت پیداست که به من می خندی
میثم شملان
شعر و متن سلام احساسی
امروز شهر ما را صد رونق است و جان استزیرا که شاه خوبان امروز در میان استای جان جان جانان از ما سلام برخوانرحم آر بر ضعیفان عشق تو بیامان است
***
ز ما سلام به دارالسلام دار رسانکه در زمانۀ ما خلق پنبه در گوشندحدیث اهل زمین قابل شنیدن نیستبه ذوق حرف که این نه صدف همه گوشند
***
تا اینکه او رسید کنارم ، سلام کردبا یک سلام ساده مرا رام رام کرد
با دست خویش به دستم ترانه ریختلبخند او به دلم غم حرام کرد
شعر سلام برای عشق
به لحظه های با تو بودن سلام می کنمبه سینه ام دلی هست به نام می کنم
تهی می شوم از گمانه ی بی تو بودن ودر امتداد با تو بودن ازدحام می کنم
***
سلام!حال همهی ما خوب استملالی نیست جز گم شدن گاه به گاه خیالی دورکه مردم به آن شادمانیِ بیسبب میگویندبا این همه عمری اگر باقی بودطوری از کنار زندگی میگذرمکه نه زانوی آهوی بیجفت بلرزد ونه این دل ناماندگار بیدرمان!*تا یادم نرفته است بنویسمحوالیِ خوابهای ما سال پربارانی بودمیدانم همیشه حیاط آنجا پر از هوای تازهی باز نیامدن استاما تو لااقل، حتی هر وهله، گاهی، هر از گاهیببین انعکاس تبسم رویاشبیه شمایل شقایق نیست!راستی خبرت بدهمخواب دیدهام خانهای خریدهامبیپرده، بیپنجره، بیدر، بیدیوار … هی بخند!
*
بیپرده بگویمت
چیزی نمانده است، من چهل ساله خواهم شدفردا را به فال نیک خواهم گرفتدارد همین لحظهیک فوج کبوتر سپیداز فرازِ کوچهی ما میگذردباد بوی نامهای کسان من میدهدیادت میآید رفته بودیخبر از آرامش آسمان بیاوری؟
*
نه ریرا جان
نامهام باید کوتاه باشدساده باشدبی حرفی از ابهام و آینه،از نو برایت مینویسمحال همهی ما خوب استاما تو باور نکن!
«سیدعلی صالحی»
***
شعر سلام مولانابر گرد ماهش میتنم بیلب سلامش میکنمخود را زمین برمیزنم زان پیش کو گوید صلاگلزار و باغ عالمی چشم و چراغ عالمیهم درد و داغ عالمی چون پا نهی اندر جفاآیم کنم جان را گرو گویی مده زحمت بروخدمت کنم تا واروم گویی که ای ابله بیاگشته خیال همنشین با عاشقان آتشینغایب مبادا صورتت یک دم ز پیش چشم ما
شعر دو بیتی سلام
به دوستان سلام و به یاران سلامبیابان خشک و به باران سلام
در این محفل پرگل و پرنشاطبه گل ها سلام و گلستان سلام
تو را در دلبری دستی تمامستمرا در بیدلی درد و سقامستبجز با روی خوبت عشقبازیحرامست و حرامست و حرامستچو چشم خود بمالم خود به جز توکدامست و کدامست و کدامست؟به هر دم از زبان عشق بر ماسلامست و سلامست و سلامست
***
به تو سلام میکنم کنار تو مینشینمو در خلوت تو شهر بزرگ من بنا میشود
«شاملو»
***
سلام شعر تهی از خیال بزم وصالسلام شعر غمینم طلایه دار زوال
سلام شعر حزین نظم قلب تاریکمسلام مژده ی مرگ و عروج نزدیکم
***
آب زنید راه را هین که نگار میرسدمژده دهید باغ را بوی بهار میرسدرونق باغ میرسد چشم و چراغ میرسدغم به کناره میرود مه به کنار میرسدباغ سلام میکند سرو قیام میکندسبزه پیاده میرود غنچه سوار میرسد
***
من ز سلام گرم او آب شدم ز شرم اووز سخنان نرم او آب شوند سنگها
***
سلام ای آنکه سرشاری ز امیداگر ماهم مرا هستی تو خورشید
سلام ای شمع سوزان و فداییکه خود را سوختی بی ادعایی
اشعار سلام به عزیزان
به آفتاب سلامی دوباره خواهم داد
به جویبار که در من جاری بود
به ابرها که فکرهای طویلم بودند
به رشد دردناک سپیدارهای باغ که با من
از فصلهای خشک گذر میکردند
به دستههای کلاغان
که عطر مزرعههای شبانه را
برای من به هدیه میآورند
*به مادرم که در آئینه زندگی میکرد
و شکل پیری من بود
و به زمین، که شهوت تکرار من، درون ملتهبش را
از تخمه های سبز میانباشت، سلامی دوباره خواهم داد
*
میآیم، میآیم، میآیم
با گیسویم: ادامهٔ بوهای زیر خاک
با چشمهام: تجربههای غلیظ تاریکی
با بوتهها که چیدهام از بیشههای آنسوی دیوار
میآیم، میآیم، میآیم
و آستانه پر از عشق میشود
و من در آستانه به آنها که دوست میدارند
و دختری که هنوز آنجا
در آستانهٔ پر عشق ایستاده، سلامی دوباره خواهم داد
«فروغ فرخزاد»
***
سلام گلهای خندونبا دندون و بی دندون
سلام به هر پرندهکه توی باغ میخنده
سلام به دشت و دریاسلام به کوه و صحرا
سلام به روی ماهبچههای با صفا
سلام سلام بچههاچطوره حال شما
باشید همیشه خندانچون گلهای گلستان
سلام به روی ماهتونبه گرمی نگاهتون
به قلب پاک و صافتونبه موهای سیاهتون
سلام سلام بچههاگلهای سرخ و زیبا
سلام سلام بچههاعزیزای مثل ماه
سلام به هر ستارهبه ابر پاره پاره
به دانهای که از خاکدرآمده، دوباره
سلام چه خوب و زیباستغنچه روی لبهاست
به هر کی میرسیم ماکلام اول ماست
سلام مثل بهارهگل و شـکوفـه داره
بوی قشنگ دوستیهمراه خود مـیـاره
وقتی سلام میکنیشاپرکا میخندن
بالهاشونو برامونوامیکنن میبندن
گوش بده باز میخوننپرندههای زیبا
با چه چه و با جیک جیکسلام میدن به گلها
سلام به جنگل سبزبه آسمان آبی
به غنچههای خندانبه روز آفتابی
شعر انگیزشی سلام
چقدر قشنگ و زیباستاول هر کلامه میشه حرف اولبرای ما سلامهسلام اگه زیاد شههیچ اشکالی نداره
قدیمیا می گفتنسلامتی میاره
سلام یعنی این کهاز غصه راحت باشید
از خدا می خوام شماشاد و سلامت باشید
***
شعر سلام کودکانه برای آموزشسلام بابا من اومدمسلام مامان من اومدم
سلام گفتن و بلدمسلام ندم بی ادبم
این درس اول ماستبهترین درس دنیاست
***
به هر کجا که میریمدر اوّل هر کــلام
می روید رو لب ماگلبوته ها ی سلام
قدیمی ها می گفتنچقدر خوب و زیبا
سلامتی می آرهسلام برای دلهـــا
دوستی ها بر پا میشهبا یک سلام وخنده
درخت دشمنی هااز ریشه میشه کنده
ای چشمة محبّتسلام بکن تو هر بار
این هدیة قشنگیستدرلحظه های دیدار
سلام مثل بـهارهگـل وشـکـوفـه داره
بوی قشنگ دوستیهـمـراه خودمـیـاره
وقتی سلام میکنیشاپـرکا می خندن
بالهاشونو بـرامـونوامیکنن می بندن
***
گوش بده باز می خوننپــرنــده هــای زیـبــا
با چه چه وبا جیک جیکسلام میدن به گلها
***
سلام سلام صد تا سلامهزار و سیصد تا سلام
سلام میگم تا دلم وابشهروی لبات شکوفه پیدابشه
سلام بگو تا که دلت وابشهروی لبات شکوفه پیدا بشه
به چشمون پر از ستارت سلامبه قلب پر گل و بهارت سلام
سلام به دنیای بدون جنگتبه آسمون آبی قشنگت
***
سلام کنید بچه هاسلامتی میاره
خدا کلی جایزهرو سرتون میباره
قشنگ ترین سلام هامی خواین بگم کدومه؟
سلامی از ته دلبه سومین امامه
میشه که در شب و روزبگیم سلام بر حسین
خیلی خوبه که باشیمهمیشه یاد حسین
همیشه در شب و روزبگیم سلام بر حسین
مثل امام زمانکه مهربان و دلسوز
به جد مظلوم خودسلام میده شب و روز
***
به هر کسی می رسیهمیشه پیش از کلام
با روی خوش با لبخندبگو به آن کس سلام
سلام چه خوب و زیباستغنچه روی لب هاست
به هر کی می رسیم ماکلام اول ماست
به هر کجا که میریمدر اول هر کلام
میروید رو لب ماگلبوتههای سلام
قدیمی ها می گفتنچقدر خوب و زیبا
سلامتی می آرهسلام برای دلها
دوستی ها بر پا میشهبا یک سلام و خنده
درخت دشمنی هااز ریشه میشه کنده
ای چشمه محبّتسلام بکن تو هر بار
این هدیه قشنگیستدر لحظههای دیدار