در این بخش هم نگاران تعدادی شعر عاشقانه و زیبای احساسی در مورد برادر را گردآوری کرده ایم. می توانید این اشعار زیبای کوتاه و بلند را برای برادر عزیزتان بفرستید و احساسات خود را برای او بیان کنید.
شعر برادر | اشعار زیبا در مورد برادر
نیمه نانی را
با هم
دو نیمه کردیم
بی آنکه
سخن از برادری گفته باشیم
تا
تعبیر رقص گندمزار باشد
در فضیلت خوابها
و نگاه خود را
پرواز دادیم
به دنبال هر پرندهای
تا در مسیر آن
زندگی را سرابی نبینیم
شعر زیبا و پرمحتوا درباره برادر
برادر وقتی رفت جبهه لبش خندون بود
ولی پشته خندیدنش غمی پنهون بود
توی کولهاش چندتا گردو یه مشت کشمش داشت
توی چشماش دریای عشقو آرامش داشت
لباسش خاکی به پاش پوتین بود
یه سرو آزاد برادر این بود
برادر کوهه برادر دریاست
به قول مادر همیشه با ماست…
برادر وقتی برمیگشت تنش گل گون بود
لباسه خاکی پاره اش به رنگ خون بود
توی سینه اش جای قلبش یه مشت ترکش داشت
تو چشماش باز دریای عشق و آرامش داشت
تویه تابوتش یه تک پوتین بود
که اون جفتش توی میدون مین بود
برادر کوهه برادر دریاست
هنوزم با ماست هنوزم اینجاست
یک برادر دارم از جان خوب ترهر چه محبوب است از آن محبوب ترفریدون مشیری
مطلب مشابه: متن و شعر زیبا در مورد برادر؛ عکس نوشته، متن ها و شعرهای برادرانه
شعر زیبا و دلنشین در مورد برادر
برادرم
چرا نمیشناسیام؟
در حیرتم
میدانم فرزند مادرمی
برادر برادرم
و خواهر خواهرم
اما
نمیشناسیام و نمیشناسمات
و در حیرتم
جانوری گرفتار دور از مأمن
در قفسی بسیار بزرگ به گذرگاهی
میان صداها و چشمهای بی عاطفه
میان هوسهای خام
و کودکانی معصوم و ترسان
که درس فردای خود را میآموزند
رنجاندن و به بند کشاندن را
یکی نانی میدهد یکی آتش سیگاری
یکی استخوانی و دیگری لقمه زهرآگینی
و شلاق
که بیرق در اهتزاز این جشن بی امان است
تا بیاموزم خویگری را
و رقصی را
که طبیعتم نیاموخته بود این گونه
چه میکنم این جا در این گذرگاه دیوانه
کنار برادران دیروزم
هم زنجیران امروز
و شلاق زنان همیشهام؟…
خاطرات کودکی ام را برای همیشه جایی نزدیک قلبم حفظ خواهم کردزیرا برادری داشتم که از ابتدا من را حمایت کردممنونم برادر!
برادرم پدرم اصل و فصل من عشقست
که خویش عشق بماند نه خویشی نسب
“مولانا”
مطلب مشابه: عکس نوشته برادر + متن و جملات خاص برای برادر عزیز و یادگار پدر و مادر
زیباترین شعر درباره برادر, از نادر نادر پور
درخت معجزه خشکیده ستو کیمیای زمان، آتش نبوت رابدل به خون و طلا کرده ستو رنگ خون و طلا، بوی کشتزاران رازیاد بدبدههای ترانه خوان برده ستو آفتاب، مسیحای روشنایی نیستو ابرها همه آبستن زمستانندو جوی ها همه در سیر بی تفاوت خویشبه رودخانه ی بی آفتاب می ریزندو کوچه ها همه در رفتن مداومشانبه نا امیدی بن بست ها یقین دارندپرنده ها دیگر از گوشت نیستندپرنده ها همه از وحشتند و از پولادو فضله هاشان از آفت است و از آتشاگر به شهر فرو ریزددهان به قهقهه ی مرگ می گشاید شهرو در فضایش، چتری سیاه می رویدو مادرانش، فرزند کور می زایندو دخترانش، گیسو به خاک می ریزندو عابرانش، در نور تندمی سوزندو پوست هاشان، از دوش اسکلت هاشانفراخ تر ز شنل ها به زیر می افتدو نقش سایه ی آنان به سنگ می مانداگر به دشت فرود آیدجنین گندم در بطن خاک می گنددو تخم میوه بدل می شود به دانه ی زهدو گل به یاد نمی آورد که سبزه کجاستاگردر آب فروافتدنژاد ماهی، راهی به خاک می جویدو خاک، دایه ی نامهربانتر از دریاستزمین، سقوطش را هر شب به خواب می بیندو بیم مردن، عشق بزرگ آدم رابه عقل مور بدل کرده ستکه زندگی را در زیر خاک می جویدو خانه هایی در زیر خاک می سازدچهروزگار غریبیبرادری، سختی بیش نیستو معنی لغت آشتی، شبیخون استپسر به خون پدرتشنه ستو رودها همه از لاشه ها گرانبارندو دام ماهی صیادها پر از خون استپیام دست، نوازش نیستو پنجه های جوان، دیگربه روی ساقه ی نالان نی نمی لغزندبه روی لوله ی سرد تفنگ می لغزندو آنکه سایه ی دیوار، خوابگاهش بودبه خشت سینه ی دیوار می فشارد پشتو برق خنده ی تیرنگاه خیره ی او را جواب می گویدو او، دوباره در آغوش سایه می خوابدچه روزگار غریبیسحر، پیمبر اندوه استو شب، مفسرنومیدیو روشنایی در فکر رهنمایی نیستشعاع آینه ها، چشم کاکلی ها رابه سوی کوری جاوید رهنمون شده استو مرد مار گزیدهز ریسمان سیاه و سفید می ترسدکه ریسمان، مار است و مار، رشته ی دارو دار، نقطه ی اوجی استکه آسمان را با ریسمان گرهزده استو آسمان، همه در خواب ودار، بیدار استکسی به فکر رهایی نیستدریچه های جهان، بسته ستو چشم ها همه از روشنی هراسانندزمین، شکوه کریمانیه ی بهارش راز شاخ و برگ درختان دریغ می داردو آسمان، شب صاف ستارگانش رانثار خاک دگرکرده ستآیا سروش سحرگاهانتو روشنی را جاری کنتو با درختان، غمخوار و مهربان می باشتو رودها را جرأت دهکه دل به گرمی خورشید، بسپرندتو کوچه ها را همت دهکه از سیاهی بن بست بگذرندتو قلب ها را چندان بزرگواری بخشکه تا چراغ حقیقت رادوباره در شب ناباوری برافروزندتو دست ها را آن مایه هوشیاری بخشکه دوستی را از برگ ها بیاموزندتو، ای نسیم، نسیم ای نسیم بخشایشبه ما بوز که گنهکاریمبه ما بوز که گرفتاریم
ای برادر ای تمام هستی ام
ای برادر ای نگارمستیام
ای برادر ای که هم مادر بدی و هم پدر
ای که در عمرت بدی خونین جگر
از چه گویم از دلت یا از سرت
یا که از درد تمام پیکرت
پیکرت ریش ریش شد ریش ریش شد
جان مولا جان من آتیش شد
ای برادر با رفتنت پشتم شکست
روح از تنت رفت و جانم ز تن برفت
ای برادر رفتی و تنها گذاشتی ما را
جان مولا این چه کاری بود ما را
این چه رسمی بود کرد با ما روزگار
پدر رفت و برادر هم برفت
پدر گر رفت برادر بود جایش
برادر رفت ولی هیچکس نیست جایش
“محمد احمدپور دارنجانی”
شعر برای برادر : ۳۰ شعر زیبا و عاشقانه در وصف برادر
مطلب مشابه: عکس نوشته پروفایل برادر؛ عکس پروفایل داداشم و متن های خاص برای برادرم
شعر زیبا درباره برادر از فریدون مشیری
زنی رنجورامیدش دوراجاق آرزویش کورنگاهش بی تفاوت بی زبان بی نورمیان بستری افتاده بی آرامنشسته آفتاب عمر او بر بامنفس ها خستهو کوتاهفرو خشکیده بر لب آهتنش با اضطراب مبهمی سرمیکند ناگاهصدای پای تند و در همی در پله پیچیدفروغ سرد یک لبخندبه لبهای کبودش روح می بخشیددلش را اشتیاق واپسین در سینه می کوبدنگاه خسته اش را میکشاند تا لب درگاهصدای پا صدای قلب او آهنگ زندگی درهم می آمیزدبزحمت دست های لاغرش را می گشاید می گشاید بازنگاه بی زبانش میکشد فریادکه این منصوراین فرنوشاین فرهادبه گرمی هر سه را بر سینه خود می فشارد شادجهان با اوستجان با اوستعشق جاودان با اوستنگاه سرد او اینک ز شور و شوق لبریزاستهلال بازوان را تنگ تر می خواهد اما آهنفس یاری نداردمرگ همراه نمی فهمدحصار محکم آغوش او را می گشاید درد سرش بر سینه می افتدنگاهش ناگهان بر نقش قالی خیره می ماندزنی خوابیده جان آرامپرنده آفتاب عمر او از باماطاقش سرداجاقش کور راهش دورنگاهش بی تفاوت بی زبان بی نورصدای گریه های مبهمی در پله میپیجدصدای گریه فرنوشصدای گریه فرهادصدای گریه منصور
دوست داشتن برادرانهعاشقانه نیست اما از عشق قدرتمندتر استهمیشه دوستانه نیست اما بیشتر از رابطه دوستی حمایت گر است
شعر کوتاه برادر
برادر عزیزمدر زندگی ام آدم های زیادی آمدند و رفتند اماتو همیشه همه جا بودیدر میان همه جاده های انحرافی زندگی امآغوش تو پناهگاه آسمانی من بودهدوستت دارم
اشعار عاشقانه برادر
دوست داشتن و دوست نداشتناما اغلب دوست داشتن چیره می شد
عشق و تنفراما اغلب عشق غالب بود
من این گونه رابطه خواهر برادری مان را توصیف می کنمعاشقتم داداش گلم
مطلب مشابه: عکس نوشته تبریک تولد برادر + متن و جملات تبریک زادروز برادر عزیزم
نوشته های زیبا در وصف بردار
هر صبح که از خواب بیدار می شوم به تو فکر می کنمبه عنوان قهرمانی که به زندگی ام وارد شدهنگامی که در نزاع و کشمکش بودم بیشتر و بیشتر برایم ظاهر شدیمی ترسم از اینکه نتوانم بدون تو زندگی کنم …
اس ام اس شعر با موضوع برادر
تو چیزهای زیادی به من نشان دادیو من چیزهایی که نمی دانستم را از تو یاد گرفتماما یادت رفت آخرین چیز را به من یاد بدهیچطور اجازه بدهم که بروی؟می دانم بعضی وقت ها حق انتخاب نداریمدلم برای زمانی که خواهر کوچک تو بودم تنگ شدهوقی نام خودم را با صدای تو می شنیدمآرزو دارم به تو بگویم که “دوستت دارم”می دانم حقیقت دارد که همه می گویند“خداوند فقط بهترین ها را می گیرد…!”
مهربان مثل بابابه زلالی آب و دریابهترین مرد بعد آتابهترین هنرمند بعد آنابرادرم بزرگترم آقا
متن قدردانی از برادر
آنقدر ناگهانی رفتیکه ما نتوانستیم خداحافظی کنیماما برادرها هیچ وقت از هم جدا نمی شوندخاطرات ارزشمند هرگز نمی میرند
متن آهنگ برادر محمد علیزاده
بدون تو چیا کشیدم من
خوشی ولی خوشی ندیدم من
تو اول مسیر خوشبختی
تهِ دنیا رسیدم من
بدون من سرت چقد گرمه
کی حال این روزامو میفهمه
قبول دارم گناه نکردی تو
کار دنیای بی رحمه
زمونه عمر ما رو میگیره
برادر از برادرش سیره
تو دیر رسیدی خیلی دیره
به خاطر تو هر کاری کردم
تو رفتی من چه جوری برگردم
خودت بیا دورت بگردم صدام کن
صدای تو لالایی بچگیمه صدام کن
دیگه خستم از عشقای نصف نیمه نگام کن
به جون چشات دیگه جون ندارم که بگم نمیشه
مگه میگذره آدم از اونی که زندگیشه
مگه ریشه از زردی ساقههاش خسته میشه
به جون چشات دیگه جون ندارم که بگم نمیشه
ترانهسرا: مهرزاد امیرخانی
آیا عجیب نیست که برادرها می توانند همزمان شیرین ترین دوستان و تلخ ترین رقبا باشند؟دوستت دارم داداش!
پشت حرف های یک برادرپشت نوازش هاسر زنش هاپشت تمام نگاه های معنی دارشپشت سکوتشپشت لبخند های پراز رازشعشقی است پنهان تر از تمام محبت های دنیا
برادر عزیزمدوست داشتنت بزرگترین نعمت دنیاستمرا شاد می کند و لبخند را به دنیایم هدیه میکندحتی این روزها گاهی پرواز می کنممن این دوست داشتن را بیشتر از هر چیز در این دنیا دوست دارم
بعضی ها را هر چقدر هم که بخواهی تمام نمی شوندحضورشان گرم استسکوتشان خالی می کند دل آدم راآرامش صدایشان را کم می آوریهر دم… هر لحظه… کم می آوریشانو اینجا من چقدر کم دارمت بهترین برادر دنیا …