متن و جملات

شعر تبریک عید نوروز و سال نو / متن و جملات سال نو مبارک

شعر تبریک عید نوروز از زمان های قدیم در ادبیات کشورمان وجود داشته است و امروز هم این اشعار تبریک شاعرانه باز هم ادامه دارد. این اشعار می توانند به مناسبت سال نو و برای تبریک سال نو به عنوان پیام تبریک به دوست و یا تبریک رسمی برای همکاران فرستاده شود.

شعر تبریک عید نوروز از شاعران ایرانی

نوروز یکی از جشن های باستانی ایران است و هر ساله با آداب و رسوم خاصی هم برگزار می شود. در این روزها افراد عید را به همدیگر تبریک می گوند و به دیدار دوستان و آشنایان می روند. شاعران هم از زمان های قدیم تا به حال اشعاری در مورد عید نوروز سورده اند که در ادامه گلچین این شعرهای زیبای تبریک سال نو را می خوانید.

بگشایید در و پنجره راکه نسیم خوش نوروز آید

همره رایحه نوروزیای بسا بخت دل‌افروز آید

فصل آرام و پر از سبزه و گلبعد از آن سردی جانسوز آید

شب طولانی غمگین گذرددوره روشنی روز آید

از خدا می‌طلبم سال جدیدبر شما خوش شب و بهروز آید

مهدی رستادمهر

باران زده و هوای فروردین است

موسیقی باغ بانگ بلدرچین است

پلکی بگشا و باز کن پنجره را

هر صبح بهار با تو عطرآگین است

هست ایام عید و فصل بهار

جشن جمشید و گردش گلزار

ای نگار بدیع وقت صبوح

زود برخیز و راح روح بیار

عید بر شما مبارک باد

شعرتان نغمه چکاوک بادکوچه پرْ عطر ِ یاس و میخک باد

گرچه بگذشته یازده روزشسال نو بر شما مبارک باد!

شهرزاد واحدی

دیدی که نسیم نوبهاری بوزید

ما را ز بهار ما نسیمی نرسید

دردا که چو گل پرده خلوت بدرید

ان گل‌ رخ ما پرده نشینی بگزید

عید را به شما تبریک عرض می کنیم

اکنون که زمین شد ز بهاران همه ی ی گل

صحرا همه ی ی سبزه کوهساران همه ی ی گل

از فرقت توست در دل ما همه ی ی خار

وز طلعت تو به چشم یاران همه ی ی گل

سال نو را به شما تبریک عرض می کنیم

ای آنکه ز عشق تو مرا نیست قرار

زین بیش بدست غصه خاطر مسپار

بر هر بد و نیک پرتو انداز چو مهر

بر ناخوش و خوش گذر تو چون باد بهار

فرا رسیدن سال نو بر شما مبارک

ای وطن آمده بودم به سلام نوروزمگرم کوکب اقبال تو تابد پیروزآمدم در پی آن کوکب آفاق افروزلیک از این غمکده رفتم همه درد و همه سوزدگر ای مادر غمدیده بخون زیور کنجشن نوروز بهل، شیون شهریور کن

یا مُقلب قلب ما را شاد کنخانه‌ها را ای خدا آباد کن

یا مدبر بهترین تدبیر کنکام ما را از محبت سیرکن

یا محول حال ما را حال کنحال ما را بهترین احوال کن

اصغر اسلامی

نوروز شد و جهان برآورد نفس

حاصل ز بهار عمر ما را غم و بس

از قافله‌ی بهار نامد آواز

تا لاله به باغ سر نگون ساخت جرس

نوروز بر شما مبارک

تا منزل آدمی سرای دنیاست

کارش همه ی ی جرم و کار حق، لطف و عطاست

خوش باش که ان سرا چنین خواهد بود

سالی که نکوست، از بهارش پیداست

فرا رسیدن سال بر شما مبارک

 

عرض تبریک بهاران، سال نو فرخنده بادبخت بیدار و زمان برکام و تن بالنده باد

حال و روزت بهترین و کسب و کارت برقراردیدگان پرنور و دشمن کور و لب پرخنده باد

احمد یزدانی

شد یار و به غم ساخت گرفتار مرا

نگذاشت به درد دل افکار مرا

چون سوی چمن روم که از باد بهار

دل می‌ترقد چو غنچه، بی‌یار، مرا

نوروز بر شما مبارک باد

 

شد بهاران هر طرف، گلها صدایت می‌زنندنرگس و یاس و سمن هرجا صدایت می‌زنند

سبزه هم با بودن گل‌های زیبا، خنده لببلبلان را شادی است، زیبا صدایت می‌زنند

میرحمزه طاهری

نوبهار است در آن کوش که خوشدل باشی

که بسی گل بدمد باز و تو در گل باشی

من نگویم که کنون با که نشین و چه بنوش

که تو خود دانی اگر زیرک و عاقل باشی

چنگ در پرده همین می دهدت پند ولی

وعظت آن گاه کند سود که قابل باشی

در چمن هر ورقی دفتر حالی دگر است

حیف باشد که ز کار همه غافل باشی

نقد عمرت ببرد غصه دنیا به گزاف

گر شب و روز در این قصه مشکل باشی

گر چه راهیست پر از بیم ز ما تا بر دوست

رفتن آسان بود ار واقف منزل باشی

حافظا گر مدد از بخت بلندت باشد

صید آن شاهد مطبوع شمایل باشی

حافظ

 

بر همه این ایام دل‌انگیز تبارک بادایام همیشه به لطف ایزد بهارک باد

در این وقت‌ها خواستم خودی نشان بدهمکه گویم سال نو بر تو مبارک باد

محمد کشتکار

 

ز کوی یار میآید نسیم باد نوروزی از این باد ار مدد خواهی چراغ دل برافروزیبه صحرا رو که از دامن غبار غم بیفشانی به گلزار آی کز بلبل غزل گفتن بیاموزی

عکس نوشته تبریک عید نوروز

عاشقان نوروزتان پیروز بادعاشقان هر روزتان نوروز باد

عاشقان خورشید و ماه بختتانچون چراغ عشق جان افروز باد

 

خوش باش که روز نو و نوروز آمدغم رفت و صفای بخت پیروز آمد

امید مبر از مهر گردون و فلکشب رفت و ته سیاهی‌اش روز آمد

مژده هاشمی

 

خوش آمد گل وز آن خوشتر نباشدکه در دستت بجز ساغر نباشد

زمان خوشدلی دریاب و در یابکه دایم در صدف گوهر نباشد

غنیمت دان و می خور در گلستانکه گل تا هفته دیگر نباشد

ایا پرلعل کرده جام زرینببخشا بر کسی کش زر نباشد

بیا ای شیخ و از خمخانه ماشرابی خور که در کوثر نباشد

بشوی اوراق اگر همدرس ماییکه علم عشق در دفتر نباشد

ز من بنیوش و دل در شاهدی بندکه حسنش بسته زیور نباشد

شرابی بی خمارم بخش یا ربکه با وی هیچ درد سر نباشد

من از جان بنده سلطان اویسماگر چه یادش از چاکر نباشد

به تاج عالم آرایش که خورشیدچنین زیبنده افسر نباشد

کسی گیرد خطا بر نظم حافظکه هیچش لطف در گوهر نباشد

موی زمین سبز گشت، حین سپر انداخت بحرباد صبا باره‌اش تاخت به هر کوی و شهر

باد مبارک تو را سال نو و سال‌هاوفق مرادت رود گردش ایام و دهر

احمد زمین نورد

خوش آن دمی که بهاران قرارمان باشدظهور مهدی (عج) زهرا بهارمان باشد

 

باز هفت سین سرورماهی و تنگ بلورسکه و سبزه و آبنرگس و جام شرابباز هم شادی عیدآرزوهای سپیدباز لیلای بهارباز مجنونی بیدباز هم رنگین کمانباز باران بهارباز گل مست غرورباز بلبل نغمه خوانباز رقص دود عودباز اسفند و گلابباز آن سودای نابکور باد چشم حسودباز تکرار دعایا مقلب القلوبیا مدبر النهارحال ما گردان تو خوبراه ما گردان تو راستباز نوروز سعیدباز هم سال جدیدباز هم لاله عشقخنده و بیم و امید

اشعار زیبای تبریک عید نوروز

سال نو یعنی تو وقتی از در تو میاینذر کردم امشب، سفره چیدم که بیای

حسین صفا

 

به ناز می‌رسد از ره دوباره سالی نومبارک است بهار من و بهار شما

کامران باروزه

 

گشت گرداگرد مهر تابناک، ایران زمینروز نو آمد و شد شادی برون زندر کمین

ای تو یزدان، ای تو گرداننده مهر و سپربرترینش کن برایم این زمان و این زمین

مه من، عید شد مبارک بادعیدی عاشقان چه خواهی داد؟

عیدی و عید ما مه رخ توستعید ما بی رخ تو عید مباد

 

بوی جان می‌آید اینک از نفس‌های بهاردست‌های پر گل‌اند این شاخه‌ها، بهر نثار

با پیام دلکش نوروزتان پیروز بادبا سرود تازه هر روزتان نوروز باد

شهر سرشار است از لبخند، از گل، از امیدتا جهان باقی است این آئین جهان افروز باد

شعر تبریک سال نو

سپیده دم، نسیمی روح پروروزید و کرد گیتی را معنبر

مبارکباد گویان، در فکندنددرختان را به تارگ، سبز چادر

پروین اعتصامی

 

مبارک طلعتی تا می‌رسد از دور می‌گویمکه صبح عید نوروز است می‌باید صفا کردن

فروغی بسطامی

 

بر تو میمون و مبارک باد هر سالی سه چیزروز عید و موسم نوروز و جشن مهرگان

امیر معزی

 

با فرّخی و روزبهی باد مبارکنوروز تو و عید تو در آذر و آذار

امیر معزی

تو را و او را روزی به جشن نوروزیهم آسمانی اقبال و هم الهی فر

امیر معزی

 

هر طرف بهر مبارکباد نوروز بهارمی‌فرستد گل به کف کرده صبای خویش را

یک دم امروز از چمن ما را به مجلس راه دهتا ستانیم از تو جام با صفای خویش را

امیرخسرو دهلوی

باد یا رب ز سعادت همه روزش نوروزهر که در عید نیاید به مبارکبادم!

صائب تبریزی

 

مبارکباد هر عیدی به خسرو خاصه نوروزشبدین معنی که از شادی بود هر روز نوروزش

قاآنی

روز نوروزت مبارک باد و هر روز از نوتابتدای دولتی کان را نباشد انتها

سلمان ساوجی

بهار آیو به صحرا و در و دشت

جوانی هم بهاری بود و بگذشت

سر قبر جوانان لاله رویه

دمی که گلرخان آیند به گلگشت

نوروز بر شما مبارک باد

بگو ای ماه تا ساقی ز می مجلس بیارایدکه خورشید جهان آرا به دولتخانه می‌آید

به بستان رو به پیروزی دمی تا باد نوروزیبه بوی زلف مشکین تو عنبر بر سمن ساید

سلمان ساوجی

هر خیال تو مرا عید نو و نوروزیستشادی‌ای دم‌به‌دم آید به مبارکبادم

عید نوروز من آنست که بینم رویتعید قربان که لقای تو کند بنیادم

فیض کاشانی

 

جهان از باد نوروزی جوان شدزمین در سایه سنبل نهان شد

ز رنگ سبزه و شکل ریاحینزمین گویی به صورت آسمان شد

صبا در طره شمشاد پیچیدبنفشه خاک پای ارغوان شد

اوحدی

فرخنده و مبارک و میمون و سعد بادنوروز و مهرگان و بهار و خزان تو

انوری

 

بر جناب او و بر اهل جهان فرخنده بادرجعت نوروز و ترجیع من و تقویم او

چون مبارک باد گویم روز او را شک مکنکآسمان آمین کند وقت مبارک باد من

خاقانی

آمد بهار و بخت که عشرت فزا شوداز هر طرف هزار گل فتح وا شود

گلشن شود نشیمن سلطان نوبهارچون بهر شاه تخت مرصع بنا شود

خاقانی

 

نوروز را به خدمت صدرت مبارکی استوز مدحتت مبارکی دودمان ماست

خاقانی

 

شادمان باش و جهان را بر مراد خویش خورهمچنین نوروز خرم صد هزاران بگذران

فرخی سیستانی

 

جمالت باد دایم عالم افروزشبت معراج باد و روز نوروز

نظامی(با اندکی تصرف)

چو سال آمد مبارک دان تو نوروزکه دیدستی حقیقت عید نوروز

به روز نو کنون تو در رسیدیبهار و سال نو را باز دیدی

گلت بشکفت و نرگس بار آوردوصالت در درون این بار آورد

یقین جانان منم امروز پیدابه بخت و طالع اینجائی هویدا

عطار

 

باد بر تو مبارک و خنشانجشن نوروز و گوسپند کشان

رودکی

 

چون سپرم نه میان بزم به نوروزدر مه بهمن بتاز و جان عدو سوز

باز تو بی رنج باش و جان تو خرمبا نی و با رود و با نبیذ فنا روز

رودکی

 

آمد بهار خرم با رنگ و بوی طیببا صد هزار نزهت و آرایش عجیب

اکنون خورید باده و اکنون زیید شادکاکنون برد نصیب حبیب از بر حبیب

ساقی گزین و باده و می خور به بانگ زیرکز کشت سار نالد و از باغ عندلیب

هر چند نوبهار جهان است به چشم خوبدیدار خواجه خوبتر، آن مهتر حسیب

رودکی

 

ز کوی یار می‌آید نسیم باد نوروزیاز این باد ار مدد خواهی چراغ دل برافروزی

به صحرا رو که از دامن غبار غم بیفشانیبه گلزار آی کز بلبل غزل گفتن بیاموزی

حافظ

 

نوروز رخت دیدم خوش اشک بباریدمنوروز و چنین باران باریده مبارک باد

مولانا

 

مبارک‌تر شب و خرم‌ترین روزبه استقبالم آمد بخت پیروز

دهلزن گو دو نوبت زن بشارتکه دوشم قدر بود امروز نوروز

سعدی

دل بی‌ تو درون سینه‌ ام می‌گندد

غم از همه ی ی سو راه مرا می‌بندد

امسال بهار بی تو یعنی پاییز

تقویم به گور پدرش میخندد

نوروز 1403 بر شما مبارک باد

از آتش لاله، پرفروغش کرده

دلخوش همگی را به دروغش کرده

ما بی تو بهارمان کجا بود عزیز؟

تقویم نیامده شلوغش کرده

نوروز مبارک باد

برآمد باد صبح و بوی نوروزبه کام دوستان و بخت پیروز

مبارک بادت این سال و همه سالهمایون بادت این روز و همه روز

سعدی

رسید مژده که آمد بهار و سبزه دمید

وظیفه گر برسد مصرفش گل است و نبید

صفیر مرغ برآمد بط شراب کجاست

فغان فتاد به بلبل نقاب گل که کشید

ز میوه های بهشتی چه ذوق دریابد

هر آن که سیب زنخدان شاهدی نگزید

مکن ز غصه شکایت که در طریق طلب

به راحتی نرسید آن که زحمتی نکشید

ز روی ساقی مه وش گلی بچین امروز

که گرد عارض بستان خط بنفشه دمید

چنان کرشمه ساقی دلم ز دست ببرد

که با کسی دگرم نیست برگ گفت و شنید

من این مرقع رنگین چو گل بخواهم سوخت

که پیر باده فروشش به جرعه ای نخرید

بهار می گذرد دادگسترا دریاب

که رفت موسم و حافظ هنوز می نچشید

حافظ

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا