در این بخش 6 داستان عبرت آموز یا حکایت کوتاه درباره کشورهای جهان سومی و راز عقب ماندگی آنها را ارائه کرده ایم.
فهرست موضوعات این مطلب
تغییر در نتیجهبه کجا چنین شتابان …. بدبخت کیست؟ رمز عقبماندگی ملتهاجهان سوم چگونه جایی است؟فرمول خوشحالی تغییر در نتیجه
تغییر در تفکر = تغییر در نتیجهتیم ایران تا قبل از این جام جهانی (۲۰۱۸) نگاهش به فوتبال این بود که نباید گل بخوریم. و باید بریم توی لاک دفاعچرا؟ چون باورشون این بود که ضعیف هستیم. ما نمیتونیم …ولی با تغییر این دیدگاه که ما میتونیم وضعیت کاملا برگشت و ما در مقابل بهترینها تونستیم خودمون رو ثابت کنیم.همه این تغییرات فقط به خاطر تغییر یک ایده و یک زاویه دید به همون مسألهای که همیشه باهاش درگیر هستیم….
این تنها یک مثال بود تا بتونیم این قضیه رو بهتر درک کنیم. چرا که در تمامی مسائل زندگی همین وضعیت در جریانه…
به کجا چنین شتابان ….
“ورشکستگیِ یک کتابفروشی در شهری با ساعتهای یک میلیارد تومانی”
فروشگاه «کتاب ویستا» (در سعادتآبادِ تهران) متعلق به «نصرالله کسرائیان» به علت ورشکستگی مالی، تعطیل شد. آن هم در شهری که در یکی از خیابانهایش (جُردن) یک ساعت مُچی مردانه، «یک میلیارد و دویست میلیون تومان» به فروش میرسد.چگونه یک ملت میتواند، این چنین اندوهبار، علیه خودش انقلاب کند؟
تعطیلی «کتاب ویستا» را «نصرالله کسرائیان» چنین اعلام کرده است:بدین وسیله به اطلاع وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، وزرات دارایی، سازمان تأمین اجتماعی، شهرداری، ادارات برق، گاز، تلفن، اتحادیه ناشران و کتابفروشان، هممحلهایها، و رسانههای مجازی میرساند که «کتاب ویستا» واقع در سعادتآباد، تعطیل شد.نه از آنها که نیامدند گله داریم، نه از آنها که کتاب نمیخوانند، از آنها هم که آمدند یا به اشکال مختلف کمکمان کردند، سپاسگزاریم.چند سال سوبسید دادیم و تلاش کردیم سرپا نگاهش داریم، نشد.تصمیم برای تعطیل کردنش، تصمیمی دشوار بود، به ویژه برای همسرم که تا آخرین لحظه برای بازنگاهداشتناش اصرار داشت.دیری نخواهد گذشت که همه کتابفروشی ها بجز آنهایی که کتاب , کاغذ و محصولات فرهنگی از ارگان ها , ادارات و دولت دریافت میکنند به همین روز خواهند افتاد و مجبور به ترک کار و کسب شان خواهند شد .من نمی گویم به خاطر کتاب فروش بلکه به خاطر آینده فرزندانتان کتاب بخرید تا در آینده فرزندان بی سواد و دولتمردان نادان نداشته باشیم.
پ.ن :ملتی که پرتیراژترین کتابهایش آشپزی و تعبیر خواب باشد تنها در اندیشه خوردن و خوابیدن است و دریغ از ذره ای تعقل!
به یزدان اگر ما خرد داشتیمکجا این سرانجام بد داشتیم
فرهنگ کتابخوانی را به هر شکل ممکن توسعه دهیم تا فرزندان سرزمین مان در امنیت و آرامش و آزادگی زندگی کننند
بدبخت کیست؟
جواب سعدی جواب این سؤال را به زیبایی بیان کردند:
دو کس رنج بیهوده بردند و سعی بی فایده کردند یکی آن که اندوخت و نخورد و دیگر آن که آموخت و نکرد
علم چندان که بیشتر خوانیچون عمل در تو نیست نادانی
رمز عقبماندگی ملتها
از امیرکبیر نقل شده است که:
دوران افول و عقب ماندگی ملتها زمانی شروع شد که جای اندیشیدن را تقلید، جای تلاش و کوشش را بلند کردن دستها بسوی آسمان، جای فکر کردن به آرزوهای بزرگ را قناعت، و جای اراده برای رفتن و رسیدن را قسمت گرفت.
البته این به این معنی نیست که تقلید همیشه بد است یا دعا کردن امری بیفایده است یا قناعت داشتن چیز بدی است بلکه نکته در آنجاست که استفاده نادرست از این مسائل و در جای نادرست باعث بدبختی و عقبماندگی خواهد شد. مثلا جایی که باید تلاش و کوشش کنیم، بنشینیم و دست به دعا برداریم و با خود فکر کنیم که مشکل ما حل خواهد شد. یا در جایی دیگر که باید فکر خود را به کار بیندازیم، از دیگران کورکورانه تقلید کنیم.
جهان سوم چگونه جایی است؟
با یک مثال جواب این سؤال را مشخص میکنیم.
گروهی از دانشمندان ۵ میمون را در قفسی قرار دادند.
در وسط قفس یک نردبان و بالای نردبان دسته ای موز گذاشتند.
هر زمانی که میمونی بالای نردبان میرفت تا موزها را بردارد، دانشمندان بر روی سایر میمونها آب سرد میپاشیدند.
پس از مدتی، هر وقت که میمونی بالای نردبان میرفت سایرین او را کتک میزدند.
مدتی بعد هیچ میمونی علیرغم وسوسهای که داشت جرات بالا رفتن از نردبان را به خود نمیداد.
دانشمندان تصمیم گرفتند که یکی از میمونها را بردارند و با یک میمون جدید جایگزین کنند. اولین کاری که این میمون جدید انجام داد این بود که سعی کرد تا بالای نردبان برود، که بلافاصله توسط سایرین مورد ضرب قرار گرفت.
پس از چندبار کتک خوردن میمون جدید با این که نمیدانست چرا، اما یاد گرفت که بالای نردبان نرود.
میمون دومی جایگزین گردید و همان اتفاق تکرار شد. میمون جدید اول هم در کتک زدن میمون جدید دوم شرکت میکرد. سومین میمون هم جایگزین شد و دوباره همان اتفاق (کتک خوردن) تکرار گردید.
به همین ترتیب چهارمین و پنجمین میمون نیز عوض شدند.
آن چیزی که باقی مانده بود گروهی متشکل از ۵ میمون بوده که با این که هیچگاه آب سردی بر روی آنها پاشیده نشده بود، میمونی را که بالای نردبان میرفت را کتک میزدند.
اگر امکان داشت که از میمونها بپرسند که چرا میمونی که بالای نردبان میرود را کتک میزنند شرط خواهیم بست که جواب آنها این خواهد بود:“من نمیدانم، این رسم ماست. همه این کارو میکنن”
این جواب به نظر شما آشنا نمیآید؟!
این جغرافیا نیست که جهان سومی بودن را تعیین می کند….! آدمها هستند که آن را می سازند! جهان سوم جا نیست، شخص است. جهان سوم منم، جهان سوم تویی، جهان سوم طرز تفکر ماست، نه آن مرزهایی که داخلش زندگی می کنیم! جهان سوم جاییست که درآمد یک دعا نویس از یک برنامه نویس بیشتر است. جهان سوم جاییست که مردمش جهان سومی فکر میکنند جهان سوم جایی است که بسیاری ازمردمانش با یک “استخاره” هدف تعیین میکنند! و با یک ” عطسه ” از هدف خود دست میکشند….
فرمول خوشحالی
متاهل ها میخواهند طلاق بگیرندمجردها میخواهند ازدواج کنندشاغلان از شغلشان می نالندبیکارها دنبال شغلندفقرا حسرت ثروتمندان را میخورندثروتمندان از دغدغه مینالندافراد مشهور از چشم مردم قایم میشوندمردم عادی میخواهند مشهور شوندسیاه پوستان دوست دارند سفید پوست شوندسفید پوستان خود را برنزه میکنندو هیچکس نمیداند که تنها فرمول خوشحالی این است:“قدر داشته هایت را بدان و از آنها لذت ببر”