در این بخش مجموعه شعر اول مهر ماه به مناسبت بازگشایی مدرسه را گردآوری کرده ایم.
مجموعه شعر اول مهر و باز شدن مدرسه
بوی مهر کـه میآید،
همه ی دل ها، کودکانه بـه شوق دیدن تو میتپند.
همه ی کودکان، مشتاقند از اینکه سال تحصیلی جدید آغاز خواهد شد؛
بی تابِ دیدن دوستان قدیم،
بی تابِ کتاب و درس و مدرسه،
بی تابِ دیدن معلم.
ماه مهر است بیا عاطفه بارانم شودر زمستان دلم باغ بهارانم شو
باز هم گرمی آغوش زمستانم باشباز هم همسفر راه دبستانم باش
تا ابد گرمی دستان شما مهد صفاستتا ابد گوشه لبخند شما قبله ماست
بازهم مهر و شروع مدرسه
بازهم مشق و حساب و هندسه
بازهم صد شوق خواندن دردلم
ریشه علم نشاندن در دلم
بازهم آقا معلم درکلاس
میزند گل خنده اي از جنس یاس
آه اي پیغمبر دل های ما
آب پاک و روشن گِل های ما
اي بـه لب های تو نون والقلم
اي معلم معدن جود و کرم
از شکوه علم تو دل، جاودان
طفل دل ازشوق تو آمد بـه جان
باغبان باغ علمی و کلام
بی تعارف اي معلم صد درود
ناخدای کشتی علم و شعور
اي چراغ روشن اي دریای نور
می دهي توجان بـه جسم چون کویر
با کلام روشنت آقا مدیر
بوسه های عشق ما بردست توست
هستی ما از شکوه هست توست
میدهد بابای خوب مدرسه
شاخه شاخه گل بـه ما یک دو وسه
اي همیشه مهربان بابا درود
صد تشکر اي صمیمی بامرام
آسمان علم امشب روشن اسـت
وقت رزم علم با اهریمن اسـت
پس لباس علم را برتن کنید
باغ ایران را گل وگلشن کنید
بوی مهر، بوی مهربانی، بوی لبخند،
بوی درس و مدرسه و شوق کودکانه در پیاده روها،
بوی نمره های بیست،
بوی دفتر حساب و مشق های ناتمام،
بوی دوستی و محبت…
پاییز با خود شور می آورد و قاصدک ها خبر بازگشایی مدارس میدهند،
درختان آماده میشوند تا با شوق، برگ های رنگارنگشان را
چون کاغذهای رنگی بر سر کودکانی کـه مشتاقانه بـه مدرسه میروند بریزند
و سارها بر شاخه های انبوه درختان صف کشیده اند،
تا آوازهای گرمشان را بدرقه کنند
اشعار باز شدن مدرسه
یادش بخیر…شعر هم آوای مدرسهیاد سرود ملی و غوغای مدرسه
یادش بخیرزنگ شروع کلاس درسصوت بلند بخش الفبای مدرسه
یادش بخیر بچه زرنگی کـه مینوشتشاگردهای تنبل و بدهای مدرسه
اینروزها بدورم ازآن جوامتحاناز گریه های هرشب و املای مدرسه
یادش بخیرزنگ ریاضی و ترس ولرزعشق هوای ورزش و بلوای مدرسه
تاخیرهای عذرموجه و راه دورلبخند های خسته ي بابای مدرسه
یادش بخیر فصل خزان و هوای سردتهدیدهای ناظم و دعوای مدرسه
دیگر گذشت شیطنت وقت امتحانآموزگارو نمره و انشای مدرسه
یادش بخیر شور و هوایی کـه داشتیمدراضطراب بازی فردای مدرسه
با اینکه روزها سپری میشود ولیجا مانده دل؛ درآن دل دنیای مدرسه
دیگر گذشت سن من از قیل و قال هاشیرین گذشت قصه غم های مدرسه
مهر آمد وباز دلم مدرسه خواستمهر آمد وباز همه مدرسه ها باز شدندمهر آمد وباز دلمکیف و مداد و معلم خواستکیفی کـه دلم خواستپر از خاطره بودخاطره از قلم و دفترو زندگی بچگی بود
مدرسه ها وا شده، همهمه برپا شده
با حضور بچه ها مدرسه زیبا شده
چه شادی و چه شوری، چه جشنی و سروری
چه ماه قرص مهری، چه پرتوی چه نوری
مدرسه ها وا شده، همهمه برپا شده
با حضور بچه ها مدرسه زیبا شده
کتاب و کیف و دفتر، دست دختر و پسر
همه ی سوی مدرسه، هم قدم و همسفر
مدرسه سنگر ماست، تفنگ ما قلم هاست
با جهل می ستیزیم، اسلام یاور ماست
مدرسه ها وا شده، همهمه برپا شده
با حضور بچه ها مدرسه زیبا شده
آغاز ماه مهر و مدرسه، با شادی و سرورهم دوش و هم زبان، حرکت بـه سوی نور
آغاز مدرسه، فصل شکفتن اسـتدر زنگ مدرسه، بیداری من اسـت
در دل دارم امید، بر لب دارم پیامهم شاگردی درود؛ هم شاگردی سلام
بازهم بوی کتاب تازه
ماه مهر آمده اسـت
حسّ بیداری من چند برابر شده اسـت
قد کشیده اسـت مدادم امروز
بـه من امروز معلم میگفت:
بچه ها، هدف این اسـت اگر
تخته مدرسه ما سبز اسـت
ننویسیم دگر تخته سیاه
دفتر نمره بـه ترتیب الفباست ولی
زندگی یعنی، آن آخری اول بشود
معنی زندگی آنقدر بزرگ اسـت کـه ما
میتوانیم در آن، دفتر صد برگ شویم
سلام به ماهِ مدرسه، به مهرِ پُر طَراوَتِشبه حس و حالِ پاییز و حضورِ پُر سعادتش
به خنده های بچه ها، دویدن و شکفتن هابه چهره معلم و حضور غیاب گفتن ها
به درس و شعر و نقاشی، تاریخ و ورزش و هنَرریاضی و علوم و اجتماعیِ پُر از سفـَـــر
باز اول مهر اسـت و درونم فوران کرد
پیچیده مرا تنگ در آغوش زمان کرد
از دردِ چه نالیم کـه این اول مهر اسـت
با آمدنش کل جهان دل نگران کرد
چشمم بـه یکی عقربه از ساعتم افتاد
با آمدنش عقربه را پُر نوسان کرد
گنجشک بترسید، و آهو بـه زمین خورد
با آمدن از اوج مرا غرق فغان کرد
از بام بـه چاه آمد و از عرش بـه فرشی
بس ناله و آشوب بـه جان پسران کرد
از خرج مدارس و کتابش همه ی نالان
از حمله سختی کـه بـه جیب پدران کرد
ماه مهر ماه تلاش و کوشش استماه کسب دانش و آموزش است
ماه آغاز حضور مدرسهماه درس و ماه مشق و هندسه
ماه آب بابا آن مرد می رودهمکلاسی های خوب و سرسبد
می شود مدرسه باز هم پر صداجای بحث است و جدل با بچه ها
مهر آمد وباز دلم مدرسه خواستمهر آمد وباز همه ی مدرسه ها باز شدندمهر آمد وباز دلمکیف و مداد و معلم خواستکیفی کـه دلم خواستپر از خاطره بودخاطره از قلم و دفترو زندگی بچگی بودبازهم شروع مدرسه شدو دلمتخته سیاه و کچو خط فاصله خواستجمله تمام، نقطه خواستشعر خوب نیایشتو کلاس مدرسه خواستباز دلم پاک کن و مداد تراشدفتر نوخواستباز دلملبخند یواشکی ناظمو شیطنت کودکی خواستباز دلمبوی ماه مهربوی ماه مدرسه خواستباز دلمرنگ مداد آبیسبز درخت وزرد قناری خواستباز دلمروی خوش مدیر خوبمعلم نمونه خواستباز دلم مهر صد آفریناملای پارسیتفریقای ریاضی خواستباز دلمخدا رو خواستخدای بچه ها رو خواستباز مهر آمد و…
باز اول مهر اسـت و درونم فوران کردپیچیده مرا تنگ در آغوش زمان کرد
از دردِ چه نالیم کـه این اول مهر اسـتبا آمدنش کل جهان دل نگران کرد
چشمم بـه یکی عقربه از ساعتم افتادبا آمدنش عقربه را پُر نوسان کرد
بوی مهر که می آیدهمه دل ها، کودکانه به شوق دیدن تو می تپندهمه کودکان، مشتاقند از این که سال تحصیلی جدید آغاز خواهد شدبی تابِ دیدن دوستان قدیمبی تابِ کتاب و درس و مدرسهبی تابِ دیدن معلم
آغاز ماه مهر و مدرسه، با شادی و سرور
همدوش و همزبان، حرکت بـه سوی نور
آغاز مدرسه، فصل شکفتن اسـت
در زنگ مدرسه، بیداری من اسـت
در دل دارم امید، بر لب دارم پیام
همشاگردی درود؛ همشاگردی درود
آغاز سال نو، با شادی و سرور
همدوش و همزبان، حرکت بـه سوی نور
آغاز مدرسه، فصل شکفتن اسـت
در زنگ مدرسه، بیداری من اسـت
در دل دارم امید، بر لب دارم پیام
همشاگردی درود؛ همشاگردی درود