شعر

شعر درباره پول و ثروت ( اشعار گوناگون و طنز درباره پول و پولدار )

در این بخش از سایت ادبی و هنری هم نگاران قصد داریم برای شما دوستان و عزیزان چندین شعر درباره پول را قرار دهیم. این اشعار مضامین گوناگون و حتی طنزی دارند که خوانش آن‌ها خالی از لطف نخواهد بود. در ادامه با هم نگاران باشید.

چندین شعر زیبا درباره پول

پول غول نیست ، اما قدرت می آورد

پول امروز تو ، محصول اندیشه های دیروز توست

پول ، خواب شیرین ندار در کیسه خواب ثروت است

پول زیباست ، اما بخشش آن به بی پول زیباتراست

پول نو را با فکر نو ، می توان به دست آورد

پول جگر ذلیخا نیست ، خرج آن هنرمندی می خواهد

پول به زور دادن زیباست ، نه پول به زور گرفتن

پول محرم اخبار می خواهد ، نه نامحرم اسرار

پول داری کفر نیست ، اما ولخرجی چرا

پول شراب نیست ، اما مستی دیداری دارد

پول منشاء چروک لباس زندگیست

پول زائیدن ، سخت نیست ، اگر قابله ماهر باشد

پول زیاد ، زائو نمی خواهد ، تغییر نگرش کافیست

پول چرک دست دارا و چروک دست نداراست

شب ، بوی جنون میداد

یک مشت افکار ناشی

دنیات ، تنگ این بودکه

صبحرو خیلی زود پاشی

صبح شد ولی تو خوابی

روزات رویه تکراره

تو تختت دکتری اما

مدرکترو اتاق داده

صبحونت ، با ناهار یکی میشه

اینا همش جبر بی کاری

مجازی ، جزعی از زندگیته

تو تا نصف شبت توش بیداری

هک میشنو شادیات ، راهی نداری

که رمزش پوله ، اما توکه پول نداری

پول نداری تو دکور داغونه

اینو پشه های جیبت خیلی خوب میدونه

اینو پشه های جیبت خیلی خوب میدونه

اون ذوق چشات با اسکناس عجین میشه

این طمعه که تو زندگیت سریش میشه

تو هیچ وقت با پولدارا قیاس نشو

تو زیر خطی پس تو دنیا ساکت شو

ذوق چشات با اسکناس عجین میشه

این طمعه که تو زندگیت سریشه

آره هیچ وقت با اونا قیاس نشو

تو زیر خطی پس تو دنیا ساکت شو

پول ، پوول پووول

همه چی پوله تو پول داشتی زندگی خوب

که اگه کورم باشی ، کچل باشی پولتو میخوان

انگار روح خداست که توی پول نهفتست

که اگه پولم باشی تو جهنم دنبالت میان

اگه پول نباشه حتی روشنی تاریکه

اینو تو صورت خیلیا من فهمیدم

حتی صدای شعر شعاره اگه پول باشه

که من بهتر از صدای پولو نشنیدم

همه چی پوله تو پول داشتی زندگی خوب

که اگه کورم باشی ، کچل باشی پولتو میخوان

انگار روح خداست که توی پول نهفتست

که اگه پولم باشی تو جهنم دنبالت میان

اینجا مرامتو به خرج پول میشناسن

بی پولا از راستو چپ فقط بهت مینازن

اگه پول باشه همه چی میشه واست انگیزه

این یه حقیقته که روحتو بهم میریزه

پول جیبت شده برای تو یه مسعله

وقتی باشه حالت خوبه میگی برو حله

انگار از دلخوشی فقط نونه سنگک داری

توهم از گشنگی داری صبرو به جا میاری

پول ، پوول پووول

همه چی پوله تو پول داشتی زندگی خوب

اخلاق سگیتو با پول میشه خیلی خیلی خوب

همه چی پوله تو پول داشتی زندگی خوب

اخلاق سگیتو با پول میشه خیلی خیلی خوب

من به دنبال تو هستم تو کجایی ای پول

دارم از هجر تو من بس گله هایی ای پول

هر کجا رفته و رفتم پِیِ آن مونِسِ جان

دیدمت مهر نداری چه بلایی ای پول

تا رسیدی تو به من، از بَرِ من دَر رفتی

آخرای پول چه بی مِهرووفایی ای پول

هیچ کس ازتو ندیده است به دل مِهرووفا

غیرآن جیب بزرگان تو کجایی ای پول

از تو بیچاره کجا دیده صفایی و وفا

بهراو هیچ نداری تو صفایی ای پول

من به دنبال توامّا تو به من می خندی

گنهم چیست چنین سر به هوایی ای پول؟

کی کنی رفع نیاز من و بیچاره دلان

تو فراری ز من ازهم فقرایی ای پول

جیب من خسته وخالیست کشد هردم آه

کی به این جیب منش بازتوآیی ای پول

هر کجایی تو در آن جیب اَبَر دزدانی

یا که در جیب بزرگان کذایی ای پول

فیش ما هست فقط قدر چو نانی آخر

فیش دزدان بکند دل چه نوایی ای پول

باشد ای پول، به این جیب مَیا جان بلا

چون بلایی اگرم گاه دوایی ای پول

ترسم آن است شوم با تو جدا از (الله)

بهترآن باد که ما را تو سوایی ای پول.

آقا معلم : بچه ها کی می دونه زندگی چند بخشه؟

بچه ها : سه بخشه پول ، پول ، پول

آقا معلم : بچه ها مرگ چند بخشه ؟

بچه ها: یه بخشه پول ، پول ، پول

آقا معلم : بچه ها آزادی چند بخشه ؟

بچه ها : سه بخشه پول ، پول ، پول

.

.

.

بچه ها: آقا میشه بگید خدا چند بخشه ؟

آقا معلم: نمیشه این سوال امتحانتونه

.

.

.

آقا معلم: بچه ها کلاس تعطیله

برای فردا هزار بار از روی پول بنویسید.

 هیچ می خواهی بدانی پول چیست؟

راز ثروتمند با بی پول چیست؟

پول برجانها طراوت می دهد

مایه عشق است وحاجت می دهد

پول گاهی می شود افسار دست

گاه دیگر می شود ابزار پست

پول بعضی را کند حاجت روا

بعض دیگر را به درمانی دوا

عقل وهوش مردمی را می برد

وقت دیدن برق چشمش می پَرَد

 از کجا یکباره پیدایت شد ای پول کثیف؟

گَه نجاتی گَه چه ویران میکنی پول کثیف

سینه چاکان و فدائی های تو در هر زمان

میزنند بر آب و آتش بهر تو پول کثیف

ظاهرا بهر رفاهی و سر و سامان دهی

پس چرا گاهی جنایت میکنی پول کثیف؟

بارها قتل و جنایت ها شده از بهر تو

پس چرا همواره آقا مانده ای پول کثیف؟

در پی ات هر چه دویدم باز دوری از برم

ناز تو از چیست ، طنازی مکن پول کثیف

می پرستند ات همه پیر و جوان همچون خدا

آن که می بلعد تو را نادان بوَد پول کثیف

ظاهرا گر تو نباشی گردش گردون مباد

اغنیا هم از تو نالان گشته اند پول کثیف

من شنیدم هر که از تو بگذرد خندان بوَد

آنکه نا دارد تو را نالان بوَد پول کثیف

الغرض ای نکبتِ زشت ، خانمانسوزِ پلید

بی تو چرخ زندگی لَنگ است ای پول کثیف

حمید پوربهزاد

کنون بشنوی قصه قند پول

نبودی اگر بسته بند پول

به عمری که خود دانش اندوختی

به قرصی ورق، شد همه گَند پول

چو آتش شدی سوی پروانه ها

همان بال زرین ظفرمند پول

بسی عاشقان مرده در راه علم

یکی کودَن آمد خردمند پول

ز دانش بجویی در معرفت

به گاه شفا کو شفابند پول

هزاران حدیث و روایت کجا

برابر شود چون به لبخند پول؟

سر سفره آری هزاران کتاب

نباشد یکی سیر کو چند پول

خرد را فروشند اندر بساط

بباید خرید با کدام وند پول؟

یک عمر دویده است ولی خسته پول است

وه ضامن آرامش او بسته پول است

گ

با این که زمین ماندن اموات خلاف است

خرج کفن و مرثیه وابسته پول است

افسوس که عاشق شد و هی دلبرکش گفت

هر پیچش مو خاطرش آشفته پول است

کند است تمامی سفر های زمینی

این عاقبت مصرف آهسته پول است

هر روز دعا میکند ای کاش بمیرد

یک عمر دویده است ولی خسته پول است

سینا آشوغ

ای پول, ای چرک کف دست

ای پول, ای آرزوی هر دست

ای پول ,هم کثیف ترین کالای دنیا

ای پول , هم بهترین نعمت خدا

اگر بیوفتی به دست نا اهلی

زمین آتش بگیرد,میکند بی محلی

اگر دست اهل خوبش برسی

میکنه به نیازمند دست رسی

ای کاغذ کوچیک و ناچیز رنگی

ارتش هم برای تو میکند جنگی

حاکم شهر با تو معامله میشود

ارتش برای تو در شیپور میدمد

پول ,ای ارقام کثیف مافیایی

آرزوی داشتنت ,گدا و شاهی

با تو میشود کرد جنایت

با تو میشود کرد خیانت

با تو میشود وطن را فروخت

با تو میشود لب ها را دوخت

با تو میشود کار های خوب کرد

با تو میشود دنیا را به فنا کرد

با همه خوبی و بدی که داری

بر جهل, جاهلان, همچنان سواری

در سرایی که پول باشد سرورم

ارزش خوبی برود از بَرم

تا که باشد پول در دست گدا

همه زیر دست شوند، او خدا

هر خط باشد از هزار نقطه

بدبختی ماست در این نکته

تا پول باشد تمام اضلاع

در رای ما نشاید این مصراع

در وهم و خیال انسانیت

پول شود هدف و نیت

اعتبار و ابرو مردانگی.

پول گو شد مانع ویرانگی.

اندرین سان ازمنه بادا شرف.

ارج گشته اندرین دوران هدف.

باد افسوس آن کنون شد

معرفت.

بهر تشخیص تعالی مرتبت.

ای دریغا هرکه زان یابد مقام.

جایگاهش به شود نیکو چو نام.

در حقیقت پول گردیده شعور.

مانع بی سر شدن رفتن به گور.

مال بادا راه رستن از بلا.

یافتن راه کمال و اعتلا.

 شب زوزه میکشد پول بو میکِشد آدمیت

جهان تمام شده ، عقل مانده در جاهلیت

دست به مهره، بازی میکند بی وطن

سوخته خونه و کاشانه در قمار کمیت

بزک کرده،پایکوبان،با آرایش غلیظ

یکسره میبلعد تاروپود نقش آدمیت

موها بلوند،صورتک پر شده از پول

پنهان شده در لبخند ژکوند،معنویت

پول شده خدا،خدا خون دل میخورد

اَلَست این بود قرار یا گم شد اولویت

برده دستسازِی که ارباب ما شده

عیب ها پوشاند تکه کاغذ بی هویت

نه کار دارم نه پول دارم

نه خانه و نه شور دارم

منه عاشق به سر اما

دل بس مهربون دارم

چگونه؟با کدام پول من

شوم داماد در خانه

منم بس آرزو دارم

خدایم خود میدانه

منم بی تاب بی تابم

برای ازدواج و عشق

نه کار دارم نه پول دارم

خدایم خود میدانه

گفتم که روی خوبت ای پول چرا نهان است؟

گفتا که پول زیاد است لیک جیبشان عطشان است

گفتم که از که ، ای پول نشان کویت؟

گفتا سکوت ای دوست تا مشت

نیامد سویت

گفتم لعنت بر تو که کردی مردم گشنه

گفتا چه کس براشون کرده بنا خانه

گفتم برای ما چی برای ما چه کردی؟؟

جز اینکه ساختی واس سختی و گرمی ، سردی

گفتا به من چه ربطی است چرا به من می گویی؟

گفتم که تو مقامی برایشون می رویی

دیدست که ناتوان است در جواب سوال ها

کرد سو استفاده از مقامش تحدید ها

گفتم که من دهانم مثل همیشه بستم

تا ندهد مقامت پیش مردم دستم

شنیدیم که چرک کف دست منو توست

آنچه هرروز در پی اش عمر تباه کنیم

تا که آریم به دستش به همه رنگ شویم

فکر اندوختن پول به صد راه کنیم

می بریم تا به ثریا چو کسی داد به ما

نبریم گر ز کسی سود به ته چاه کنیم

حرص جمع آوری پول اگر گل بکند

هوس ساختن کوه ز پَر کاه کنیم

بهر پوشیدن کفش و کت و شلوار و کلاه

زَوَّ ل برج نگاهی به سر ماه کنیم

عاقبت نیز نیابیم فراوان و دریغ

به خدا ناله و زاریست که گه گاه کنیم

قسمت ما بنما هرچه که تقدیر بوَد

چو نداریم سخن قافیه کوتاه کنیم

مگذارهمیشه ازکنارتوبگذرم ای پول

گفتندتوچرک دستی عزیز

ما عاشق چرک عالم هستیم.

بامابنشین وکیف حالی

درخانه ی ما به خاطرت

چه قیل وقالی!!؟

انگار تمام هستی ام توهستی

باتو بروم به خواستگاری !!!!!!!!!

کی جرات رد دارد؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

درکوچه که باتوهستم

یا با تواگرفلنگوبستم

هرجا بروم وطن همانجاست

با تو نشوم جهنم اینجاست

ای پول کمی به ما هم

لطفی بکن و نشستن آموز

دیدار تو گر میسر افتد

قند دل من به شهپر افتد

گفتند که عشق من نگون است

با توزندگی پرازشگون است

باورنکنی سری به ما زن

قربان تو میشویم بازن

زود رنج شده ای و عاشق پول

ول خرج شده ای و عاشق کول

کمی بنگر ز من که آدمم خر نیستم

معذرت میخواهم بی پولم کر نیستم

خواسته هایت کم کن ای زن فهمیده

ز موقع عقد گفتند کی داده و کی گرفته مهریه

من از بهر وام ازدواج و یارانه بستاندم تورا

حال هر چه خواهی دهم رها کن مرا

از نعمت خدای چند موی داشتم تو ریختی

میدانم از شامپو نبود ریزش و با غذا ریختی

ای دوست من وجدان پاکی داشتم و افسوس

من شوت شدم ز روزی که آمد پول به کورس

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا