در این مطلب جملات در مورد بی جنبه بودن بعضیا، ظرفیت نداشتن افراد و متن جنبه داشتن آدم ها را ارائه کرده ایم.
فهرست موضوعات این مطلب
جملات بی جنبگی افرادجملات بی ظرفیت بودنمتن جنبه داشتن آدم هاجملات درباره بی ظرفیبت بودن بعضیاجملات بی جنبگی افراد
آدما دو دستن؛ یا لیاقت احترامی که بهشون میذاری رو دارن یا لیاقت و ظرفیتشو ندارن که در این صورت باید از زندگیت بندازیشون بیرون
اندازه رویاهایتان باید همیشه از ظرفیت فعلیتان بیشتر باشد.اگر رویاهایتان شما را نمیترساند،بدانید که به اندازه کافی بزرگ نیستند.
انسانها به نسبت ظرفیتی که برای کسب تجربه دارندعاقل به شمار میروند،کسانی خوشبخت هستند که از تجربهٔ دیگران استفاده میکنندو تجربهٔ دیگران را دوباره تجربه نمیکنند
در کلاس درس ”خدا“ آنها که ناله میکنند، رد میشوندآنها که صبر میکنند، قبول میشوندو آنها که شکر میکنند، شاگرد ممتاز میشوندخدایا به ما ظرفیت تحمل مصایب روزگار را عطا فرما
تو تقصیری نداشتی، من بیشتر از ظرفیتت دوست داشتم!
برعکس فلش مموریهاکه روز به روز کوچکتر میشوند و پرظرفیتتربعضی آدما روز به روز بزرگتر میشن و بیظرفیتتر
ظرفیت شوخیمون اگه بالاست دلیل نمیشه شما ته بیشعوریتو بذاری
حواست باشه، توجهت بیشتر از ظرفیتش باشه باختی!
آدمها شبیه لیوانندظرفیتهایی مشخص دارندبعضی به اندازه استکانبعضی فنجانبعضی هم یک ماگ بزرگوقتی بیش از ظرفیت لیوان در آن آب بریزی، سر ریز میشودخیس میشویحتی گاهی که در اوج بدشانسی باشیو در لیوان به جای آبشربتی چیزی را زیادی ریخته باشیو سرریز شده باشدلکه ش تا ابد بر روی لباست میماند
جملات بی ظرفیت بودن
آدمی رو که فراتر از ظرفیتش زیادی گُندَش میکنی مث بادکنکیه که زیادی بادش میکنی، یهو تو صورتت میترکه میزنه چشمتم کور میکنه.
میخواهم کم باشمکم حرف، کم پیدا، کم مِهر، کم لطفکم رنگ باشم، خیلی کمزیاد که نه… اندازه هم که باشیسر ریز میکند کاسهٔ ِکم ظرفیت ِ ظرف ِ دل ِآدمیان!
وقتی به یه مگسبالهای پروانه رو بدینه قشنگ میشهنه میتونه باهاش پرواز کنهمیدونی دارم از چی حرف میزنم؟بیشتر از، ظرفیت آدما بهشون ارزش نده!
ظرفیت قلب تنها چیزیه که،بیشتر و بیشتر میشه…پس جنبه عشق داشته باشین!
به هدفهای بزرگمون نمیرسیممیدونی چرا؟!چون شخصیتمون اونقدر بزرگ نیستکه هدفه توش بگنجهپس باید شخصیتمونو رشد بدیمآدم دیگهای بشیمکه ظرفیت پذیرش اون هدفو داشته باشیم
باید به بعضیها گفت:ظرفیت پشت تکمیل است لطفا از جلو خنجر بزن
متن جنبه داشتن آدم ها
به اندازه لیاقت و ظرفیت آدمها به آنها محبت کنچون آنها دچار توهم، خود بزرگ بینی، دل زدگی، جو زدگیارتفاع زدگی، سرگیجه و سپس حالت تهوع خواهند شد
وقتی که تو لیوان بیش از حد آب بریزی و سرریز بشه،اونی که مقصره، لیوان نیس،مقصر تویی که بیش از ظرفیتش بهش آب دادیبیش از ظرفیت دیگران بهشون محبت و توجه نکنین…!
واژهٔ عجیبیست…«لیاقت» را میگویمگاهی من ندارمگاهی تو نداریو گاهی نایاب میشود لابلایِ تمامِ آدمهای شهر…گاهی در اوجِ خوشی،آنجا که زمین و آسمان هم برایمان میرقصندآنجا که ستارهها به یُمنِ خوش بودنمان،چشمک میزنندپشتِ پا میزنیم به خوشبختی مان…تمامِ تلاشمان را میکنیم،تا بیلیاقتیمان را ثابت کنیم به زمین و زمانکه ما ظرفیتمان همین استکه ما یک عُمر میدویم به سمتِ خوشبختی،اما همین که سراغمان آمد،پشتمان را میکنیم و محلش نمیگذاریممحلش نمیگذاریم تا سالها بعد،از لابلای دفترِ خاطراتمان بیرون بیاوریمش وسطر سطر آن روزها را،با یکای کاش شروع میکنیمای کاش عاقل بودمای کاش عاقل بودمهمیشه نداشتنِ لیاقت،سهمِ آدمهای اطرافمان نیست،گاهی خودمان،میشویم نالایقترین آدمِ روی زمین…همان جا که خوشبختی برایمان دست تکان میدهد و ما،عینِ خیالمان نیست که نیست…
آدمها مثل لیوان میمانندظرفیتهایی مشخص دارندلطفا قبل از ریختن مهر و عطوفت در پیمانههای وجودیشانظرفیتشان را بسنجبه اندازه محبت کناگر اینکار را نکنیاگر زیادی محبت کنیاگر سر ریز شدند و محبت بالا آوردندباد الکی به غب غب انداختندو پیراهن احساست را لکه دار کردندفقط از خودتو عملکرد خودت عصبانی باشنه از آدمها که شبیه لیوانند…
همه آدمهاظرفیت بزرگ شدن را ندارند،اگر بزرگشان کنیمگم میشوند ودیگر نه شما را میبینند ونه خودشان را.بیاییم به اندازه آدمهادست نزنیم…
عشق مثه هوای ظهره تابستونهاگه ظرفیتشو نداری نزدیکش نشو میسوزونتت!
قحطی حرف است و سخن سالهاستقفل زمان را بشکن سالهاست
پر شدم از درد شدن سالهاستظرفیت سینهٔ من سالهاست
جملات درباره بی ظرفیبت بودن بعضیا
به هیچ ڪسبیشتر از ظرفیتش بها نده،شاخ میشه، شاخت میزنه (:
خیلی ظرفیت میخواد که مدیریت کنی حرفهات رو…آخه بعضی حرفها رو نمیشه گفت باید خورد…بعضی حرفها رو نمیشه خورد باید گفت…ولی بعضی حرفها رو نه میشه گفت نه میشه خورد!اون وقته که میمونه توو دلت…وقتی که توو دلت دیگه جایی نمونه برا این حرفها…میشه دلتنگی…میشه بغض…میشه سکوت…میشه تنهایی…
آدمها همیشه چیزهای زیادی دارند که ازشان خبر نداریم؛ حتی آدمهایی که دوست شان داریم، چیزهای خوب، چیزهای بد…باید ظرفیتش را داشته باشیم
یه جا هم میرسی کهمیدونی اونقدر ظرفیتت تکمیله،که اگه فقط یک نفرِ دیگهبیاد تو زندگیت و قلبتو بشکنه؛دیگه جدی جدی تیر خلاص توعه…همین میشه که میترسی و چشمتوسالهای سال رو همه میبندی وترجیح میدی با اون یک درصداز قلبت که هنوز نشکسته،تنها سر کنی؛دیگه چیزی نمیشکنتت،اذیتت نمیکنه وقوی میشی…
یادم بیاور برایت بنویسم که عشق را باید بیحساب اندوخت، اما با حساب خرج کرد. و برایت بنویسم که هی بر این طبل پر صدا اما تو خالیِ «بیحساب دوست داشتن» نکوبی. که دوست داشتن حساب و کتاب دارد. دوست داشتن حد و مرز میشناسد.
– حساب و کتابش؟
ظرفیت خودت، که اگر میتوانی ظرفت را بزرگتر، ظرفیتت را بیشتر کن. اگر نمیتوانی اما اندازه نگهدار.
– حد و مرزش؟
عزت خودت، کرامت خودت، شخصیت خودت.
دوست داشتن که نباید تو را بیعزت، بیکرامت و بیشخصیت کند. باید؟!
گاهی ”دوست داشتن”…پنهان بماند قشنگتر است…«عشق» یک راز است که تنها به معشوق باید گفت…گاهی دیگران ظرفیت نگه داشتن این راز را ندارند.زیرا که درکی از آن ندارند.راز عشقت را نگهدار…و…وقتی دلت به بودنش شک داره، ”حق نداری” بهش بگی عشقم…
فهمیدهام بعضی آدمها ظرفیت محبت را ندارند.سخت است تعادل را در محبت رعایت کردن،گاهی بیش از حد محبت کردنو ظرفیت نداشتن دردسر میشود،گاهی کمتر از حد محبت کردن،سبب عقده و دردسر میشود.
هر کسی اندازه ظرفیت خودش درد دارهاین که برای تو دردش ناچیز حساب میشه دلیل بر ضعیف بودن اون طرف نیست
پنج نکته مثبت: هرچه روح تو عظیمتر باشداشتباهات دیگران را کوچکتر میبینی هرچه بزرگوارتر باشی کمتربه دیگران نیازمندی هرچه کمتر نیازمند باشیکمتر از آنان دلگیر میشوی هرچه کمتر دلگیر شویکمتر آسیب میبینی هرچه کمتر آسیب بینیراحتتر میبخشی.ظرفیت روحتان افزون باد…
اونکه تو بهش میگی قطره، واسه مورچه سیلابهاز دید خودتون به مشکلات دیگران نگاه نکنید و بگید چیزی نیستظرفیت آدما باهم خیلی فرق داره…
ظرفیت باور من به اندازهٔ همهٔ دنیاستتو دروغت را بگو
جنبه محبت نداریم.ظرفیتمون که تکمیل شه،غرورمون سرریز میشه،و سیل بیتفاوتیمونآدمای مهربونو غرق میکنه.آروم که گرفتیم،هاج و واج دنبال محبت میگردیمکلا آدمای عجیبی هستیم.
عقل از درک تو لبریز تحیر شده استلب به لب کاسه ظرفیت من پر شده است
همه عمر دمادم نسرودیم از توقدر درکِ خودمان هم نسرودیم از تو
نظم مکانیکی در کنار سرشتفطرت نظم حکمت بهرکشت
چرخ ایندو را نوشتحکمت اندر کشت سرشت
فلسفه جستجوی حقیقتحکمت حق جستجوست
چرخ ایندو گپ کنشجوهر و گوهر نکوست
این نه ان دل نظم داناین و ان چشم دل دان
نور دل باشد هماننظم ان دو همتوان
ظرفیت اندر میاناید پدیدزانچه یافت و زانچه دید
ظرفیت اندر جهت ارماندر برابر نسبیت باید بدید
سو برابر نسبیت نظم چرخنظم چرخ ظرفیت یابد پدید
کسی که جسارت باختن نداره ظرفیت گفتن حقیقت رو هم نداره