بریدههایی از کتاب تلخ و شیرین را در هم نگاران قرار دادهایم. کتاب تلخ و شیرین، نوشتۀ سوزان کین، نویسندۀ مشهور آمریکایی دربارۀ تلخترین لحظات و تجربیات زیستۀ انسانهاست که در آنها شادی نیز نهفته است. او در این کتاب و همانند کتاب «قدرت سکوت» دست روی موضوعی میگذارد که در میان ما وجود دارد، اما کمتر دیده میشود.
این کتاب درباره چیست؟
کتاب حاضر به ما نشان میدهد که چطور با پذیرفتن غم و تبدیل آن به هنر، با درد مقابله کنیم. کتاب تلخوشیرین دربارۀ درک این است که روشنایی و تاریکی، تولد و مرگ و تلخ و شیرین همواره جفت یکدیگرند و مصیبتهای زندگی ناگزیر با شکوه آن همراه است. اگر نتوانیم غمها و اشتیاقهایمان را تغییر دهیم ممکن است آن را به شکل آزار، سلطه یا بیتوجهی به دیگران تحمیل کنیم. اگر متوجه شویم که همۀ انسانها فقدان و رنج را میشناسند یا خواهند شناخت، میتوانیم به یکدیگر روی آوریم. تبدیل درد به خلاقیت، تعالی و عشق قلب این کتاب است.
تاثیر و اهمیت کتاب کتاب تلخ و شیرین نوشته سوزان کین
کتاب تلخ و شیرین (Bittersweet) نوشتهی سوزان کین، نویسندهی معروف کتاب آرام (Quiet)، اثری است که به بررسی احساسات پیچیدهی انسانی، بهویژه غم و شادی در همآمیخته، میپردازد. این کتاب در سال 2022 منتشر شد و به سرعت مورد توجه قرار گرفت، زیرا به موضوعاتی عمیق و جهانی مانند پذیرش غم، معنای زندگی، و قدرت تحولآفرین احساسات میپردازد.
اهمیت کتاب
تمرکز بر ارزش غم و اندوه: سوزان کین در این کتاب استدلال میکند که احساساتی مثل غم و دلتنگی، که اغلب بهعنوان احساسات منفی دیده میشوند، میتوانند منبعی برای خلاقیت، ارتباط عمیقتر با دیگران، و حتی شادی باشند. او این دیدگاه را با عنوان “تلخ و شیرین” معرفی میکند و نشان میدهد که پذیرش این دوگانگی میتواند به زندگی معنادارتر منجر شود.
ارتباط با روانشناسی و فرهنگ: کین از تحقیقات روانشناختی، نمونههای تاریخی، و تجربیات شخصی استفاده میکند تا نشان دهد چگونه فرهنگهای مختلف با غم و شادی برخورد میکنند. این کتاب به خوانندگان کمک میکند تا نگاه خود را به احساساتشان بازنگری کنند و بهجای سرکوب غم، آن را بهعنوان بخشی طبیعی از زندگی بپذیرند.
تأثیر بر خودشناسی: تلخ و شیرین مخاطبان را تشویق میکند تا با لایههای عمیقتر وجود خود روبهرو شوند. این کتاب بهویژه برای کسانی که به دنبال درک بهتر خود و یافتن تعادل در زندگی هستند، الهامبخش است.
تأثیر کتاب
در سطح فردی: خوانندگان گزارش دادهاند که این کتاب به آنها کمک کرده تا با احساسات پیچیدهی خود کنار بیایند و دیدگاه مثبتتری نسبت به لحظات سخت زندگی پیدا کنند. بهخصوص در دنیای مدرن که شادی بهعنوان یک هدف غایی تبلیغ میشود، این کتاب یادآوری میکند که غم نیز بخشی ضروری از تجربهی انسانی است.
در سطح فرهنگی: تلخ و شیرین بحثهایی را دربارهی چگونگی مواجههی جوامع با غم و فقدان برانگیخته است. این کتاب بهویژه در دوران پس از همهگیری کرونا، که بسیاری با از دست دادن و عدم اطمینان مواجه شدند، تأثیر عمیقی داشته است.
الهامبخش هنر و خلاقیت: کین در کتابش به ارتباط بین غم و خلاقیت اشاره میکند و مثالهایی از هنرمندان و موسیقیدانانی مثل لئونارد کوهن میآورد. این موضوع برای بسیاری از خوانندگان انگیزهای برای خلق آثار هنری یا تأمل در زندگی خود بوده است.
نظرات درباره کتاب
این کتاب در ایران نیز مورد توجه قرار گرفته است، هرچند هنوز ترجمهی رسمی آن به فارسی بهصورت گسترده منتشر نشده است (تا تاریخ دانش من). با این حال، افرادی که به زبان انگلیسی آن را خواندهاند، آن را اثری تأملبرانگیز و آرامشبخش توصیف کردهاند که به درک بهتر تجربههای تلخ و شیرین زندگی کمک میکند.
جملاتی از کتاب تلخ و شیرین
اتفاقاً افراد کمی هستند که بعد از موفقیت رشد میکنند. آدمها بعد از شکست بزرگ میشوند. از سختی رشد میکنند. از درد قد میکشند.»
ما مشتاق معشوقیم ولی معشوق هم بیتاب ماست
خانه یک مکان نیست. خانه جایی است که اشتیاق آنجاست و شما احساس خوبی نخواهید داشت تا اینکه به آنجا برسید
آگاه شدن از گذرا بودن زندگی همانطور که برای بزرگسالان فراغت ایجاد میکند، برای کودکان نیز پایانی بر آزردگی روانیشان است.
کلید خوشنودی این است: دوست داشتنِ (بدون قیدوشرط و بیوقفهٔ) آنچه هستید، به جای آنچه انجام دادهاید.
متقابلاً، محتملتر است که افرادی با همدلی بالا بیشتر از موسیقی غمگین لذت ببرند
وقتی بدانید، واقعاً بدانید که زیاد عمر نمیکنید، افق دید شما محدودتر و عمیقتر میشود. سپس شما چیزهایی تمرکز میکنید که بیش از همه اهمیت دارند و برای جاهطلبی، مقام و جلو افتادن کمتر اهمیت قائل میشوید.
مسیر رسیدن به تعالی از شکستگیها میگذرد.
بر اساس مطالعهای که روانشناس لهستانی، کوبا کریس، انجام داده است؛ در ژاپن، هند، ایران، آرژانتین، کرهٔ جنوبی و مالدیو لبخند زدن نشان تقلب، حماقت یا هر دو است.
ترس شما را از خطر دور نگاه میدارد، عصبانیت از شما محافظت میکند تا مورد سوءاستفاده قرار نگیرید و اندوه، اندوه چه میکند؟
“کشتیها به بندرهای زیادی بادبان میکشند، ولی حتی یکی از آنها هم به جایی نمیرود که زندگی دردناک نباشد.
«از من میپرسید که دیوانهام چون در منطقهٔ جنگی ویولنسل مینوازم؟ چرا از آنها که سارایوو را گلولهباران کردهاند این سؤال را نمیپرسید؟»
«تا در اندوهِ دنیا سرخوشانه مشارکت کنیم
سنت آگوستین بیان میکند: «دل ما بیقرار است، تا زمانی که در [آغوش] تو آرام گیرد.»
«من خوبم، خیلی خوب. هنرم برایم دوستان و احترام به ارمغان آورده است و چه چیزی بیشتر از این میخواهم؟»
او جزو آن دسته از افرادی است که میشود خطاهای اخلاقی یا شرمآورترین اشتباهاتی را به او بگویید که در جمع مرتکب شدهاید و او تنها لبخندی کج و همدلانه تحویلتان دهد و جام شرابش را بلند میکند
در معرض خلاقیت بودن چه به عنوان مصرفکننده، از طریق کنسرت، بازدید از موزههای هنری یا استفاده از رسانههای دیگر رابطهٔ مستقیم با سلامتی و رضایت بیشتر از زندگی و نرخ کمتر اضطراب و افسردگی دارد.
در حقیقت میتوان گفت چیزی که فرد را در حالت تلخ و شیرینی قرار میدهد، آگاهتر شدن نسبت به پایان است.
«بهسختی میتوانست نوعی از زیبایی را تصور کند که در آن مالیخولیا نباشد
«میخواهی بدانی چطور میتوانی به من کمک کنی؟ من سه ماه از زندگیام مانده است. ارزشی در این سه ماه نمیبینم. اگر میخواهی به من کمک کنی، مرا بکش.»
نامش را “کمال بیزحمت” گذاشتهاند. این عبارت به معنای فشاری است که برای برنده به نظر رسیدن بدون هیچ تلاشی وجود دارد و به شکلهای مختلفی بروز میکند. نیک میگوید: «از نظر آکادمیک باید طوری به نظر برسید که از همه کمتر درس خواندهاید. آماده نیستید اما موفقترین هستید.
اگر نتوانیم غمها و اشتیاقهایمان را تغییر شکل دهیم، ممکن است آنها را به شکل آزار، سلطه یا بیتوجهی به دیگران تحمیل کنیم. ولی اگر متوجه شویم که همهٔ انسانها فقدان و رنج را میشناسند یا خواهند شناخت، میتوانیم به یکدیگر رو آوریم.
همچنین در سال ۲۰۱۷ وقتی گروهی از محققان که به رهبری آملیا گورانسون، روانشناس دانشگاه کارولینای شمالی، فعالیت میکردند، از افراد خواستند تا تصور کنند مرگ چه حسی دارد، بیشتر آنها غم، ترس و اضطراب را توصیف کردند. ولی آنها با مطالعه روی بیماران در حال مرگ و زندانیان بند اعدام به این نتیجه رسیدند: کسانی که واقعاً با مرگ روبهرو هستند احتمالاً از معنا، وصل و عشق صحبت میکنند.
«اینجا ظلمتی است که باید به شما نشان بدهم؛ ما باید بپذیریم که هیچ یاری نیست که همهٔ وجود ما را درک کند و با ما در همهٔ موارد کوچک و بزرگ همسلیقه باشد. در بهترین حالت ممکن، همیشه تنها به درصدی از سازگاری دست خواهیم یافت. بگذارید به افلاطون برگردیم و به عنوان یک گروه، یک بار برای همیشه این سادهلوحی جذاب ولی احمقانه و نابودکنندهٔ عشق را بکشیم: ما هیچ نیمهٔ گمشدهای نداریم!»
وقتی به کنسرت موردعلاقهتان میروید و صدای خوانندهٔ محبوبتان را میشنوید که آهنگ مغناطیس بدن را میخواند، همان اشتیاق است؛ وقتی معشوق خود را ملاقات و با چشمان درخشان یکدیگر را برانداز میکنید، همان اشتیاق است؛ وقتی فرزند ۵ سالهٔ دلبند خود را قبل از خواب میبوسید و او موقرانه رو به شما میکند و میگوید: «ممنون برای اینکه اینقدر مرا دوست داری»، همان اشتیاق است؛ همهٔ آنها وجههای یک جواهرند. البته ساعت ۱۱ شب کنسرت تمام میشود و باید خودروی خود را در پارکینگ شلوغ پیدا کنید. همچنین اینکه رابطهٔ شما بینقص نخواهد بود، چون هیچ رابطهای بینقص نیست؛ یک روز دختر شما در کلاس یازدهم مردود میشود و اعلام میکند از شما متنفر است.
رهبران سنتی مذاهب بعضی اوقات پیروان عرفان را افرادی دارای عقاید پریشان یا مرتد یا هر دو میدانند و شاید از این میترسند که اگر هرکسی سازمانهای مذهبی را دور بزند و مستقیم به سراغ خدا برود، ممکن است آنها از کار بیکار شوند. از سال ۲۰۱۶ تا به حال، ایالت اسلامی (داعش) بسیاری از پیروان عرفان را قتلعام کرده است.
«آب کم جو، تشنگی آور به دست.»
ما گرسنه میشویم چون نیاز داریم که غذا بخوریم و تشنه میشویم چون نیاز به نوشیدن داریم، پس اگر “اشتیاقی تسکینناپذیر” را احساس میکنیم که در این دنیا نمیتوانیم آن را ارضا کنیم، به این دلیل است که به مکانی دیگر، مکانی خدایی، تعلق داریم.
اینطور نیست که درد با هنر برابر باشد، بلکه خلاقیت این توان را دارد که در چشم درد نگاه کند و تصمیم بگیرد آن را به چیز بهتری تبدیل کند.
این فکر (تبدیل درد به خلاقیت، تعالی و عشق) قلب این کتاب است.