غزل شماره ۳۰ از غزلیات شهریار را در هم نگاران قرار دادهایم. شهریار با استفاده از زبان فارسی کلاسیک و گاهی با نگاهی نو به آن، توانسته است غزلیاتی خلق کند که هم برای نسلهای گذشته و هم برای مخاطبان معاصر جذاب باشد. سبک او ترکیبی از سنت و نوآوری است. همچنین غزل شماره ۳۱ از غزلیات شهریار؛ برداشت پرده شمعم و پروانه پرگرفت را در سایت هم نگاران بخوانید.
غزل شماره ۳۰
سری به سینه خود تا صفا توانی یافت
خلاف خواهش خود تا خدا توانی یافت
در حقایق و گنجینه ادب قفل است
کلید فتح به کنج فنا توانی یافت
به هوش باش که با عقل و حکمت محدود
کمال مطلق گیتی کجا توانی یافت
چه دانشی که نه عرفان در او و نی تسلیم
دری بزن که به دردت دوا توانی یافت
اگر خدا طلبیدی و یافتی در خود
امید هست که خود در خدا توانی یافت
جمال معرفت از خواب جهل بیداریست
بجوی جوهر خود تا جلا توانی یافت
کی اتصال از این دستگاه زنگ زده
به کارخانهٔ راز قضا توانی یافت
تحولی است که از رنجها پدید آید
نه قصهای که به چون و چرا توانی یافت
اگر به سرّ مشقّات انبیا برسی
مقام و منزلت اولیا توانی یافت
تو حلقه بر در راز قضا ندانی زد
مگر که ره به حریم رضا توانی یافت
بجوش تا مس قلبت طلا کنی ور نه
بکوش بیهده تا کیمیا توانی یافت
ز قعر چاه توان دید در ستاره و ماه
گر این فنا بپذیری بقا توانی یافت
به روی عقل تو درهای معرفت بسته است
کلید عشق به صندوق ما توانی یافت
کمال ذوق و هنر شهریار در معنی است
تو پیش و پس کن لفظی کجا توانی یافت
تفسیر این شعر
این شعر زیبا از شاعر بزرگ ایرانی، شهریار، به بررسی مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی میپردازد. در ادامه، هر بیت را به زبان ساده توضیح میدهیم:
1. “سری به سینه خود تا صفا توانی یافت”
برای پیدا کردن آرامش و صفا، باید به درون خود نگاهی بیندازید و خود را بشناسید.
2. “خلاف خواهش خود تا خدا توانی یافت”
اگر بخواهید به خدا نزدیک شوید، باید از خواستههای نفسانی خود بگذرید و به خواستههای الهی توجه کنید.
3. “در حقایق و گنجینه ادب قفل است”
در حقیقتها و داناییهای عمیق، قفلهایی وجود دارد که باید آنها را باز کنید.
4. “کلید فتح به کنج فنا توانی یافت”
کلید این قفلها در پذیرش فنا و زوال خودتان نهفته است.
5. “به هوش باش که با عقل و حکمت محدود”
باید مراقب باشید، زیرا عقل و حکمت انسانی محدود است.
6. “کمال مطلق گیتی کجا توانی یافت”
نمیتوانید کمال مطلق را با عقل محدود خود پیدا کنید.
7. “چه دانشی که نه عرفان در او و نی تسلیم”
هیچ دانشی کامل نیست مگر اینکه با عرفان و تسلیم همراه باشد.
8. “دری بزن که به دردت دوا توانی یافت”
تلاش کن تا به حقیقت برسید؛ شاید در آنجا درمان دردهای خود را بیابی.
9. “اگر خدا طلبیدی و یافتی در خود”
اگر خدا را در وجود خود جستجو کنی و پیدا کنی،
10. “امید هست که خود در خدا توانی یافت”
این امید وجود دارد که خودت را در خدا بیابی.
11. “جمال معرفت از خواب جهل بیداریست”
زیبایی معرفت و آگاهی از خواب جهل و نادانی بیدار میشود.
12. “بجوی جوهر خود تا جلا توانی یافت”
خود واقعیات را جستجو کن تا به روشنایی و جلا برسی.
13. “کی اتصال از این دستگاه زنگ زده”
اتصال به حقیقت از این دنیای مادی و فانی ممکن نیست.
14. “به کارخانهٔ راز قضا توانی یافت”
تنها در عالم راز و قضا میتوان به حقیقت رسید.
15. “تحولی است که از رنجها پدید آید”
تحول و تغییر واقعی از رنجها و سختیها ناشی میشود.
16. “نه قصهای که به چون و چرا توانی یافت”
این تحول داستانی نیست که بتوانید آن را با سوالات ساده درک کنید.
17. “اگر به سرّ مشقّات انبیا برسی”
اگر به راز مشکلات و سختیهای پیامبران پی ببری،
18. “مقام و منزلت اولیا توانی یافت”
میتوانی مقام و منزلت اولیا (خالصان) را دریابی.
19. “تو حلقه بر در راز قضا ندانی زد”
اگر نمیدانی چگونه به راز قضا دسترسی پیدا کنی،
20. “مگر که ره به حریم رضا توانی یافت”
باید راهی به سوی رضا (خوشنودی) الهی پیدا کنی.
21. “بجوش تا مس قلبت طلا کنی ور نه”
تلاش کن تا قلبت را از مس (مادیات) به طلا (روحانیت) تبدیل کنی؛ در غیر این صورت،
22. “بکوش بیهده تا کیمیا توانی یافت”
تلاش بیهوده نکن؛ کیمیا (تحول) را نمیتوانی پیدا کنی.
23. “ز قعر چاه توان دید در ستاره و ماه”
حتی از عمق چاه هم میتوان ستارهها و ماه را دید،
24. “گر این فنا بپذیری بقا توانی یافت”
اگر فنا (زوال) را بپذیری، میتوانی بقا (جاودانگی) را پیدا کنی.
25. “به روی عقل تو درهای معرفت بسته است”
عقل تو نمیتواند به تمام ابعاد معرفت دسترسی پیدا کند؛
26. “کلید عشق به صندوق ما توانی یافت”
کلید ورود به معرفت عشق است که باید آن را پیدا کنی.
27. “کمال ذوق و هنر شهریار در معنی است”
ذوق و هنر واقعی شهریار در معانی عمیق شعرهایش نهفته است.
28. “تو پیش و پس کن لفظی کجا توانی یافت”
اگر فقط به الفاظ توجه کنی، نمیتوانی معانی عمیق را پیدا کنی.
در کل، این شعر دعوتی است به جستجوی حقیقت، شناخت خود، و تلاش برای دستیابی به معرفت عمیقتر از طریق عشق و عرفان، با تأکید بر این که رنجها میتوانند منجر به تحول روحی شوند.