متن و جملات

اشعار وداع ماه رمضان با شعر خداحافظی ماه عبادت و روزه داری

رمضان ماه بندگی خداست. ماه عبادت و مهمانی. اما چه دردی است وداع با رمضان. چه دردی است این فراق. ما نیز امروز در سایت ادبی و هنری هم نگاران و در اینجا مجموعه ای از اشعار وداع ماه رمضان و شعر کوتاه و بلند خداحافظی ماه عبادت و روزه داری را گردآوری کرده ایم.

فهرست موضوعات این مطلب

متن خداحافظی با ماه رمضانشعر بلند ماه رمضاناشعار وداع با ماه عبادتشعر دو بیتی ماه رمضانشعر خداحافظی با ماه روزه داری

یکبار دگر وقت وداع رمضان شد

این ماه پر از نور زهر دیده نهان شد

افسوس مه روزه و ایام دعا رفت

در بدرقه اش اشک زهر دیده روان شد

خداحافظ ماه پروردگار الرحمن الراحمین

خداحافظ ماه لحظه های افطار و سحر

خداحافظ ماه نعمت و رحمت و برکت

خداحافظ ماه شب های نورانی قدر.

قربان هلالت بروم ای مه شوال

آورده ام از فرط خوشی در دو سه تا بال

سی روز به امید وصالت سپری شد

خم شد کمرم در رمضان همچو یکی دال

انسان از این روی بُود شاد در این روز

چون باز شکم در جلو و اوست به دنبال !

متن خداحافظی با ماه رمضان

نمی دانم در امتحان تو از قبول شدگانم یا نه؟

اما کارنامه لرزان چشم ترم را بر گونه هایم ببین که توان سیلی خشم تو را ندارد. اکنون که نشستن بر خوان روزه تو، قلبم را شکننده کرده است، بازگشته ام تا به مُهر تأیید، مِهر و امید را از تو طلب کنم.

مبادا پس از امروز، در روزمرگی ها غرقه شوم و عهدم را با تو تا رمضانی دیگرنگاه ندارم!

عید فــطر، منزلی است برای پوشیدن بهترین لباس روح در موسم دیدار تو، تا مگر پسندت افتم و در بند بندگی ات اسیر

قدم قدم به پایان ماه رمضان نزدیک می شوم

اما دلم در شب قدر جامانده

شبی عظیم تر از هزار ماه در نزد خداوند

شب بیست و سوم ماه رمضان

در کلام سید احمدالحسن (ع)

شبی که به تعبیر ایشان

آغاز سال است و مقدرات جدید آغاز می شود

چند روزی است که صفحه جدید مقدراتم

با عشق به آل محمد آغاز شده

و اکنون زمان وداع با ماه رمضان رسیده است

و یارای دل کندم از این خیر عظیم نیست.

شعر بلند ماه رمضان

رفتی ای ماه خدا ماه جلیماه مهمانی حق ماه علی

مه عشق و مه شور و مه نورمه دلدادگی و ماه سرور

مه عفو و مه غفران گناهماه دلبستگی دل به الاه

با نوایی همه لبریز دعاداشتم در دل شب با تو صفا

همنوا با دل زارم بودیچلچراغ شب تارم بودی

همه شب با دل پر از غم و آهخجل از معصیت و بار گناه

می زدم توبه به هر شعله نفسرو به درگاه تو می کردم و بس

اینکه سرمست ز صهبای توامعاشق خلوت شب های توام

می روی ای مه پر قدر و بهاای صفا بخش دل و دیده ما

اشک ما بدرقه راهت بادنرود خاطره هایت از یاد

بشود گر ز من این عمر تماممی خورم حسرتت ای ماه صیام

تا شوم بار دگر مهمانتز کرم ریزه خور احسانتمحمد مبشری

بدرود ای بزرگ ترین ماه خداوند و ای عید اولیای خدا.

بدرود ای ماهی که تا تو بودی، امن و سلامت بود.

بدرود ای آنکه نه در مصاحبت تو کراهت بود و نه در معاشرتت ناپسندی.

بدرود که سرشار از برکات بر ما درآمدی و ما را از آلودگی های گناه شست وشو دادی.

آمدیم از سفر دور و دراز رمضان

پی نبردیم به زیبایی راز رمضان

هر چه جان بود سپردیم به آواز خدا

هر چه دل بود شکستیم به ساز رمضان

اشعار وداع با ماه عبادت

آخرِ ماه … اول راهم … خجالت می کشمبازحال توبه می خواهم خجالت می کشمروسیـاه و بینـوایم یا الـهی ألامـانسربه راهم نَه..تـَهِ چاهم خجالت می کشمدیگـری این مـاه را همـراه با الله بودمن فقـط همراه با آهـم خجالت می کشموقـت توبه ذکـر من شد یاالهی بالحسینبیشتر شرمنده یِ شاهم خجالت می کشماوزمین خورده که من برخیزم ازروی زمیننوکری بد …بین درگاهم خجالت می کشمتشنگی را درک کردم مثل سقایش ولی…دور از شخـصیت ماهـم خجالت می کشمدر کنار علقمه افتاد و بعد از آن شدندهمسفر یارب که ها باهم!! خجالت می کشمدست ناموس علی بسته شد وسیلی زدندندبه خوان باعصمةُ اللهم خجالت می کشم

فرصت خوب رهائی شد تمامماه عشق وآشتی ماه صیامسی شب ماه خدا پایان رسیدماه شوال المکرم شد پدیدرفت دیگر یا علی وعظیمخواندن سی جزئ قرآن کریمنغمه اغفرلنا وارحم لناوقت افطار ودعای ربناالوداع ای نغمه های دلپذیرالوداع ای افتتاح وای مجیرالوداع ادخل علی اهل القبورالوداع ای جلوه شور وشعورالوداع شبهای تقدیر وقضاالوداع محراب واشگ مرتضیرفت شبهای پر از سوز سحرلیله القدر دل افروز سحربزم افطار وسحر برچیده شدتا هلال عید پاکان دیده شدالوداع ای اشگ چشمان علی

الوداع ای نان وهمیان علیبرهمه لطف خدا امداد کردذره ای هم شامل (مقــداد) کرد

فرصت خوب رهائی شد تمامماه عشق وآشتی ماه صیامسی شب ماه خدا پایان رسیدماه شوال المکرم شد پدیدرفت دیگر یا علی وعظیمخواندن سی جزئ قرآن کریمنغمه اغفرلنا وارحم لناوقت افطار ودعای ربناالوداع ای نغمه های دلپذیرالوداع ای افتتاح وای مجیرالوداع ادخل علی اهل القبورالوداع ای جلوه شور وشعورالوداع شبهای تقدیر وقضاالوداع محراب واشگ مرتضیرفت شبهای پر از سوز سحرلیله القدر دل افروز سحربزم افطار وسحر برچیده شدتا هلال عید پاکان دیده شدالوداع ای اشگ چشمان علیالوداع ای نان وهمیان علیبرهمه لطف خدا امداد کردذره ای هم شامل (مقــداد) کردشاعر ذاکرالحسین سید رضا راستگوفرصت خوب رهائی شد تمامماه عشق وآشتی ماه صیامسی شب ماه خدا پایان رسیدماه شوال المکرم شد پدیدرفت دیگر یا علی وعظیمخواندن سی جزئ قرآن کریمنغمه اغفرلنا وارحم لناوقت افطار ودعای ربناالوداع ای نغمه های دلپذیرالوداع ای افتتاح وای مجیرالوداع ادخل علی اهل القبورالوداع ای جلوه شور وشعورالوداع شبهای تقدیر وقضاالوداع محراب واشگ مرتضیرفت شبهای پر از سوز سحرلیله القدر دل افروز سحربزم افطار وسحر برچیده شدتا هلال عید پاکان دیده شدالوداع ای اشگ چشمان علیالوداع ای نان وهمیان علیبرهمه لطف خدا امداد کردذره ای هم شامل (مقــداد) کردشاعر ذاکرالحسین سید رضا را

ای ماه مخصوص خدارفتی برون از دست ماآیا زما هستی رضا؟ ماه مبارک الوداع

کردی تو چون عزم سفر، ما را نمودی خون جگرای همدم شام و سحر ماه مبارک الوداع

ای معدن جود و سخا ای حاجت هر بینوابود از تو ترویج دعا ماه مبارک الوداع

رفتی ای ماه عزیز کردی محبان اشک ریزای یار روز رستخیز ماه مبارک الوداع

گنجینه ی عرفان تویی رونق ده قرآن توییسرچشمه ی ایمان تویی ماه مبارک الوداع

زینت ده هر محفلی تو نور چشم هر دلیتو یاور هر سائلی ماه مبارک الوداع

هر کس که خواهان تو است نالان زهجران تو استدر فکر دوران تو است ماه مبارک الوداع

ای ماه با عز وجلال مقصود حی لایزالما را نکن افسرده حال ماه مبارک الوداع

ما عاشق نام توییم ما تشنه جام توییممایل به اکرام توییم ماه مبارک الوداع

گشتی نهان از هر نظر کو عمر تا سال دگربینیم رویت چون قمر ماه مبارک الوداع

ای مایه امید ما ای شاهد روز جزادرد محبان کن دوا ماه مبارک الوداع

آخرین دفعه ای که انگاری

پهن شد سفره های افطاری

بوی سبزی، نان تازه، پنیر

ربنائی که می شود جاری

یک خدا بود واین همه مهمان

چه خدائی چه میهمان داری

کل ایران کنار یک سفره

کیش، کرمان، ارومیه، ساری

یک مفاتیح پر ز اعمالت

چه دعاهای خوشگلی داری

حیف قدر تو را ندانستم

شب قدر تو بود و بیداری

چنگک بغض روی حنجره ام

در زمان وداع اجباری

رفتی و روی دست من مانده

یک سبد خاطرات تکراری

نیک سخن قمی

شعر دو بیتی ماه رمضان

لحظات دعا، خداحافظ

روزهای خدا، خداحافظ

لحظات غریب قبل سحر

بوی افطار هر شب مادر

دارم از پای بساط سفره ات پا می شوم

بعد از این شبها خدایا باز تنها می شوم

دور بودم سی شب از دنیای وانفسا ولی

بعد از این سی شب دوباره غرق دنیا می شوم

به پاى درد و دل بنده چاه کم آورد.مقابل جگر من که آه کم آورد.

به پیش هیچ کسى کج نگشت گردن منولى مقابل این بارگاه کم آورد.

تمام شد رمضان, تازه ما شروع شدیمبه شب نشینى عشاق ماه کم آورد

به بارگاه کریمت گناهکار آمدولى ببخش اگر که گناه کم آورد.

شدم شبیه به “جون”غروب عاشورا

کنار نور تو رنگ سیاه کم آورد

اگر نگاه کنى کم میاورم حتما

زهیر در قبل یک نگاه کم آورد.

براى کوه گناهى به کاه راضى شد

بدا بحال هر آنکس که کاه کم آورد

خدا زیاد کند بین توبه ها کم را

زمان توبه چه خوب ست گاه کم آورد.

زمان توبه من هم نریخت گریه من

همینکه رفت دم قتلگاه, کم آورد.

خودت بیا و بگو یاعلى بلندم کن

دوباره بنده تو بین راه کم آورد

استاد علی اکبر لطیفیان

شعر خداحافظی با ماه روزه داری

افسوس که ایّام شریف رمضان رفت

سی عید به یک مرتبه از دست جهان رفت

افسوس که سی پاره ی این ماه مبارک

از دست به یکبار چو اوراق خزان رفت

ترک ما را میکند ماه خدای دادگر

واگذارد عاشقان خویش تا سالی دگر

بهره ها بردیم ازاین ماه پرفیض ونکو

خیربادا یاد هر افطار وهر صبح سحر

خداحافظ ای بهار دلم، ای دعای سحر، ای ابو حمزه

خداحافظ ای رفیق دلم، می روی ز برم، با چنین غمزه

خداحافظ افتتاح سحر، ای مجیر سحر، گریۀ شب ها

خداحافظ جوشن تقوی، مونس دل ها هدیۀ زهرا

همه هستم رفته از دستم، امید دل را به تو بستم

ای خدا العفو، ای خدا العفو

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا