الهام حمیدی از بازیگران معروف و کار کشته سینمای ایران است که تا به کنون در آثار درخشان بسیاری به ایفای نقش پرداخته است. ما نیز در این بخش از سایت ادبی و هنری هم نگاران نگاهی بر زندگی این بازیگر ایرانی خواهیم داشت. با ما بمانید.
فهرست موضوعات این مطلب
تولد و اوایل زندگیتحصیلاتاولین نقشهاآغاز شهرت با مسافری از هنداولین جایزه معتبر سینمایییوسف پیامبر و محبوبیت چند برابربازی در سریال شوق پرواززندگی شخصی و ازدواجازدواج دومرابطه خوب با همکاران بازیگراز کارنامه هنریام راضیاموسواس در انتخاب نقشنقش منفی را دوست ندارماز سینمای ایران راضی نیستمبه زیبایی خودم توجه ویژهای دارمخدایا شکر به موفقیتهایی رسیدهامحضور الهام حمیدی در شبهای مافیاهمکاری با مسعود کیماییسخن پایانیتولد و اوایل زندگی
الهام حمیدی در 8 آذر 1356 در تهران متولد شد. او در شمال شهر تهران بزرگ شد و خانواده وی به گفته خودش یک خانواده معمولی با پدر کارمند و مادر خانهدار بوده است. البته خانم حمیدی اعلام کرده است که پدرش نیز در جوانی به دنیای بازیگری علاقه داشته و حتی در چندین تائتر به ایفای نقش پرداخته بود.
تحصیلات
الهام حمیدی تحصیلاتش را در رشته حسابداری در دانشگاه آزاد رودهن به پایان رسانده و از همین دانشگاه لیسانس گرفتهاست. ایشان اعلام کرده است که در دانشگاه بازیگری نخواند و بازیگری را به صورت کارگاهی یاد گرفته است.
اولین نقشها
حمیدی به کلاسهای بازیگری کارگاهی رفتهاست و همان کلاسها بود که برای بازی در «آوایی در گلستان» رامین لباسچی انتخاب شد. آوایی در گلستان یک مجموعه تلویزیونی درباره حفظ محیط زیست و فضای سبز محصول سال 1381–1379 به کارگردانی، نویسندگی رامین لباسچی و تهیهکنندگی میباشد که از شبکه یک پخش شد.
آغاز شهرت با مسافری از هند
بعد از بازی در چندین فیلم و سریال کوتاه که معروفیت چندانی در پی نداشت، خانم حمیدی برای بازی در سریال مسافری از هند انتخاب شد. بازی در سریال نام برده شده شهرت فراوانی را برای وی به همراه داشت. مسافری از هند یک مجموعه تلویزیونی ایرانی به کارگردانی قاسم جعفری و تهیهکنندگی صدیقه صحت، محصول سال 1382 شبکه سه است.
داستان این سریال درباره رامین نادری (سروش گودرزی) است که برای درس خواندن به هندوستان میرود. او که قرار است با دختر دایی خود پروانه (الهام حمیدی) ازدواج کند، با دختری هندی به نام سیتا (شیلا خداداد) آشنا میشود و او را برای ازدواج به ایران میآورد، اما ورود سیتا به ایران مشکلاتی را به وجود میآورد.
اولین جایزه معتبر سینمایی
بعد از بازی در سریال مسافری از هند خانم حمیدی به یک بازیر نام آشنا تبدیل شده و هم توجهها نیز به سمت وی جلب شد. از میان هزاران پیشنهاد برای بازی، این فیلن سینمایی خیلی دور، خیلی نزدیک بود که تشویق همه گان را برانگیخت. خانم حمیدی برای بازی در این فیلم موفق به کسب تندیس زرین بهترین بازیگر نقش مکمل زن، از جشن خانه سینما گردید.
داستان این فیلم درباره دکتر عالم، جراح برجسته مغز و اعصاب است و اعتقادی به خدا ندارد. او بهدلایل مختلف فرزندش را فراموش کردهاست. وی بهصورت اتفاقی در شب تولد پسرش، سامان، از مریضی او که تومور مغزی است، باخبر میشود و بهدنبال پسر ستارهشناسش در کویر بهراه میافتد…
یوسف پیامبر و محبوبیت چند برابر
یکی دیگر از آثاری که محبوبیت و معروفیت خانم حمیدی را افزایش داد، سریال یوسف پیامبر بود. یوسف پیامبر مجموعه تلویزیونی ایرانی بر پایه داستان زندگی یوسف مطابق با روایت قرآن و منابع اسلامی، به نویسندگی و کارگردانی فرجالله سلحشور است که در 45 قسمت از 7 تیر 1387 تا 11 اردیبهشت 1388 از شبکه یک سیما پخش شد.
این مجموعه در سالهای بعد نیز بارها از شبکه آی فیلم بازپخش شده است. از جمله بازیگران این مجموعه، مصطفی زمانی، کتایون ریاحی، محمود پاکنیت، رحیم نوروزی، عباس امیری و جعفر دهقان هستند.
داستان این سریال از این قرار است که زمانی که یعقوب، مردمان بنیاسرائیل را به یکتاپرستی خوانده و از پرستش خدایان مختلف انذار میدهد؛ خدا، یوسف را به عنوان فرزند و پیامبر بعدی به او عطا میکند که چهره زیبایی دارد. یوسف در کودکی رؤیایی میبیند که در آن خورشید، ماه و 11 ستاره برای او به سجده میافتند. یعقوب که این رؤیا را میشنود به او توصیه میکند تا آن را از برادران خود پنهان کند. پس از چندی، برادران یوسف که به علاقه پدرشان نسبت به یوسف حسودی میکردند، او را به چاه میاندازند و…
بازی در سریال شوق پرواز
خانم حمیدی با بازی در سریال شوق پرواز به موفقیت بسیاری دست یافت. شوق پرواز نام یک مجموعه تلویزیونی است که به سفارش بنیاد شهید و امور ایثارگران در مورد زندگی عباس بابایی یکی از خلبانان نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران ساخته شدهاست. این سریال طبق نظرسنجی صدا و سیما بهترین سریال ژانر دفاع مقدس شناخته شد.
خانم حمیدی درباره این سریال گفته است: سریال «شوق پرواز» در بخش آخر که شهادت شهید بابایی بود خیلی برای من خاطرهانگیز بود. آنقدر تحت تاثیر این سکانس قرار گرفتهبودم که یک هفته مریض شدم و هر وقت یاد آن صحنه شهادت میافتم بیاختیار گریهام میگیرد. همه ناراحت بودند. گاهی به این فکر میکنم ما که بازیگر این سریال بودیم چنین حالی برایمان پیش آمد، چه برسد به کسی که واقعا این مسیر را زندگی کرده بود. ما به عنوان بازیگر شاید هیچگاه نتوانیم در زندگی واقعیمان این لحظات را تحمل کنیم.
زندگی شخصی و ازدواج
خانم الهام حمیدی اولینبار وقتی که تنها بیست سال سن داشت ازدواج کرد. این ازدواج زمانی اتفاق افتاد که خانم حمیدی هنوز به صورت جدی وارد عرصه سینما نشده بود. بعد از مدتی اما این ازدواج به جاهای خوبی نرسیده و درنهایت خانم حمیدی از همسر اول خود جدا شد.
ازدواج دوم
خانم حمیدی بعد از شکست در ازدواج اول به مدت بیست سال با کسی وارد رابطه نشد. او حتی اعلام کرده بود که به زندگی سینگلی عادت کرده و حتی از آن راضی است. اما در سال 97 خانم حمیدی به شخصی به نام علیرضا صادقی آشنا شد. این آشنایی درنهایت به ازدواج انجامید و خانم حمیدی و آقای صادقی اکنون باهم هستند.
این ازدواج موفق خیلی سریع به تولد فرزند نیز انجامید. خانم حمیدی در 14 خرداد 1399 خبر به دنیا آمدن فرزند پسرش بنام «الوین» را رسانهای کرد. فرزند دوم ایشان یک دختر است که در سال 1400 به دنیا آمد.
رابطه خوب با همکاران بازیگر
پیش نیامده که بازیگر مقابلم کسی باشد که اصلا نتوانم بازی کنم. فکر میکنم بازیگر مقابل با آدم بده و بستان خاصی دارد که مثل بازی پینگپنگ است. اگر بازیکن (بازیگر) مقابلت توپ را خوب بزند تو خوب میتوانی جواب بدهی ولی اگر طرف مقابل توپ را بد بیندازد باید خیلی ماهر باشی تا بتوانی توپ را درست بزنی که بتوانی به هدف بزنی.
خیلی مهم است کسانی که با هم کار میکنند رابطه خوبی با هم داشته باشند. تا به امروز با همه کسانی که کار کردم توانستم ارتباط برقرار کنم و آن حس را رد و بدل کنم. گاهی آن حس با یکنفر قویتر است و بازی بهتر میشود، طوری که زندگی در آن جریان پیدا میکند. خیلی وقتها هم نه!
از کارنامه هنریام راضیام
میدانم تا به حال کاری نکردهام که بهخاطر آن کار بخواهم خودم را مواخذه کنم. نمیتوانم بگویم کارهایم در سطح عالی بوده اما خوب بوده است. یعنی اگر سریال بوده بیننده ۹۰درصد داشته، از «زیر تیغ»، مسافری از هند گرفته تا «یوسف پیامبر»، «مختارنامه»، «شوق پرواز» و… یا سینماییهایم سینماییهایی نبوده که تجربه بدی بوده باشد.
«مهیا» بعد از «خیلی دور خیلی نزدیک» خیلی تاثیرگذار بود. کسی را ندیدم که این فیلم را ندیده باشد. کارنامه من در سطح خوب بوده است. روندی را که پیش گرفتم به همان شکل باید جلو بروم. اینکه تا کی بتوانم این رویه را داشته باشم و در انتخابها ثابت قدم باشم نمیدانم تا کی ادامه دارد اما سعی کردم که کارهای خوب انجام دهم.
وسواس در انتخاب نقش
سعی کردهام انتخابهایم طوری باشد که در مقابل مردم رو سفید باشم وتا به حال این اتفاق هم افتاده است. در شبکه یک سیما در ارزیابیای که در برنامه «سین مثل سریال» شده بود مردم خیلی لطف داشتند و من را بهعنوان بازیگر اول زن در این دهه، یعنی دهه 80 انتخاب کردند. این برای یک بازیگر بسیار افتخار آفرین است که از طرف مردم پذیرفته شود.
خستگی از تن آدم در میآید، اما انتخاب را برای بازیگر سخت میکند. این رأیهای مردمی بازیگر را در انتخاب نقش و فیلمنامه وسواسی میکند. اما اگر مردم ضعفی در کار ما بازیگران میبینند باید درکمان کنند، چون به هر حال ما بازیگر هستیم و باید کار کنیم.
نقش منفی را دوست ندارم
هیچوقت نقش منفی را دوست نداشتم. هر چقدر هم قدرت و توانایی بازیگری داشته باشم ولی چهره و نوع نگاهم این را نشان ندهد، بیننده پس میزند.
بیننده الان از من انتظار ندارد که نقش یک جانی یا خلافکار را بازی کنم. چون همیشه در نقشهایم مثبت بودم. اما میتوانم خاکستری باشم. دو کار سینمایی داشتم که تازه به شبکه خانگی آمده که کاملا کار متفاوت و خاکستری بود.
این نقشها جای کار دارد که البته در عینحال متفاوت است. اما نقشهای منفی را دوست نداشتم تجربه کنم. الان به مرحلهای رسیدهام که آنقدر کارهای مختلف کردهام که منتظر یک اتفاقم. منتظر یک فیلمنامه خاص و قوی. خدا را شکر کارهایی که تا بهحال بازی کردهام دیدهشده است.
به همین دلیل هم هست که در انتخاب فیلمنامه و کار خیلی دچار شک و تردید میشوم. اما متاسفانه آنقدر فیلمنامههای ما ضعیف هستند که مجبوری از بین بد و بدتر یکی را انتخاب کنی. دیگر بهندرت پیش میآید که فیلمنامهای میخکوبت کند. همیشه این دغدغه برای همه ما بازیگران است که چه چیزی انتخاب کرده و کار کنیم.
خطر شغلی ما این است که اگر زیاد بیکار بمانی از یاد میروی. برای روحیه خودمان و بقای شغلیمان که بیکاری نابودش میکند مجبوریم گزینهای را انتخاب کنیم. از طرفی هم نمیشود گفت فیلمنامه خوب پیدا نمیشود، باید دانست که انگشتشمار است و آیا آنقدر شانس داریم که از میان اینهمه بازیگر نصیب ما بشود یا نه. این خودش شانس بزرگیمیخواهد!
از سینمای ایران راضی نیستم
سینمای ما بهطور کلی نیاز به سازماندهی دارد. اگر بتواند توسط خانهسینما باشد، چه بهتر که از آنجا پیگیری شود. اگر قرار است سازمان دیگری تاسیس شود، خب باید سریعتر این اتفاق بیفتد. برای من بازیگر آن چیزی که مهم است آتیهام است.
مهم است که حداقل تحت پوشش بیمه قرار بگیرم. باید شغل من به عنوان بازیگر پشتوانهای داشته باشد. چه بیمه، چه بازنشستگی و چه امکاناتی که هر ارگانی برای افرادش ممکن است درنظر بگیرد.
هر سازمانی حداقل امکاناتی برای کارمندانش درنظر دارد، اما سینما اینطور نیست. در نهایت، آخر این جاده معلوم نیست به کجا میرسد.
در واقع جایی باید باشد که امنیت ایجاد کند و اگر زمانی بازیگر نخواست کار کند روی آن پشتوانه حساب کند. اکثر بازیگران سینمای ما در این حرفه پیر شدند و عدهای نیز به شکل اسفناکی از دنیا رفتند یا اصلا عدهای زندگی میکنند و کسی نیست سراغی از آنها بگیرد.
باید در حرفهای به سختی بازیگری جایی داشتهباشیم که بهعنوان خانه سینما یا هر سازمان دیگری که ممکن است هر اسمی بشود روی آن گذاشت، وجود داشته باشد که تکیهگاه بازیگر باشد. در این 10 سالی که من بازی میکنم، چیز خاصی نتوانستم به دست بیاورم.
به زیبایی خودم توجه ویژهای دارم
آراستگی و مراقبت از خود را جزء بایدهای زندگیام میدانم، برایم مهم نیست لباسم حتی گرانقیمت نباشد اما مهم است كه لباس خاص و مناسبی بپوشم. چهره سرمایه یک بازیگر است و مرد و زن هم ندارد و برای حفظ این سرمایه باید تلاش كرد.
البته من مخالف عملهای زیبایی هستم چون چهره طبیعی را دوست دارم اما كارهای مراقبتی را انجام میدهم و از كرمها و لوسیونها برای حفظ شادابی پوست استفاده میكنم.
خدایا شکر به موفقیتهایی رسیدهام
به هر حال، هر شخصی در حرفه و کار خود دوست دارد، پلههای ترقی را طی و به ایدهآلهای خود دست پیدا کند. من هم تاکنون خدا را شاکرم که توانستم در زمینه کاریام، به موفقیتهایی که دوست داشتم، برسم و امیدوارم با کارهای خوب و متفاوت ظاهر شوم و در نهایت مردم و بینندگان را جلب بازیهای خود کنم.
منطق درستی در این زمینه در ایران وجود ندارد. برای مثال رضا کیانیان و خیلی از بازیگران و اساتید در این رده، از طرف جامعه به عنوان یک بازیگر حرفهای و خوب شناخته شدهاند و مردم به همهشان احترام میگذارند، در صورتی که از نظر من، آنها سوپراستار هستند، اما در جامعه هنری ما سوپراستار به کسی اطلاق میشود که فیلمهایش پرفروش است که به نظر من این منطق اشتباه است.
حضور الهام حمیدی در شبهای مافیا
خانم حمیدی از عضوهای ثابت مسابقه جذاب شبهای مافیا است. شبهای مافیا (از فصل پنجم شبهای مافیا: زودیاک) یک مجموعه نمایش خانگی ایرانی است که به کارگردانی سعید ابوطالب (فصل اول تا چهارم) و محمدرضا رضائیان (از فصل پنجم) و بر اساس بازی مافیا ساخته شده است.
در هر رقابت از این مجموعه، 12 شرکتکننده از میان بازیگران سینما و تلویزیون و سایر افراد مشهور به بازی دعوت میشوند و به اتفاق برگزارکننده برنامه، بازی را به صورت واقعی و بدون دخالت گروه کارگردانی انجام میدهند. نخستین قسمت این برنامه 27 آبان 1399 در پلتفرم فیلیمو منتشر شد.
همکاری با مسعود کیمایی
خانم حمیدی همکاری با مسعود کیمیایی را از افتخارهای سینمایی خود دانسته. خائنکشی فیلمی ایرانی به کارگردانی و نویسندگی مسعود کیمیایی و تهیهکنندگی علی اوجی محصول سال 1400 است.
در این مجموعه قسمتی از زندگی مهدی بلیغ، سارق و کلاهبردار ایرانی، به تصویر کشیده میشود و به نهضت ملیشدن نفت در سال 13229 میپردازد.
خائنکشی در 20 بهمن 1400 در چهلمین دوره جشنواره فیلم فجر به نمایش درآمد. این مجموعه از هفته نخست شهریور 1402 در قالب مجموعه کوتاه چهار قسمتی از طریق نماوا پخش شد.
داستان فیلم در مورد گروهی است که میخواهند از بانک ملی دزدی کنند. مهدی، شاهرخ، گیو، اطلس و دیگرانی دزدان ظاهری بانک هستند. اما این پول را برای قرضه ملی مصدق میخواهند. مصدق بر سر این مسئله اصرار میورزد که نفت ایران باید ملی شود. از سویی سرکرده این گروه دلباخته زنی است؛ اما در درگیریهایی که در جلوی بانک با پلیس بالا میگیرد او تیر میخورد و باقی فرار میکنند و …
سخن پایانی
بسیار خرسندیم که تا پایان همراه سایت هم نگاران بودید. ما امروز و در مقاله فوق سعی کردیم تا درباره زندگی شخصی و حرفهای الهام حمیدی بنویسیم تا شما عزیزان و طرفداران با زندگی این سلبریتی بیشتر از قبل آشنا شوید. در پایان امیدواریم که از خواندن این مقاله نهایت لذت را برده باشید.